سلام بر بانو م ک
وقت به خیر و پر توان باشید. خواسته بودید تا از آخرین کتابی که خوانده ایم گزارشی بفرستیم. پیداست چنین پیشنهاد سودمندی را نمی شود بی پاسخ گذاشت.
من به عادتی که دارم و یک کتاب را به تنهایی نمی توانم مطالعه کنم، به دلایلی مانند یکنواختی فضا یا موضوع مطالعه، خستگی حاصل از برخی متون علمی، و گاهی هم دشوار فهم بودن یا بد قلم بودن نویسنده/مترجم. برای همین، این بار هم کار دیشب و پریشب های من، یک تیر و دو نشان بوده است و آخرین کتابی را که خوانده ام یک کتاب نبوده بلکه دو کتاب را همزمان خوانده ام.
کتاب اول را که آخر شب ها و در حال استراحت و پای میوه و چایی و قلیان تنباکو می خواندم رمان “زن سی ساله” اثر “بالزاک” است که از قرنها! پیش آن را نخوانده بودم و این همه سال ها جامانده بود.
پشت جلد کتاب گزارش کوتاه خوب و تحریک کننده ای از کتاب دارد؛
? زن سی ساله اثر بالزاک، داستانی پرحادثه است، او در همهٔ داستان هایش خالق قهرمانان بسیار زنده ای است که گویی همهٔ آنها را در محیط زندگی خودشان دیده و تصویری از آنان برداشته. در این داستان نیز به دنبال سرگذشت زنی است که زندگی زناشویی کامش را برنمی آورد و سرانجام پس از وسوسه های بسیار به عشقی گناه آلود تن میدهد. وی به کودکی که حاصل این عشق اوست بیش از فرزند مشروع خود مهر می ورزد. دختر که از راز مادرش آگاه است تصمیم به از بین بردن کودک می گیرد و او را در داخل رودخانه میاندازد و سرانجام…
کتاب دوم را که در ساعات کاری میان روز بررسی می کردم “جریان های فهم قران کریم در ایران معاصر” از “احمد پاکتچی” بود. این کتاب را با همه ی حجم بزرگش فقط در بخش نخست آن که ۵۰ صفحه اول کتاب را در برگرفته است پر فایده می بینم. خصوصا این حقیقت که جریان فهم تازه از قرآن همزمان با حرکت مشروطیت اتفاق می افتد و متجددین و نوگرایان نقش به سزایی در این تحول و توجه جدید به قرآن و مفاهیم آن می کنند. گزارش این بخش از تاریخ مشروطه واقعا خواندنی و پر همیت است. با اینها ولی مولف به دو دلیل خود خواسته، کار ناقصی را در موضوع کتاب ارائه کرده است. یکی این که بنا بر اجمال گویی داشته است و دوم اینکه گزیده ای از افراد دخیل در جریان فهم قرآن را انتخاب کرده است. به همین جهت نام پاره ای را که به نظر من اهمیتی همانند یادشدگان در کتاب، در جریان فهم قران در ایران معاصر داشته اند فعلا در اثر خود نیاورده است. کسانی مانند محمد خالصی، شیخ مجتبی قزوینی، و شاگردش استاد حکیمی، دکتر صادقی تهرانی، شیخ آشوری (و بالطبع گروه فرقان) علامه جعفری، و بهاءالدین خرمشاهی.
بر این اشکال ها نیز باید افزود که نقل مطالب و حجم آن در بخش های مختلف کتاب، تناسب منطقی با شخصیت ها و میزان تاثیر گذاری/اهمیت انها در جریان فهم قران ندارد. برای مثال فصل نهم در باره مهندس بازرگان ۳۰ صفحه و فصل ششم در باره ابوالحسن شعرانی ۱۰ صفحه و فصل ۱۰ در باره آیت الله طالقانی ۵ صفحه، فصل ۱۳ در باره استاد معرفت ۲۰ صفحه، فصل یازدهم استاد مطهری ۱۵ صفحه و فصل ۱۹ در باره آقای عین صاد، علی صفایی ۲۸ صفحه را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که تفاوت اهمیت دیدگاه ها و نگرش شخصبت های یاد شده با حجم های اختصاص داده شده نسبت روشنی ندارد.
اندکی از توضیح پشت جلد را برای آگاهی بیشتر می آورم.
? در این پژوهش کوشش شده است تا با رویکردی تحلیلی، نخست یک مقوله بندی و جریان شناسی گسترده و در عین حال مجمل، از جریان های فهم قرآن کریم در ایران ارائه شودو سپس با کمترین مداخله ی مستقیم در ارائه ی آموزه ها، گزیده ای از تعالیم اندیشمندان ایرانی – از سنتگرا تا دگراندیش و از حوزوی تا دانشگاهی- ارائه گردد.
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی جناب آقای انصاری
در رابطه با نوشته یک کتاب و دو کتاب، در قسمت های پایانی مطالبی که در مورد کتاب جریان های فهم … نوشتید یکی از مشکلات ما در انتخاب کتاب مناسب است. که چون نویسندگان مختلف را نمی شناسیم و چون شما احاطه کافی هم بر مسایل نداریم نمی دانیم چگونه کتاب مناسب برای مطالعه انتخاب کنیم. به نظر شما راهی وجود دارد که بدانیم وقتی وارد کتاب خانه یا فروشگاهی می شویم چه کتابی را انتخاب کنیم
سلام بر خانم سعیده کارگر
با تشکر از لطف نظر شما پژوهشگر گرامی، تلاش می کنم تا جایی که بتوانم به پیشنهاد خوب شما عمل کنم.
مایتده باشید.