آسیب شناسی مجالس فاطمیه، با یاد درگذشت بانی یکی از مجالس فاطمیه یزد

نگارش در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۰ | ارسال شده در بخش احکام و معارف دینی، تاریخ اسلام و تشیع، مقالات | هیچ نظری

پیشگفتار

با نهایت تاسف پیش از ظهر دیروز (دوشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۰) خبردار شدم که در یزد، یکی از ارادتمند آستان اهل بیت(ع) مرحوم حاج محمد ملک (دستاران) در گذشته است. خبر تاسف بار بود و برای من غیر منتظره. هنوز سالگرد درگذشت فرزند جوانش شادروان حمید ملک، فرا نرسیده که با خبر در گذشت ایشان مواجه شدیم.
عصر دیروز یکی از دوستان اهل بیتی و عشاق مخلص و پاکباخته به دیدن من آمد و خوابی را که صبح دیده بود با من در میان گذاشت. مضمون خواب این بود که در عالم رؤیا، برای دفن مؤمنی به همراه جمعی به گورستان رفته‌ایم ولی پس از تشییع جنازه، من از ایشان خواسته ام تا کار دفن و تلقین میت را به من واگذار کند تا خودم عهده دار آن بشوم. ایشان از این درخواست متعجب بود. پس از شنیدن این خواب صادق، شبه تعبیری کردم و به ایشان گفتم که صبح امروز هنگامی که شما خواب دفن و تلقین برادری از مؤمنین را توسط من دیده اید یکی از دوستان من که از ارادتمندان حضرت زهرا سلام الله علیها بود و در تعظیم شعائر فاطمیه قدمی بزرگ و کاری شایسته داشت دعوت حق را لبیک گفته و در گذشته است و من سخت در اندوهم. زیرا امثال او در این روزگار کم و کمتر می شود. او کسی بود کسی که سال ها دست به سینه درخدمت مجالس سوگواری حضرت زهرا سلام الله علیها ایستاد. هرگز از یاد نمی برم شبهایی را که در ورودی خیمه گاه حضرت زهرا سلام الله علیها در ایام فاطمیه به احترام شرکت کنندگان ساعتها دست به سینه می گذاشت و به کوچک و بزرگ خوش آمد گویی می کرد. سال ها، صحن و سرای وسیع خانه اش در نبش کوچه پشت مسجد قبا، میزبان مجلس بزرگداشت فاطمیه بود. همه ساله، ایام فاطمیه که فرا می رسید، خیمه ای بزرگ و فاخر بر حیاط و ایوان ‌وسیع خانه می افراشت و به مدت هشت تا ده شب، مجلس بزرگی بپا بود. هر روز غروب، پس از ذکر توسلی، اذان می گفتند و نماز مغرب و عشاء اقامه می شد و زیارت عاشورای پس از نماز، آغاز دلدادگی و عشقبازی ها می گشت و محفل تا پاسی از شب ادامه داشت. مجلس او هر شب سه نفر منبری داشت که به توفیق الهی قریب ده سال پیاپی، از سالهای اقامتم در یزد، یکی از آنان بودم.
مجلس فاطمیه حاج محمد، پر از آرامش و ادب بود. جلسه ای روشن و نورانی بود و حس معنوی خوبی داشت. او و جمعی از دوستان امام حسینی اش جلسات را مدیریت می کردند. انصافاً برای مجلس عزای حضرت صدیقه(س) چیزی کم نمی گذاشت. غالب نمازگزاران مسجد قبا و بیشتر همسایه ها مستمع هر شب این جلسه بودند. حاضران، اعم از مرد و زن و کودکان، با وقار در مجلس می نشستند و در سکوت و آرامش مجلس، منبری ها سخن می گفتند و خدمتگزاران نیز بی وقفه با ادب و تواضع از شرکت کنندگان پذیرایی می کردند.
دو سه سال پیشتر، ایوان جلو خانه را وسعت دادند تا بانوان جای بیشتری داشته باشند. هر شب صد ها نفر در این مجلس باشکوه شرکت می کرد. شب آخر که معمولا شب شهادت حضرت بود، حال مجلس و اشک و ناله های سوگواران شکل دیگری داشت.
در همۀ آن شبها از غروب تا آخر وقت مجلس، حاج محمد دم در بر صندلی می نشست و به احترام مؤمنین هنگام ورود و خروج بر می خواست. خوشامدگویی می گفت یا سپاسگزاری و خدا حافظی میکرد. چهره اش همیشه از خدمتی که میکرد برافروخته بود. بهجت قلبی او از اقامه چنان مجلس آراسته ای از پشت نگاه و نگرانی اش پیدا بود. گاهگاهی فرصت گفتگوی آرام و کوتاهی در همان ورودی مجلس دست می داد که موج عشق به خاندان پیامبر در کلام و نفس و اشک گوشه چشمش خودنمایی می کرد. دو قاب عکس بزرگ از پدرش حاج حسن ملک و پدر خانم مرحومش سید حاجی سعید بر دیواره خیمه، سمت میز سماور و چای ریزها به دیوار آویخته بود که صلوات طلب میکرد. برخی از شبها پسر خدابیامرزش آقاحمید در کنار پدر به همین خدمتها دم در می ایستاد. افسوس که فاطمیه سال گذشته را کرونا تعطیل کرد و آن خیمۀ معنوی افراشته نگشت. حاجی محمد چندین روز پیش در گفتگویی با یکی از بستگان من، از آیندۀ مبهم مجلس فاطمیه امسال گفته بود و ابراز ناراحتی کرده بود از اینکه نمی داند وضعیت کرونا چگونه خواهد شد. نگران از اینکه آیا می تواند امسال مجلس فاطمیه را برقرار کند یا نه؟
دیشب وقتی که برای حاج محمد نماز لیله الدفن می خواندم در آیات سوره قدر تأملی دست داد که باور داشتم سفر آخرت او در سایۀ لطف حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار آسان و گوارا خواهد بود و برایم روشن بود که او از کرامت بانوی بزرگ اسلام، که سالها برای مظلومیت و عظمتش بر پا ایستاده، مجلس گرفته و گریسته است بهره ها خواهد برد. لمثل هذا فلیعمل العاملون؛ آری اینچنین باید کرد.

