داور عشق، به کریمی کارت قرمز دادAnsari Hosein: متن زیر صورت گفتگوی من و چند تن از اعضای سرشناس در یک گروه تلگرامی است که پیرامون توییت علی کریمی در اعتراض به نذری دادن های ایام عاشورا توسط سوگواران عاشورا و هیئت های حسینی از یک سو و اعتراض جناب حجت الاسلام حامدرضا معاونیان در سخنرانی خود به اظهارات علی کریمی صورت گرفته است. اصل قصه این که علی کریمی در روزهای گذشته حرف نامربوط و مکرری را که برخی همه ساله در ایام محرم و صفر، و در اوج عزای حسینی تکرار می کنند مبنی بر تعطیل کردن نذری و تبدیل آن به صورتهای دیگری از خدمات اجتماعی، البته با روحیه و لحنی کم یا زیاد ، ستیزه گرانه ، این بار او نیز با اتکاء به فالورهایی که در فضای مجازی دارد تکرار و توییت کرده است. در برابر چنین دخالت نابجا و تعیین تکلیف نابحقی در پایمال کردن حقوق بخش های مذهبی جامعه در ابراز علاقه و عشق خود به ساحت معصومین علیهم السلام، جناب حجت الاسلام معاونیان ، حفظه الله، اعتراض خود و جامعه سنتی مذهبی را به توییت وی آشکارا و به زبان قاطع و الفاظ صریح اعلام کرده است. یکی از دلایلی که سبب موضعگیری رادیکال جناب معاونیان و طیف وسیعی از اقشار مذهبی در اینگونه موارد می شود قطعاً در بی توجهی معترضان به مناسک مذهبی، نسبت به پاسخ های مستند و مستدلی است که طی سالیان متمادی از سوی علمای دین و منبری های فاضل و سخنرانان مذهبی به این شبهات و انتقادهای واهی داده شده است ولی آنان با روحیه ای لجوجانه و با برخورداری از رسانه های سیاسی و سلبریتی که در اختیار دارند و بی اخلاقی تمام و بکار گیری قلم و زبان توهین و تحقیر، همه محتوای گفتگوها را نادیده می گیرند و حقوق اجتماعی مردم مذهبی را فراموش و حق دفاع آنان را از مناسک و آداب مذهبی شان، ناشنیده می گذارند. در این میانه با کمال تأسف ، همیشه جمعی (از حوزه و غیر حوزه) یافت می شوند که به قصد خیرخواهی یا هواداری، سعی در سرکوب احساسات دینی و مذهبی و تقلیل از حضور و تعظیم شعائر معنوی، به سود امور مادی جامعه دارند و با کمال شگفتی ، توصیه دارند که گروههای مذهبی همه اعانات و امکانات مالی خود را در اموری بکار بگیرند که انجام بخش بزرگی از آن و بلکه همۀ آن از وظایف دولت هاست. از قبیل اشتغالزایی، آموزش، بهداشت، مددکاری اجتماعی، و…تا جاییکه گویا جامعه مذهبی مقصر در فقر و گرسنگی مردم است و باید به قیمت بر زمین گذاشتن واجبات معنوی و مناسک حماسه ساز و انسان پرور و…؛ بار وجود تورم و فحشا و بزهکاری ها را فقط قشر مذهبی جامعه و آیات عظام شیعه بر دوش بکشند و در این میانه صاحبان درآمدهای میلیاردی از باشگاههای ورزشی و بنگاههای اقتصادی و اختلاس های سیاسی و بازیهای سلبریتی، از مواخذه و معاقبه ، معاف بمانند و به ریش مذهب و ریشه های معنویت بخندند. مالکم کیف تحکمون
نام حاضران اصلی در این میز گفتگوی دوستانه در ابتدای یا انتهای نوشته ها آمده است و در متن ارسالی آنان هیچ تغییر یا تبدیلی صورت نگرفته است. سرکان، ح.انصاری
حسینی درود ، حجت الاسلام: ♨️ اخلاق را تبرئه کنید.
دیالوگهای خارج از چارچوب آقای معاونیان و آقای علی کریمی هرچند تلخ اما فرصتی برای طرح و یادآوری فلسفه وعظ و خطابه و آیین پهلوانی و جوانمردی و بهویژه، نقش اجتماعی آن دو در فرهنگ ایرانی – اسلامی در تربیت جامعه و جبههگیری تاریخی و جهاد مستمر عدالت خواهانه آندو، در کنار یکدیگر است.
خروجی منبر و خطابه و عرصه پهلوانی باید اخلاق ( اسلامی – انسانی و بالأخص شیعی) باشد که از مرام و مسلک مولایمان علی علیهالسلام سرچشمه دارد.
