گزارش من از نشست شیخ محمد نبی تویسرکانی
نگارش در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۹۲ | ارسال شده در بخش گاه نوشت ها | ۲ نظر
عصر دیروز (روز پانزدهم تیرماه ۹۲) توفیق یاری کرد تا به عنوان تک سخنران، سخنرانی کوتاهی در نشست علمی –دینی پیرامون مفاخر تاریخی شهر و زادگاهم داشته باشم. با موضوع: «گوهر شناس حدیث، گذری بر زندگی و آثار شیخ محمد نبی تویسرکانی، متوفای ۱۳۲۰ق». شیرینی حضور در این نشست برای من بی گزاف از شیرینی گیلاس های رسیدۀ باغات سرکان بیشتر بود و هوای گرم سالن آمفی تئاتر کتابخانۀ میررضی آرتیمانی در عصر روز پانزدهم تیرماه برایم از خنکای اللو و سوری (دو جای خوش آب و هوا، اولی آبشاری در ارتفاعات سرکان و دومی باغ هایی در نقطۀ شمالی توی سرکان) بسیار دلچسب تر بود. برای این نشست، دعوت عمومی نشده بود. حفظ جنبۀ علمی بودن جلسه از یک سو و پرهیز از هیئتی شدن آن، دلیل خصوصی ماندنش بود. دعوت همگانی تا حدودی باعث عوامانه شدن فضای حاکم بر بحث و از دست رفتن متانت علمی آن می گردید و آن را به سطح جلسه های معمول مذهبی پایین می کشید. آن هم با قیافه و زبان گفتاری ما که به شدت گرفتار ساده گرایی عوامانه و خشکی هاست و اصولا زبان گفتاری ما فارسی معرب شده است. مجری برنامه هم با آن که موفق بود، در چند مورد که خروج از متن داشت به راحتی در گویش مجالس مذهبی غلطید. دو سه مورد صلوات دادن ها و سپاس ها به این شکل ادا شد. با آن که متن ها را خوب انتخاب کرده بودند و او تنها یک بار قبل از اجرا فرصت خواندن متن را داشته بود. نکتۀ مهم این که بیش از نود درصد دعوت شدگان در نشست حضور یافتند. این توفیق، نشانۀ انتخاب درست برگزار کنندگان و مسئولیت شناسی دعوت شدگان است. در این فراخوان، گروه سنی جوان سهم بیشتری از مخاطبان حاضر را داشت و در کل نشست از کیفیت خوبی برخوردار بود. حضور پدرم (حجت الاسلام شیخ حاج علی انصاری) که این وقت از تابستان را به اقامت ییلاقی در زادگاه خود می گذراند و برادر فاضلم –حجت الاسلام علی انصاری- که امروز بهترین سخنرانی های شهر را از آن خود کرده است و حجت الاسلام سید علی آل طه که از شهرستان کنگاور حضور یافته بود و تنی چند از اساتید و اهل قلم به ویژه استاد عبدالحمید رزاقی، سید اسدالله کیائی و محسن گمار؛ و نیز فعالان اجتماعی-فرهنگی دکتر میر معینی، حاج محمد حسین بیات و حاج عبدالرضا گمار برای من بسیار مغتنم بود. هیچ مرکز رسمی این نشست را پشتیبانی نمی کرد. برگزار کنندگان آن گروهی از دوستان متعهد و مسئولیت گزار بودند که مرا در این اندیشه یاری کرده اند تا در پسروی گاه و بی گاه نهادهای رسمی از تلاش های جدی در حوزۀ فرهنگ بومی و اسلامی و کوتاه آمدن آنان در راه اعتلای اندیشه های دینی و اجتماعی، به اندازۀ توان خود، گامی کوچک برداشته باشند. بیشتر بدو بدو ها را آقای رضا بیات داشت. مداح خوب شهرستان جناب واحد مالمیر نیز در این تلاش شریک بود. آقای حمید علیقارداشی اجرای برنامه را بر عهده داشت. تهیه متن برای مجری برنامه، نیز ایدۀ طرح پوستر برای نشست و تهیه و تدوین بروشور برای توزیع میان حاضران، هم کار دختر فاضلم نرگس انصاری بود. یک تیم کوچک و بی ادعا که خیلی نفر کم داشت تا به تعداد یک تیم والیبال هم برسد ولی موفق به برگزاری اولین نشست علمی-دینی در بارۀ شیخ محمد نبی تویسرکانی شده بود و به لطف خداوند در همین ست اول هم موفق از آب در آمد. خانم