چکیده

مجالس فاطمیه را به حق باید یکی از ظرفیتهای معنوی فرهنگی در جامعه شیعه به حساب آورد. مجالسی که در ذات خود از امتیازات متعددی برخوردار است. عناصری مانند امکان تکرار و تداوم، حضور عاطفه و احساس، وجود امر سیاسی، نقش جنسیت زنانه، بافت تاریخی متن و هویت شیعی از جملۀ امتیازات ذاتی مجالس فاطمیه است که عوارض بیرونی می تواند یا درست تر بنویسم، توانسته است بخشی از آن را تخریب و تضعیف کند و در دورۀ کنونی کرونا آن را به تعطیلی بکشاند. عوامل گوناگونی به جریان تضعیف، تخریب و تعطیل مجالس فاطمیه کمک می رساند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

 

۱- نقد تخریبی مجالس فاطمیه

حمله و هجوم ستیزه کرانه به مجالس فاطمی سالهاست که جریان دارد و نشانه ای از توقف در آن دیده نمی شود و امیدی برای پایان دادن به آن پیش بینی نمی گردد. نقد تخریبی اگر چه به ظاهر در آرایش امر پسندیدۀ نقد و بررسی و مطالعه پیرامون فاطمیه و مالی مرتبط با آن بروز می کند ولی در حقیقت چیزی جز ادامۀ ستیز تاریخی با گفتمان فاطمی نیست و در نهایت نیز به همانجا خاتمه می پذیرد. در باره سیر تاریخی ستیزه گری با گفتمان فاطمی در سالهای گذشته مطالبی گفته و نوشته ام تا معلوم شود که غوغای سال یازدهم هجری که در مدینه بپا شد هنوز از حمایت پوشیده تری از جانب غوغاسالاران معاصر برخوردار است. این گروه زیر پوشش نقد مجالس فاطمی، تاریخ فاطمه، و دهه های فاطمیه به حملات لفظی و مجادلات بی استناد خود ادامه می دهد و البته هوادارانی از نسل های جوانتر و کم مطالعه را برای خود فراهم می آورد.

۲- ادعای نقض وحدت جامعه اسلامی

شکی نیست که وحدت سازنده در جوامع اسلامی یکی از آرمان های بزرگان دین و متفکران مذهبی ما بوده و هست. اما باید دانست که سخن گفتن از حقایق جریان فاطمی در تاریخ اسلام، به نقض وحدت جامعه اسلامی نمی انجامد در صورتیکه به لوازم وحدت و لزوم بیان حقیقت و اهتمام به امر هدایت امت، توجه کافی کرده باشیم. دلیل آشکار در رد این ادعای نادرست را در کتاب ها و آثار و مواضع بزرگانی از جامعه تشیع می شود ملاحظه کرد. امثال علامه عبدالحسین شرف الدین و علامه امینی و آیت الله وحید خراسانی که با وجود دفاع تمام قد و بی وقفه از گفتمان فاطمی و اقامه فاطمیه ، هیچگاه به تضعیف وحدت امت اسلامی اجازه و رضایت نداده اند. به اجمال باید گفت که اصولاً وحدت حقیقی در سایۀ آگاهی و نشر حقایق صورت می گیرد و فاطمیه و مجالس آن در صورت اولیه خود، رسالتی جز آگاهی و نشر حقیقت ندارد. متاسفانه برخی از مجالس فاطمی بر همین مدعای سست، تعطیل یا تضعیف می شود و برخی تندروی های ناواردان به مبانی مذهب نیز به پیشبرد و موجهذسازی این ادعای نادرست می انجامد.

