از مشکلاتی که به صورت جدی دامنگیر محافل و مجالس مذهبی ما شده است و دست از ذهن و زبان شنوندگان یا همان مستمعین سنتی بر نمیدارد، به گمان من چند نوع مشکل و یا به تعبیری آفت یا بیماری است. یکی از این آفت ها، آسان طلبی است. آسان طلبی مقوله ای از تیرۀ راحت طلبی به شمار می آید. با این تفاوت که راحت طلبی در فراهم کردن امکانات و یا سامان دادن به زندگی و یا تهیۀ وسائل مورد نیاز آن گفته می شود ولی آسان طلبی در مقوله های معرفت اندوزی، تفکر کردن و اندیشیدن و مانند این ها به کار می رود. هم چنان که راحت طلبی آدمی را به سستی و تن پروری و آلودگی و انزوا دچار می کند، آسان طلبی هم طالببش را به تحجر و خمود و بسته ذهنی و نوگریزی و بد فهمی و خرد ستیزی می کشاند. متاسفانه برای بسیاری از افراد، درگیر شدن ذهن با مسائل جدید و البته تا اندازه ای پیچیده، به معنای بر هم خوردن آرامش و سکون زندگی آنان تلقی می شود. پرهیز از نو و مخالفت با نوگرایی همیشه در جوامع بشری حضور داشته و سابقه ای دراز دارد. در متون دینی هم سخنانی –البته به نظر من- جعلی به پیشوایان دین نسبت داده می شود که در بردارندۀ چنین معنایی است که گویا بدترین پدیده ها، پدیده های نو هستند. اگر به عمق این سخن توجه کنیم از خطرهای آن هراسناک خواهیم شد.
به هر صورت در بسیاری از مجالس با کمال تاسف به صورت پنهان و آشکار از سخنرانان دعوت میشود تا به تکرار مطالب مکرر اندر مکرر بپردازند. هرچند گاهی برای این خواستۀ بی وجه و نامعقول خود، دلیل تراشی هم می کنند. مانند این که اینجا مردم نیاز به گفتن مسائل اخلاقی دارند. یا این که اگر بشود در مورد ازدواج جوانان حرف بزنید. یا اینکه از نماز و روزه و اهمیت آن بگویید که بسیاری از جوانان نماز نمیگذارند. یا دعوت به این که از ارزش حجاب بگویید که بی حجابی یا بد حجابی همه گیر شده است و ووو… راستی چرا چنین درخواست های مکرری از سوی پاره ای از مستمعان می شود؟ آیا حقیقتا درد های قابل بیان و لازم همین هاست که باید گفته شود؟ یا این سیاه نمایی ها وو درشت نمایی های مسائل کوچک انگیزه های دیگری دارد یا می تواند داشته باشد؟
چرا به ارتقاء سطح مجالس مذهبی آن چنان که باید فکر نمی کنند؟ چرا بعضی ها می خواهند همۀ بحث ها به اندازۀ فهم آن ها و آن اندازه که آنها خوانده و یا دانسته اند، باشد؟
چندی پیش در مجلسی به بحثی معارفی و کلامی پرداخته بودم و در آسیب شناسی آن موضوع، سخن می گفتم. همین که از پلۀ منبر برخاستم، یکی از روحانیان پیش آمد و با صدای نه چندان آهسته گفت فرموده اند؛ کلم الناس علی قدر عقولهم! (یعنی با مردم به اندازۀ فهمشان سخن بگو) گفتم : عقل این مردم فراتر از گفته های من است> من تازه کم گفته ام. تا اندازۀ عقل آنان هنوز فاصلۀ زیادی باقی است!!