بیات –مسئول کتابخانۀ میررضی – و همکار ایشان آقای مجید ربیعی با روی باز از این نشست استقبال کردند و سالن کتابخانه را در اختیار ما گذاشتند که جای تشکر دارد. حضور خبرنگار و عکاس جوان تنها هفته نامۀ شهرستان «ندای توی» هم بر دلگرمی ما افزود. امید آن که گزارشی مناسب ارائه کند و انعکاس خوبی فراهم بیاورد. باری در این فرصت کم، ابتدا به زندگی محدث تویسرکانی و سختی ها و فراز و نشیب آن پرداختم. سپس ضمن اشاره به آثار فقهی وی که در گنجینه های کتابخانه های معتبر تهران و قم نگهداری می شود، از مشهور ترین اثر وی کتاب «لئالی الاخبار» سخن گفتم و در این باره گفتار مفصل تری داشتم. به گونه ای که بتوانم تا حدودی موفق به ترسیم ارزش و جایگاه لئالی برای مخاطبان گردم. اقبال سه حوزۀ مهم دانش حوزوی در ایران و عراق –اصفهان، تهران و نجف- از این کتاب را یادآور شدم و با بهره گیری از برخی یادکردهای بزرگان در ارزش این تألیف، سعی کردم تا ارزش اثر وی شناخته تر گردد. جایگاه اجتماعی و پایگاه مستقل و معنوی مؤلف را با تکیه بر سرگذشت های پراکنده و خود نوشت مؤلف برشمردم و یکی از کرامت های معنوی وی را که ذکاوت های علمی او را نیز می نمایاند از زبان استاد علامۀ حکیمی بر شمردم. در ادامه به دلیل تنگی وقت از پرداختن به نقد این اثر و نیز مؤلف روی سخن باز گرداندم وتنها با اشاره به چهار نزدیکی و قرابت –همزادگاهی، هم صنفی، هم حوزه ای، هم مسکنی- میان او و هم استانی اش، سید جمال الدین اسد آبادی سعی کردم تا زمینه ای برای اندیشیدن در این باره را به مخاطبان خود داده باشم و آمادگی آنان را برای برگزاری نشستی دیگر در همین اندازه و اشل در آینده فراهم سازم که همۀ امید من در این راه به خدای یکتاست. در پایان سخنرانی، بروشور زیبایی میان شرکت کنندگان توزیع گردید که متن بخش هایی از سخنرانی در حال اجرا را شامل می گشت. بعد از نشست، برخی افراد از این شیوۀ دقیق در تهیۀ بروشور که جای کاستی های یادداشت برداری را می گرفت، با شگفتی، تقدیر کرده بودند. این برورشور توسط نهاد کتابخانه ها نیز پیوست گزارش ها شده است. پس از پذیرایی از حاضران به پرسش های رسیده پاسخ گفتم. برخی یادداشت ها نیز در تشکر وسپاس از برگزاری بود که مایۀ دلگرمی گشت. درخواست های متعددی نیز برای ادامۀ نشست ها بود که در پاسخ به این گروه و نگرانی های بجای آنان بر عزم جدی خود بر ادامۀ نشست ها تأکید کردم. پیش از پایان نشست، به رسم ادب واقتضای محبت، ثواب این نشست را از سوی خود و حاضران به روح دوست خوب و مهربان و خوش مشرب و پر همت و ساعی در زمینۀ فرهنگ بومی شهر، شادروان استاد صحبت الله مرادی تقدیم کردم. دخترم در صفحۀ «زاویۀ نگاه» خود یادداشت کوتاهی در همین باره نوشته است که آن را برای خوانندگان لینک می کنم. با عنوان «بعد از سال ها…» تصاویری از این نشست:
۲ نظر برای این مطلبیک نظر بگذارید |
سلام استاد
…مطمئن باشید…آثار و نتایج مطلوبی این نشست در پی داشت… اگر در برنامه های بعدی از… استفاده بشود بهتر از پبش حواهد شد، ان شاالله. در پایان ما را از دعای خیر خود در این شب ها و روزهای پر فضیلت فراموش نفرمائید.
سلام
در صورت امکان فایل صوتی جلسه و یا پیاده شده متن سخنرانی را در اختیار ماk بگذارید تا ما نیز در این ماه مبارک از برکت شناخت و اشنایی با این عالم توسرکانی بهره مندشده و قدری از ضیافت الهی این ماه را از دستان شما دریافت نماییم
باسپاس