۳- تغییر و دگرگونی در محتوای مجالس فاطمیه

مجالس فاطمیه همچنانکه در بالا گذشت با داشتن «عناصری مانند امکان تکرار و تداوم، حضور عاطفه و احساس، وجود امر سیاسی، نقش جنسیت زنانه، بافت تاریخی متن و هویت شیعی که از جملۀ امتیازات ذاتی مجالس فاطمیه است» توان فرهنگی اجتماعی مناسب و قدرتمندی برای بهبود شرایط جامعه و افزایش آگاهی مردم دارد. دست بردن ناشیانه یا غرضورزانه در محتوا و شکل مجالس فاطمیه، در نهایت به ناکارآمدی این مجالس و تحریف آنها خواهد کشید. توصیه هایی صورت می گیرد تا محتوای تحلیلی و تاریخی این مجالس و مباحث کلامی موجود در آنها که در جهت تثبیت مقام و منزلت فاطمه و شناخت آن حضرت است مثلا به مباحث اخلاقی و تربیتی نازل ، فروکاسته شود و در اندازه و قوارۀ کتاب و گفتارهایی که اصطلاحا به آنها روانشناسی زرد گفته می شود کاهش یابد و روح حماسی و تحول آفرین خود را از دست بدهد. گاهی دگرگونی ارتجاعی در مجالس فاطمیه با کشاندن کسانی و نشاندن آنان بر منبر فاطمی دنبال می شود که یا از آگاهی به گفتمان فاطمی بی بهره اند و یا آنکه اگر مطلع باشند از تعهد و مسئولیت شناسی نسبت به حضرت صدیقه کبری سلام الله علبها بی/کم بهره اند. نوعا چنین کسانی را از قشر دانشگاهی و با لقب استاد برکشیده و بر کرسی منبر می نشانند. بانیان مجالس فاطمیه گاهی تحت تاثیر مستمع محوری افراطی و هوس افزایش جمعیت به چنین وضعیت ناصوابی دچار می گردند که باید صاحبنظران در این باره هشدار داده و بیشتر آسیب شناسی کنند. بررسی دقیق این امر در این مقاله قابل طرح نیست ولی یادآوری فهرست واره‌ای از عناوین و موضوعات و چکیده  و گزارشهایی که توسط این بنده در یکی از مجالس فاطمی در شهر یزد داشته ام حاصل تلاش مستمری بوده است که با هدف جلوگیری از امور سه گانۀ مذکور در بالا صورت می گرفته است. شاید توجه دادن مخاطبان بحث، به راهکارهای عملی و تلاش صورت گرفته در این مجلس، نمونه مناسبی برای پیشنهاد در زمینه رشد مجالس فاطمیه باشد. به همین منظور به یاری یکی از همراهان پژوهشی ام، مجموعه ای از عناوین و یادداشت های من که برای مجالس فاطمیه مرحوم دستاران که در بین سالهای ۹۲ تا ۹۸ نوشته و در سایت نگاه تازه و کانال تلگرامی ام منتشر شده است گردآوری شد . امید آنکه ثوابی از این مجموعه نوشته ها به روح ولایی حاج محمد ملک و فرزندشان که بانی و ساعی آن مجالس فاخر بودند نثار باد.

چکیده منبرهای ایام فاطمیه در منزل حاج محمد ملک(دستاران) فاصلۀ سالهای ۱۳۹۲ الی ۱۳۹۸