دیروز یکی دیگر از شنوندگان، ضمن تشکر از بحث های ما (تصحیح انتقادی از الگوی فاطمی)؛ افزود که این بحث ها بسیار خوب است اما جای گفتگوی در بارۀ آن، در مجلس وعاظ است. گفتم: چرا شما به مسئله فکر نمی کنید و به آن دل نمی دهید تا سطح مطالبات شنوندگان از گویندگان بیشتر شود و در نتیجه گویندگان بدانند که نمی توان این امکانات و فضاهای فراهم آمده و مناسب در محافل مذهبی را این قدر رایگان و بی حساب بر باد داد. آیا پیشرفت ما جز در سایۀ تفکر و خردورزی است؟ پس چرا از آن می گریزیم؟ در حالی که قرآن ما را به پیشرفت و رشد، دعوت کرده است نه به درجا زدن و سرگرم ماندن و در گذشته زیستن!!
این گاه نوشت را با همۀ ناگفته های در این باره می بندم و با حکایتی درس آموز به پایان می برم:
ابو سعید ابی الخیر با ملازمان از شهری می گذشت. اهالی خبر شدند و خواستند که ایشان را سخنی بگوید. بو سعید پذیرفت. جارچیان در شهر جار زدند که فلانی در فلان ساعت در فلان مسجد سخن می گوید. چون ساعت در رسید اجتماع چنان شد که در مسجد جای سوزن انداز نبود. متولی مسجد به امید کاستن ازدحام ندا در داد که: “خدایش بیامرزاد هر که از آن جا که هست قدمی فراتر آید.” بوسعید برخاست و فرمود: “و صل الله علی سیدنا محمداً و آل محمد… آن چه ما خواستیم بگوییم و همه ی پیامبران خدا بگفته اند، او در یک کلام بگفت؛ خدایش بیامرزاد هر که از آن جا که هست قدمی فراتر آید.” و از مسجد بیرون شد.
سلام استاد
زیبا ، دلنشین ،منصفانه و درس آموز ، مثل همیشه .
جالب اینجاست هم آفت را بیان میکنید و هم راهکار برون رفت از آن را .
سلام بر شما
دیدگاه های خوب و نقد های خوبتر شما دوستان می تواند در جهت گیری های درست تر ما را یاری کند. سپاسگزار لطف شما هستم.
استاد گرانقدر سلام علیکم
ضمن آرزوی سلامتی و تداوم توفیق حضرتعالی ،به نظر من یکی از دلایل بازدهی کم مجالس مذهبی ، تاکیدات زیاد بعضی از وعاظ در ثواب شرکت در مجلس سیدالشهدا بدون ذکری از تعقل و تدبر است.به کرات در مجالس مذهبی شنیده ام که هر که حاجتی ندارد از مجلس بیرون رود. گویی ائمه(علیهم السلام) را تنها برای رفع مشکلات پیش پا افتاده خود می خواهیم.
آیا این نگرش کم شمردن سطح درک مستمع نیست و نباید اصلاح شود؟
برادر عزیز جناب آقای اخباریه
با سلام و آرزوی توفیق برای شما؛ آن چه را به درستی یاد آور شده اید نشانه ای روشن از یک آسیب جدی در حوزۀ مجالس مذهبی ماست. گاهی بسیار متأسف می شوم که چه حجم از امکانات و فرصت ها و هزینه ها و…توسط کسانی نا آگاه یا کاسب و بازیگر، بر باد می رود.
گمان می رود یکی از راه حل های خوب در این باره، شرکت فعال مستمعان آگاه و اهل مطالعه و حضور انتخاب گرانۀ آنان در این گونه مجالس می تواند باشد. این که شنوندگان – هم چنان که دستور پیشوایان (ع) بوده است- پای هر سخنی ننشینند و یا اگر نشستند به صورتی فعال و تأثیر گذار و با تکیه بر دیدگاهی انتقادی باشد بلکه گامی به اصلاح گویندگان و گردانندگان مجالس مذهبی نزدیک تر بشویم.
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر
وشاید این آسیب ناشی از طرز تفکر خود وعاظ گرامی است که برای جذب مستمع مطالبی در سطح پائین را ارائه می دهند و احترامی برای شنوندگان قائل نیستند . وامثال جنابعلی به حق واعظ بسیار محترمی هستید که حق شنوندگان را تمام و کمال مد نظر دارید.
با آرزوی توفیق روزافزون برای شما
خسته نباشید ممنون به خاطر این مطلب کاربردی