شکر خدا فرهنگ شیعه ایرانی از این جهت سخت غنی بوده و با فرهنگ سایر ملل دنیا و ادیان مسیحی، زرتشتی، بودائی، یهود و غیره قابل مقایسه نیست!
اگر این اتفاق که با سوء برداشت از نوشته آقای کریمی و تندیهای آقای معاونیان آغاز گردید، بتواند با پیش قدم شدن یکی از آن دو بزرگوار برای معذرتخواهی از دیگری و از همه کسانی که در این میان به آنها توهین شد و نیز از جامعهای که مبهوت و حیرت زده به تماشا نشسته است همراه شود، کاری علیگونه و حسین پسند است.
اهل قلم و اندیشه و آگاهانِ متعهد جامعه به خوبی میدانند که هر نوع دفاع یا نقد این دو بزرگوار، در این وضعیت، دامن زدن به یک بداخلاقی بزرگ و پایهگذاری یک سنت ناپسند است.
در عین حال همگان کوشش کنند برای تبرئه اخلاق و رهایی آن از چنگ بد سلیقگی و کج سلیقگی برخی تریبونداران و نیز اصلاح سنت راستین و زندهی پهلوانی در میان ورزشکاران و قهرمانان، قدمی بردارند.
و نیز کسانی که به آگاهی مردم میاندیشند و حافظه تاریخی ملت را پاس میدارند و از عوامل تخدیر و سلب مسئولیت اجتماعی و انسانی بیزارند – قدمی در راه تغییر بینش منحط و انحرافی جامعه از “اخلاق و انصاف” که خود عامل تخدیر و انحراف و نفی مسئولیتها و احساسهای کاذب و غفلت از عمل و از آگاهی شده است -بردارند.
بی شک مفهوم نذر و فرهنگ نذری دادن در هر دورهای اقتضای خود را داشته است. در دورهای که فقر و گرسنگی بیداد میکرده، بنیان فرهنگ نذر بر سیر کردن شکم مردمان پا گرفته است.
امروزه اما نیازهای فعلی جامعه ما با گذشتهها تفاوت، بسیار دارد و میطلبد به تناسب نیاز مردم، در کنار اطعام از سفره با برکت سیدالشهداء علیهالسلام، تحلیل و رویکرد درستی از مفهوم ارزشمند نذر که اثرات مثبت بیشتری هم دارد به جامعه القاء گردد.
✍حسینی دورود
Ansari Hosein: سیاست یکی به نعل و یکی به میخ، همه جا جواب نمی دهد و گاهی اصلا عادلانه نیست و در این باره به شدت نادرست.
وقتی تریبون داران از هر حرفه ای و همه جانبه، به خیمه گاه حسینی از همه سو و به هر حربهای و همه جا حمله ورند، ایستادگی امثال جناب معاونیان را کاری پسندیده و مقاومتی الهی می دانم.
آنها که عمری فقط به دنبال توپ دویده اند نباید به خود این اجازه را بدهند که روی مخ اعتقادی جمعیت های میلیونی بدوند. اینجا زمین چمن نیست تا بازیگران عرصه تبلیغات و رسانه، با خطاهای مکررشان بدون گرفتن کارت زرد، از داوری عقل الهیاتی ، مغرورانه جولان بدهند.
افشین علاء: سلام و ارادت با آن که به دلایلی کاملا معلوم مدتهاست که از اظهار نظر در فضای مجازی خودداری می کنم، گاه با مطالعهی نظرات عزیزانی چون جنابعالی نمی توانم خرسندی ام را ابراز نکنم. متاسفانه فضا به قدری غبارآلود است که هر فرد بی ربطی با یک ژست شبه روشنفکرانه البته با چاشنی تعریض به باورهای سنتی مردم، به اسطوره و قهرمان بدل می شود. ساحت قدسی فوتبال را هم که نگویید! چنان از این جماعت بت ساخته ایم که حتی به ذهن مان خطور نمی کند که بگوییم آقا شما با نذری دادن برای امام حسین چه کار دارید؟! حالا بگذریم که ادبیات آن روحانی تند بود ولی واقعا جای تأسف دارد این همه انفعال دربرابر سلبریتی ها مخصوصا اهالی فوتبال که نمی دانم واجد چه صفاتی هستند که باید برای بچه های ما اسطوره و قدیس باشند!