۱- ضرورت فاطمه شناسی و نقش آن در تربیت و اصلاح انسان (۱۷-۲۶فروردین ۱۳۹۲)
سالهاست که به این موضوع کم و بیش فکر کرده ام و در این باره کوشیده ام بلکه بتوانم به بهبود نگاه های سنتی در این باره کمک کرده باشم. این بحث را با اهمیت فاطمه شناسی آغاز خواهم کرد و سپس با یادآوری تأثیر فاطمه شناسی در تغییر و اصلاح زندگی و اندیشه ادامه خواهم داد. یادآوری مباحثی تاریخی از زندگی کسانی که شناخت آنان از فاطمه (س) به زندگی آنان رنگ و زیبایی دیگری بخشیده و به جاودانگی نام و یاد آنان انجامیده است. می توان گفت که در بررسی های انجام شده در مورد شخصیت های بزرگ و پسندیده در جهان اسلام، فاطمه شناسی و یا به بیانی دیگر، میزان شناخت و آگاهی آنان از زندگی و سیرۀ حضرت زهرا(س)، فرزانگی اخلاقی و وارستگی عرفانی و معنوی آنان را پی ریزی کرده است. از سوی دیگر، دور ماندن از شناخت فاطمه(س) و یا دشمنی و ستیزه گری با او کسانی را به تیره روزی و تبه کاری کشانده است. تلاش می کنم تا پس از تشریح بعضی از موارد با ذکر شواهدی از تاریخ تا حدودی این بحث را برای فهم همگانی مخاطبان عمومی قابل دریافت کنم. مانند داستان سیف الدولۀ حمدانی و زنی از نوادگان حضرت زهرا(س)؛ نقش ام سلمه- از همسران نیکوی پیامبر(س)- در دفاع از حقوق زنان در برابر تفکر زن ستیزانۀ مکیان؛ و سرگذشت اسماء و …از زنان خوب مسلمان از گذشته تا کنون.
الف) شب نخست
در بحث از ضرورت فاطمه شناسی به مثابۀ یکی از واجبات و تکالیف ایمانی و لازمۀ باورمندی گذشت. این ضرورت تکلیفی در دو بخش قابل اثبات است. در بخش اول از نگاه دینی شناخت حجت های الهی برای انسان باورمند غیر قابل چشم پوشی است. همۀ دلایل امامت و شناخت حجج الهی در این مسئله نیز عینا حاکم است زیرا او نیز حجت خداست. بلکه بر امامان معصوم ، حجت شمرده می شود که جایگاهی فراتر دارد. در بخش دوم به لحاظ عقلی انسان ها در باورها و عقائد خود متکی به اندیشه هایی هستند که به متفکران و اندیشمندان و فیلسوفان انتساب دارد. پس در حقیقت هرکسی برای اعتقادات خود نیازمند شناخت شخصیت هایی است که عقائد وی به اندیشه ها و تفکرات آنان ارتباط و پیوند دارد. بر همین قیاس، کسی که به اندیشه های حضرت زهراء (س) پایبندی دارد، باید که با صاحب اندیشۀ پذیرفته اش نیز آشنایی داشته باشد. بیگانگی با صاحب اندیشه، نشانۀ جدایی از تفکر و بیگانگی با افکار و دیدگاه های او به حساب می آید. پس نمی توان بدون داشتن شناخت کافی از شخصیت و حقیقت وجودی حضرت زهراء(س) مدعی راه سپردن در مسیر ایشان بود.
ب) شب دوم
پس از یادکرد اجمالی دلایل وحیانی و عقلانی پیش گفته، به مسئلۀ عدالت خواهی و آزادی طلبی و مبارزه در این راه به عنوان یکی از نقش های اصلی در تاریخ اسلام پرداخته شد. برای نمونه جنبش سادات حسنی-فرزندان حسن مثنی از نسل امام حسن مجتبی(ع)- در مرکز جهان اسلام بر ضد نظام عباسی، ذکر شد. در این مبارزه که با اعلام استقلال مبارزان مسلمان و تسلط بر مدینه -حرم نبوی- همراه بود متاسفانه در مسیر انجام حج در هشتم ذیحجه با شهادت بخش بزرگی از مردان مجاهد و دانایان جامعه اسلامی پایان یافت. در این معرکه خونین بیش از صد نفر از مجاهدان مسلمان را سربریدند که به شهدای فخ مشهور گشته اند. دعبل خزاعی در قصیدۀ تائیّه اش ضمن یادکرد آنان به دریافت جامعه شناسانه اش از حرکت و جنبش عدالت خواهانه و آزادی خواهانۀ آنان اشاره می کند و با یاد فاطمه زهراء به گونه ای روشن این قیام را به فاطمۀ زهراء و اندیشه های مبارزه طلبانه و ستم ستیزانۀ آن بانوی عدالت و آزادی پیوند می دهد. عبدالرحمان الشرقاوی نویسندۀ مصری نیز در کتاب «محمد رسول الحریّه» به همین ابیات از دیدگاه آزادیخوانۀ می نگرد و مبارزان فخ زا مردان آزادی می داند. به هر روی دعبل می گوید: افاطم قومی یابنه الخیر واندبی/ نجوم سماوات بارض فلاتی. قبور بکوفان و اخری بطیبه/ و اخری بفخّ نالها صلواتی. ای فاطمه! دختر همۀ خوبی ها! برخیز و مویه کن/ بر ستاره های آسمانی که در بیابان فرو خفته اند. گورهایی در کوفه و مدینه است/ و پاره ای دیگر در فخ، که درود من بر آنان نثار باد.
ج)شب سوم
رهبری جنبش بخ با یکی از نوه های امام مجتبی(ع) به نام حسین ین علی بن حسن مجتبی(ع) بود. او را جماعتی از خاندانش همراهی می کردند مانند ادریس و یحیی و سلیمان؛ فرزندان عبد الله بن حسن مثنی. سلیمان در واقعۀ فخ در سه میلی مکه، در وز هشتم ذیحجه کشته شد و سر او با یکصد و چند نفر از سادات و مجاهدان عدالت خواه توسط عباسیان از تن جدا گردید. اینان که نام بردیم فرزندان عبد الله بن حسن مثنی بودند. عبد الله بن حسن مثنی یکی از راویان اصلی خطبۀ فاطمۀ زهراء(س) در مسجد مدینه است که در برابر خلافت برخاسته از سقیفه ایراد گشته بود و راه عدالت خواهان را به پیامبر و رسالت او پیوند می داد. از معرکۀ خونین فخ جمعی نیز توانستند جان به در ببرند و کشتار عباسیان رهایی یابند. از آن میان یکی یحیی بود که به طبرستان رفت و جنبشی دیگر را سامان داد که فضل بن یحیی برمکی، مدعی تازه مسلمان شده به دست هارون الرشید ستمگر، با لشگری گران به مبارزۀ با وی فرستاده شد. یحیی که از ریخته شدن خون بیگناهان بیمناک بود به وعدۀ مصالحۀ فضل تن داد و به بغداد برده شد و در آنجا ترور گردید. ادریس به مغرب گریخت و در شمال افریقا جنبشی سامان داد که به پیدایش دولتی قدرتمند منتهی گردید که به دولت «ادارسه» شهرت یافت. ادریس نیز از تیر رس هارون سالم نماند. هارون چون نتوانست از راه نظامی بر وی غلبه کند، فردی را شماخ نام گسیل کرد تا ادریس را مسموم نمود. سال ها پس از وی فرزند خردسالش را که توسط یاران ادریس تربیت و بزرگ شده بود و ادریس ازهر یا ادریس ثانی می نامیدند، به ریاست حکومت نهادند. ادریس ازهر نیز مانند پدر خود فاضل و ادیب و دانشمند و صاحب کمالات بود. همچنان که در بارۀ ادریس اول گفته اند که کان فضلا ادیبا مالکا شهواته و مؤثرا العدل…وی مردی واسته بود مه مالک نفس و از شهوت ها به دور بود و هیچ چیز را بر عدالت و دادگری مقدم نمی دانست. (الشیعه فی المیزان/ العلامه محمد جواد مغنیه/ صص۲۵۷-۲۷۰) وی نخستین دولت شیعی غیر معصوم را برپا کرد. شهر «فاس» در مراکش که پس از کازابلانکا و الرباطه یکی از شهرهای مهم آن کشور است توسط ادریس ازهر بنا نهاده شد. این شهر بیش از ۷۰۰ مسجد و نزدیک به چهارصد میراث تاریخی دارد و یکی از جاذبه های گردشگری در مراکش است. جالب در این میان صفت «ازهر» است که از نام زهراء(س) برگرفته شده است و نشانگر تأثیر شگرف اندیشه ها و پیام فاطمه (س) در روش ها و اهداف این جمعیت است. این قطعه های تاریخی به خوبی نقش یاد و نام و رسالت فاطمه را در مسیر عدالت خواهی و آزادی طلبی و مبارزه با ستمگری نشان می دهد. این همان حقیقتی است که گفته شد دعبل خزاعی نیز به آن اشاره ای ادیبانه دارد آنجا که به شهیدان فخ و ستارگان پراکندۀ سپهر فاطمی می پردازد.
د)شب چهارم
مقایسۀ میان چهره های راه یافته به آستان فاطمه و نزدیک شده به ساحت معنا و اندیشۀ آن بانو به خوبی می تواند ما را به نقش تربیتی حضرت زهرا(س) راهنمایی کند. یکی از چهره های شاخص در زنان صدر اسلام، ام سلمه همسر پیامبر است. او با آن که به لحاظ سن با فاطمه -س- فاصله ای قابل توجه دارد، اما با این وجود از همان روزهای نخست که به خانۀ پیامبر وارد گشت به مقام و جایگاه فاطمه-س- نیز معترف گشته بود و او را مربی و راهنمای خود می دانست. این نگرش به تغییر هایی بزرگ در زندگی وی انجامید که از او شخصیتی بزرگ بود، شخصیتی به سزا ساخت. او به تنهایی از مکه به مدینه هجرت کرد. بیش از چهار صد کیلومتر راه بیابانی را با وجود تهدید جانی از سوی قریشیان به تنهایی پیمود تا به پیامبر برسد. در کنار پیامبر شاهد جریان هایی بزرگ بود. از جمله نزول آیۀ تطهیر و داستان «کساء» که در خانۀ وی اتفاق افتاده بود و او گزارش گر آن نیز هست. پیامبر او را از شهادت حسین (ع) آگاه کرده بود. در درگیری میان فاطمه و ابوبکر نیز از انگشت شمار مردان و زنانی است که به دفاع از فاطمه-س- در برابر خلافت قد علم کرد و استوار ایستاد و تاوان آن را نیز پرداخت؛ سهمیه های مالی که زندگی زاهدانه اش را تأمین می کرد از سوی دستگاه خلافت قطع شد. مواضع حق طلبانه وی از سوی خلیفگان و اطرافیان مورد انکار و تهدید قرار گرفت.
ت) شب پنجم
یکی از موضع گیری های یزرگ ام سلمه در جامعه اسلامی در عهد پیامبر(ص) اقدام های او در دفاع از حقوق زنان بوده است. برای روشن شدن این مواضع و میزان تأثیر و شدت درگیر بودن آن با مخالفان احیای این حقوق، باید نخست به بررسی تاریخ مکه و مدینه پرداخت. زیرا این دو شهر به لحاظ بافت فرهنگی و تاریخی از دو تاریخ متفاوت برخودار بوده اند. مکه به لحاظ اقلیمی سرزمینی به شدت خشک و نامناسب برای کشاورزی بود. محور اقتصاد آن بر تجارت و داد و ستد استوار بود. اشراف قریش به دلیل وجود خانۀ کعبه و هجوم سالانۀ انبوه مردم عرب برای انجام آیین های به جامانده از آیین های ابراهیمی و نیز آیین های افزوده بر آن بر مبنای بت پرستی رایج در آن زمان، به ویزه در موسم حج به مکه سفر می کردند. مرکزیتی که مکه به دلیل مسائل سیاسی و فرهنگی نیز از آن خود کرده بود به این موقعیت تجاری کمک می کرد. در برابر شهر مکه، مدینه نه شهریت چندانی داشت و نه بر اقتصاد تجاری تکیه داشت. محور اقتصاد یثرب که پس از هجرت پیامبر مدینه النبی نامیده شد، بر کشاورزی پر رونق آن و تا حدودی دامداری می چرخید. این تفاوت های تا حدی هم طبیعی، این دو شهر را به دو بافت جداگانه تبدیل کرده بود. با اخلاق و عقائد و… متفاوت و قابل تفکیک. دقت در بافت آیات مکی و مدنی قرآن نیز به خوبی این تفاوت ها را می نمایاند. اخلاق مکی ها به صورت کلی در گنده دماغی اشرافیت و پول پرستی و ستمگری های اقتصادی و بی بند و باری های اخلاقی آنان خود نمایی می کرد. لحن پر از سرزنش و انتقادی قرآن از مکیان این حقیقت را به خوبی نشان می دهد. به عکس در مدینه چنین اخلاقی -اگر چه وجود داشت اما- حاکم نبود. یکی از اخلاق زشت سرمایه داری قریش در مکه، پست کردن جایگاه زنان در حد یک کالای جنسی بود. مادران و خواهران به لحاظ ارزش مالی و نقش آنان در پول سازی و ثروت افزایی اهمیت می یافتند. زن بارگی از اخلاق عادی آنان به حساب می آمد. مادران با دیگر ثروت های به جا مانده از پدران، در ارث پسران تقسیم می شدند. دختران از ارث مالی محروم بودند. مسئلۀ زنده به گور کردن دختران از همین نقطه آغاز شده و به دلیل حاکمیت سرمایه داران و اشراف قریش به همۀ نواحی شبه جزیره عرب رخنه کرده بود. فرهنگ اشرافیگری و جاهلیتی آنان تنها فرهنگ مسلط و غالب بود. نوعا عرب های بیابانی از همینان پیروی می کردند. در مکه زنان همواره مورد اذیت و آزار بودند. کتک زدن و آسیب رساندن به آنان به یک فرهنگ پذیرفته تبدیل شده بود. در حای که این گونه مسائل تا حد زیادی در مدینه وجود نداشت. مثلا اگر مکیان از نام بردن مادران خود عار داشتند و افتخار را در یاد کرد نام پدران می دانستند؛ مردم یثرب به نام یکی از مادران بزرگ خود شناخته می شدند وبه آن افتخار نیز می کردند. همان مادری که حضرت فاطمه-س- در مسجد مدینه در سخنرانی خود در برابر خلیفگان تازه بر سر کار آمده، از او نام برد و مدنی ها را با عنوان : آی فرزندان بانو قیله! خطاب و تجلیل کرد.