Ansari Hosein: درود خداوند بر شما و رحمت الهی همواره نصیبتان باد. همیشه از طبع روشن شما بهره مندیم بحمد الله
امیر ترکاشوند: با سلام؛ من در جریان واکنش آقای معاونیان نیستم لطفا با توجه به اطلاع شما از عین واکنش ایشان (که آن را کاری پسندیده و مقاومتی الهی توصیف کردید) سخنان وی را نقل فرمایید تا ذهن همگروهیتان از ابهام درآید چرا که شنیدهام (ولی هنوز عین عبارات ایشان را نخواندهام) سخنان وی از حیث بکارگیری واژه تند بوده. با نقل شما رفع ابهام خواهد شد.
Ansari Hosein: سلام توصیف به تندی ، امری نسبی است یعنی بستگی زیادی به حال و هواداری های قضاوتگران دارد. من «دفع دخل مقدر» کردم و دلیلم را برای روایی نوع برخورد ایشان در همان کوتاه نوشته، گنجاندهام. وقتی کسانی ، خود یا اعتقاداتشان از همه سو و همه وقت، به ناحق و با استفاده از تریبون های اجتماعی مانند کریمی ها و سلبریتی ها یا تریبون های سیاسی مانند حکومتگران و برخی روشنفکران، مورد هجوم قرار دارد و شبانه روز در پی سلب حق آزادی آنان در انتخاب مناسک و آداب دینی و اعتقادی شان هستند؛ انتظار تند و رادیکال شدن برخوردها طبیعی و بلکه محقانه است. لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم.
داریوش رشنو: هدف وسیله را توجیه می کند…
Ansari Hosein: هدف وسیله را توجیه نمی کند اما در معیار عقل و خرد، هدف با وسیله نسبتی معقول و عینی برقرار می کند.
عطایی: و همین نسبت موجب می شود که هدف وسیله را توجیه کند وقتی هدف خاصی موجب شود کار واجبی به خاطر اهمیت هدف ترک شود و یا کار حرامی به دلیل اهمیت هدف انجام شود غیر از این است که هدف وسیله را توجیه میکند و لو نام دیگری برآ ن نهید
Ansari Hosein: مقصود ما روشن است و نیازی به این بحث نمی بینم
امیر ترکاشوند: سپاس از پاسختان، اما برای من که پای یادداشت شما نشستم و آن را خواندم این حق محفوظ است که عبارت آن آقا که شما در آن یادداشت صمیمانه او را ستودید ولی آن را در یادداشت نیاوردید را بداند و طبیعی است از اولین کسی که میتوان انتظار داشت که آن عبارت و واکنش ستودهشده از سوی شما را بازگو کند خودِ شما هستید که بر آن اساس به تنظیم یادداشت اقدام فرمودید. صمیمانه عرض میکنم که من عبارت آن آقا را نخواندهام و حتی استماعا هم نشنیدهام. این را گفتم تا شما با خیال آسوده به نقل آن بپردازید و دچار این گمان نشوید که من میدانم ولی مثلا با اهدافی میخواهم خدای ناکرده از زبان شما بشنوم. اگر از نقل آن عذر دارید لطفا بفرمایید
Ansari Hosein: با پوزش. اعتراض جناب معاونیان در جریان سخنرانی و شفاهی است و در فضای مجازی دسترس است. یادداشت من حاشیه ای برای مطلعان از آن جریان بود و ریپلای به نوشته نسبتا بلند جناب حسینی درود. بیش از آنچه نوشتم تکلیفی ندارم.
💠مکتوب هفته💠 بر فراز منبر و بیلبورد ! 🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات شماره ۲۸۱۸۵ پنجشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۱
اگر عوامالناسی مثل من، به اندازهی دانش و سوادشان اظهارنظر نمایند و در مواردی که برایشان قابل هضم نیست، اول پرسوجوی از اهلش کنند، قانع نشدند، خود به جستجوی پژوهشی بپردازند و اگر حال و وقت و توانش را نداشتند، لااقل سکوت کنند، طوری میشود؟ عرش خدا میلرزد؟ انسانها فوجفوج از حقیقتی بازمیمانند و گمراه میشوند؟ دِینی بر گردن فرد عوام میمانَد که باید نزد خدا پاسخگو باشد؟!
چندسال است که غائله برپا میشود از دوسو در عزاداریهای محرّم و نذورات؛ یکسو به نقد و خردهگیری در مخارج؛ دیگرسو به پافشاری بر ادامهی آن؛ قربهالیالله یا به کسب حوائج. آن به این میتازد که خرج دو روز یا ده روز را در طول سال، تقسیم تدریجی بر فقرا کنید؛ این بر آن برمیآشوبد که اینچند روز، خود موضوعیتی مستقل دارد و نه منافی خیرات سالانه است و نه مزاحم آن.
این که آیا هردو گروه، اعمالشان گواه بر نیّاتشان است، قضاوتش با ما نیست؛ اما چالش تکراری این دو تفکر، بهتر بگویم، این دو جبهه، واقعاً آزارنده شده است.