۲- محورهای اصلی در الگوی زندگی فاطمه(س) (۶-۱۴فروردین۱۳۹۳)
شکی نیست که فاطمه (س) سرمشق زندگی ما باید باشد. فروکاهی الگوهای فاطمی به الگوهایی چون حجاب و خانه داری و شوهر داری -که در سخنرانی های سال های گذشته به آن پرداخته ام و در بخش اصلاع رسانی قابل جستجو است- نیز تا حدی ناشی از نشناختن محور های اصلی در الگوگیری از زندگی فاطمه(س) است. برای همین باید در فرصت پیش آمده به محورهایی اصلی تر را یادآوری کرد که استفاده از الگوی فاطمی را آسان تر کند و رابطۀ ما با آن حضرت را از سطح عاطفه به عرصۀ عمل و رفتار ارتقاء ببخشد. بنا بر این بدون اولویت بندی به شرح و بسط برخی از محور ها خواهم پرداخت.
اولین محور: دین شناسی .
فقه و عمق یابی و درست و تمام فهمیدن دین یکی از اصلی ترین بخشهای زندگی فاطمه(س) است. دین شناسی اگر به معنای واقعی تحقق یابد واجد آن را از سه آفت و آسیب دور نگه خواهد داشت. آسیب های سه گانۀ فهم ناقص دین، فهم ارتجاعی دین، و فهم التقاطی دین ؛ در نبود دین شناسی درست اتفاق می افتد و بحران می آفریند. زندگی فاطمه(س) نمونه ای کامل از حضور دین شناسی عمیق و ژرف در زندگی فاطمه است. خالی بودن رفتار ها و عقاید وی از اشتباهاتی که دیگران -اگر چه به پیامبر نزدیک نیز بوده اند- مرتکب شده اند نشان گر این حقیقت است. پرسش های مداوم و پیگیر آن حضرت از پیامبر در مورد آیات قرآن و تأوبل آن ها و اسرار و حقایق عالم تکوین و عالم غیب و…نیز باید در جهت دین شناسی درست ، تحلیل کرد. خطبۀ آن بانوی بزرگ در مسجد مدینه نیز به نوبۀ خود سرشار از دین شناسی و نشانه ای روشن از عمق این آشنایی دارد. این محور در زندگی مؤمنانه باید سرمشق باشد.هم چنان که در روایات شیعی به آن اشارات و تصریح هایی هست. پیامبر(ص) در حق علی (ع) دعا کرده فرمود: اللهم فقّهه فی الدین! -خدایا به او فهم عمیق و ژرف در دین عطا کن! از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: الکمال، کل الکمال، التفقه فی الدین و الصبر علی النائبه و تقدیر المعیشه. – کمال آدمی، همۀ کمال آدمی ، در سه چیز است: دین شناسی عمیق، بردباری در گذر حوادث و قاعده داشتن در زندگی مادی.
دومین محور: معنویت گرایی.
۳- خوانش اعتقادی دردهای فاطمه(س) (۱۵-۲۳ اسفند۱۳۹۴)
۴- هدایت طلبیدن از مشکات فاطمه(س) (۶-۱۲ اسفند۱۳۹۵)
۵-رفتارهای اعتقادی شیعه(۲۳بهمن-۱ اسفند۱۳۹۶)
گزارشی توصیفی از مجموعه رفتارهایی است که بنا بر اعتقادات شیعه جزوی از ایمان و بلکه ثمره و محصول آن است. این رفتارها در متون معتبر شیعی با عناوین کلی و گاهی اصطلاحات خاص در مذهب تشیع، شناسانده شده اند. عنوان هایی مانند تسلیم، تکریم، توسل، تفدیه، تحبیب، و…
۶- پیدایی فاطمه (سلام الله علیها)(۱۳-۱۸بهمن ۱۳۹۷)

این موضوع بعدها توسط این بنده به یکی از پژوهشگران همکار پیشنهاد داده شد و به صورت مقاله عرضه گردید.
۷-اهمیت احکام دین و نسبت ما با احکام مذهب(۴-۸ بهمن۱۳۹۸)

گزارشی از جلسه اول این سخنرانی، توسط آقای محمد حیدری در تاریخ ۴ بهمن، تهیه شده بود که همان ایام در کانال منبرها و سایت نگاه تازه منتشر گردید. متن گزارش منبر در زیر خواهد آمد اما نکته ای که در منبر گفته شده و در گزارش مکتوب نیز آمده است ارائۀ گزارشی از منبرهای چند سالۀ حجت الاسلام انصاری در این مجلس بوده است آن چنان که گویا می دانسته اند که این مجلس در آستانۀ تعطیلی است. به هر حال تا کنون، آن شبها آخرین مجالس فاطمیه ای بوده که در منزل حاج محمد ملک برقرار بوده است. متن گزارش آقای حیدری از بحث شب اول منبر حجت الاسلام انصاری بدین قرار است: «من از سال ۹۲ که توفیق حضور در جمع ایمانی شما دوستان و سروران را دارم، درباره موضوعات مختلفی سخن گفتم که در سال ۹۵ درباره احکام و وظائفی دینی ای که مذهب تشیع بر وظیفه ما نهاده است و ما به جهت شیعه بودن ملزم به رعایت آنها هستیم، سخن گفتیم و در سال ۹۶ از نسبت هایی که ما باید بر ائمه معصومین داشته باشیم در پیوند با آن وجودهای نوراین در حدود ۶ مورد را بیان کردیم و در سال گذشته یعنی سال ۹۷ مباحثی را درباره وجود نورانی حضرت زهرا(س) بیان کردیم و موضوعی را تحت عنوان پیدایی حضرت زهرا(س) در نظر گرفتیم و به اندازه فهم و توان خودم سعی کردم نقش روشن و برجسته آن بانو در تاریخ تشیع را با استفاده از متون دینی برایتان بیان کنم…اما امسال به روش معمول خود تامل هایی داشتم، ولی تقدیر بر این نبود که مباحثی را مثل سال قبل درباره آن وجود نورانی در این مجلس بیان کنم و قسمت این شد که درباره کلیت دین و مباحث و احکام جامع تشیع همانند سال ۹۵ و ۹۶ با شما سخن بگویم که هنوز مواردی باقی مانده است و در آن جلسات نتوانستم موارد زیادی را با شما در میان بگذارم… قبل از هر چیز لازم می دانم یک مقدمه ای بسیار مهم را برایتان بیان کنم که شما توجه دارید که احکام و آداب و رسوم همه ادیان الهی به صورت کلی، به تعیبر امروز، مانند یک بسته منسجم می باشد و هر کسی که آن دین و آئین را پذیرفت، باید بر کلیت آن احکام نیز باور و التزام و عقیده داشته باشد که اگر به کلیت و جامعیت آنها ایمان نداشته باشد، مؤمن و معتقد به آن دین به حساب نمی آید، مثلا اگر مسلمان است باید بر هر آنچه که از سوی خداوند متعال بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده است ایمان و باور داشته باشد. این به آن معنا نیست که شما فکر کنید باید به همه آنها آگاهی و علم داشته باشد. اینها دو تا مطلب جداست. توضیح اینکه وقتی شخصی می گوید مسلمان هستم باید به همه آنچه که پیامبر از سوی خدا به عنوان جامعیت دین مبین اسلام آورده است، ایمان داشته باشد و معتقد باشد و خود را ملتزم به آنها بداند ولی لزوما نباید در همان حال، به همه آن احکام و عقائد به صورت جامع، علم و آگاهی داشته باشد. شما اگر همین الان از یکی از فقهای جامع شرایطی که هستند بپرسید، قطعا خواهد گفت که من به همه احکام و دستورات دین به صورت جامعه آگاهی و علم ندارم…! پس تا اینجا متوجه شدید که یک انسان مؤمن باید به همه احکام و دستورات دین هر چه که باشد از احکام پنجگانه(واجب،مستحب،حرام،مکروه،مباح)،به مجموعش اگر چه به اجمال، ایمان باور و عقیده داشته باشد که اگر مثلا ۱۰۰۰ مورد حکم دینی داریم و کل دین مجموعه ای از آن هزار احکام باشد، شما باید به همه آنها باور و عقیده داشته باشید اما شاید تنها به ۵۰۰ تا یا ۲۰۰ تا از آنها علم و آگاهی پیدا کردید و که در باب آن مواردی که آگاهی ندارید،دو امکان وجود دارد که یا مقصر می شوید و یا قاصر یعنی یا اینکه امکانات و شرایط لازم و کافی برای فهم و آگاهی پیدا کردن برای شما مقدور بوده و شما کوتاهی نموده اید که در این صورت مقصر محسوب می شوید و یااینکه شرایط و امکانات و موقعیتتان طوری نبوده است که بتوانید علم وآگاهی نسبت به آنها پیدا کنید که در این صورت قاصر به حساب می آیید و بر شما تکلیفی نبوده است…و مطلب دیگر آن است که حال که مثلا ۲۰۰ یا۵۰۰ مورد را آگاهی دارم وظیفه من چیست؟آیا باید به همه آنها عمل کنم و موظف به رعایت همه آنها هستم و چه تکلیفی دارم…!؟؟
به عنوان نمونه از خاطرات خودم، آن زمانیکه در یکی از حوزه های علمیه به عنوان مدیر خدمت می کردم و به حقیقت عرض میکنم فقط خدمت می کردم ونه اینکه پستی رسمی داشته باشم و…!یک روز وقت ظهر، کنار حوض مدرسه مشغول وضو گرفتن بودم که گفتند جمعی آمده اند و می خواهند با شما صحبت کنند. وقتی آمدند مرد و زنهایی بودند که گویا همه نسبت خویشاوندی با هم داشتند. سؤال کردند که آیا زن برادر به آدم نامحرم است! و با تعجب می پرسیدند؟؟؟گفتم بله عزیزان زن داداش آدم که به آدم محرم نمی شود. بعد معلوم شد که اینها به این مسئله فقهی آگاهی نداشتند و فکر می کردند که محرم است و وقتی مضطرب شده بودند که چه باید کنند و تا اینجا حکمشان چیست…و ما وقتی بررسی کردیم دیدیم اهل روستایی در آن نزدیکی بودند و این عدم آگاهیشان به دلیل نبود امکانات و شرایط بوده وگفتیم که شما قاصر بودید و از این به بعد رعایت کنید…!مواردی دیگر هم می توان نام برد مثل اینکه شما وقتی به ذی رحم خود هدیه بدهید یا بگیرید این هدیه قابل برگشت نیست…!و شاید بسیاری از شما بر این مسئله واقف نباشید ولی وقتی که متوجه شدید باید به آن عمل کنید! پس خلاصه مطلب اینکه دین یک مجموعه ای از احکام و دستورات است و انسان دیندار باید به کلیت آن عقیده داشته باشد،چه آگاه باشد و چه نباشد.(انصاری، ۴-۸ بهمن، ۱۳۹۸)

نتیجه گیری:

مجالس فاطمیه را به حق باید یکی از ظرفیتهای معنوی فرهنگی در جامعه شیعه به حساب آورد. اما عوارض بیرونی توانسته است بخشی از آن را تخریب و تضعیف کند و در دورۀ کنونی کرونا آن را به تعطیلی بکشاند. عوامل گوناگونی که به جریان تضعیف، تخریب و تعطیل مجالس فاطمیه کمک می رساند از جمله :۱) حمله و هجوم ستیزه گرانه به مجالس فاطمی ،۲) ادعای نقض وحدت جامعه اسلامی ، ۳) تغییر و دگرگونی در محتوای مجالس فاطمیه را می توان نام برد. تلاشهای صورت گرفته در جهت شناخت حضرت زهرا(س) و تقویت الگوهای فاطمی را می توان در مجالس فاطمیه و در تعظیم شعائر فاطمی از جمله در منزل حاج محمد ملک که از بانیان مجالس فاطمیه بود، بین سالهای ۱۳۹۲ الی۱۳۹۸به صورت موردی، مطالعه کرد که شامل مباحثی چون: ضرورت فاطمه شناسی و نقش آن در اصلاح و تربیت انسان، هدایت طلبی از مشکات فاطمه، محورهای اصلی در الگوی فاطمی و رفتارهای اعتقادی شیعه و اهمیت به احکام دین و تمایز با احکام مذهب؛ به عنوان مهم ترین عناوین موضوعات فاطمی نام برد.

منابع:
• سایت نگاه تازه، حسین انصاریwww.ansari.net
• منبرها، کلاس ها و نشست ها- حسین انصاری – @menbar-ansari

یک نظر بگذارید