روی خطاب من در این سخن -با علم به آنکه میدانم بر بسیاری، بخصوص منتقدان حرفهای و عادتی، خوش نخواهد نشست- گروه ناقدان و خردهگیران بر مخارج مراسم سنتی ومذهبی است که افاضات را دیگر از حد گذراندهاند؛ بخصوص که سرشاخههای این بهاصطلاح منتقدان و ایرادگیران، معمولاً نامورانی هستند،سلبریتی یا شهرگان ورزشی و هنری، که یا کارنامهی شفافی از خیرات و مبرّات اجتماعیشان ندارند؛ یا اگر هم خیری دارند، در مخارج دیگر ایام سالشان کمترین ملاحظهای -از آن نوع که در دههی محرم توصیه میکنند- به خرج نمیدهند؛ انگار دو سه روز اوج عزای محرّم، اوج بحران گرسنگی فقرای سالیانه و نقطهی آیسییوی بیماران لاعلاج و لحظهی نجات کودکان کار و خلاصه، دقیقهی نودِ خلاصی جامعه از دردهاست!
اگر برخورد فردی، منبری یا غیرمنبری، با این سناریوی کاریکاتورشدهی خستهکننده، از سر عصبانیت یا سخنگویی قشر عظیمی از عزاداران، کمی از جادهی عرفِ لینت و آرامی خارج شود؛ آنگاه واویلاه و بیا و بیین! که: واژهی ناروا به کار بردید و بر احساسات جامعه ناخن کشیدید و بر فردی محبوب از سلبریتیها وهن و تندی روا داشتید و خلاصه، فلک را بد شکافتید و طرحی نحس درانداختید و وااسفاه! …پس منتظر کامنتهای فالوورهامان باشید؛ که خوب جنگی را آغاز کردید!
البته مزاجهای ناتوان در هضم نخودهای ناپز، منتظرند تا در این موقعیتها غائله به پا کنند و به جای آنکه انصاف دهند که تیر اول این جنگ سالیانه همیشه از کدام سو پرتاب میشود، پاشنه ورمیکشند در آستانهی پیجها به کامنتهای میلیونی و کمانهای بعدی را زه میکنند به سوی کسی که اگر هم او بیش از حد غضب کرده و بر زبان ناروا رانده، اما تیرخوردهی همهسالهی این ایام است؛ از سوی فرماندهانی که توصیهها و دلسوزیهای محرّمیشان با رفتار و زندگی دیگر ایام سالشان نمیسازد و زین روی خون طرف مقابل را به جوش میآورند و خدا نیاورَد که طرف هم بر فراز منبر جوگیر شود و لاعلاج؛ کلمهای بر زبان آوَرد؛ تا قرآنها در لشگر مقابل بر سر نیزهها شود!
فعلاً به نظر عوامی من این میرسد: ارباب منابر و عمائم با کظم غیظ و زبان آرامتر، حجت و برهان بر صحت رویّه و سُننشان آورند؛
نیز کاش پیامم به گوش آن گروه مقابل هم میرسید که: شمایان نازنین نیز مثل بندهی کمسواد، در حد دانشتان به اعتقادات و احساسات دینی مردم ورود(!) کنید.
حسینی درود حجت الاسلام: پیشتر عرض کرده بودم گرفتاری روحانیت امروز علاوه بر احساس قدرتمندی و اتکاء او به قدرت، خود را تافته جدا بافته از مردم دانستن است.
در کدام کتاب و آیین نوشته است که غیر از آخوند نمیتواند و نباید درباره کیفیت نذری دادن صحبت کند؟
چگونه است که آخوندها و مداحان در هر موضوعی مخصوصا موضوعات خارج از تخصصخود، اظهار نظر میکنند اما اگر یک قهرمان پرطرفدار ملی درباره موضوع عمومی چون کیفیت نذری دادن اظهار نظر کند برای او خط و نشان کشیده و مدرک تخصص از او طلب میکنند؟
آیا بهتر نیست امثال معاونیان که هیچ نکتهای جز خرافه پردازی و کرامت سازی و تخریب بزرگان اهل سنت در منابرشان وجود ندارد به جای پرتوپلا گویی و تقدیس خشونت و تحریف حقیقت و رواج بداخلاقی به مطالعه و تحقیق و فراگیری ادب سخن گفتن، آن هم با مردم امروز بپردازند؟
این که همه چیز را با عینک سیاسی و جناحی ببینیم و اگر کسی ذرهای از زاویه دید ما تخطی کرد اور را تخطئه کنیم. این یعنی ما قائله را باختهایم کما اینکه در واکنشهای جامعه به سخنان واعظ و فوتبالیست کاملا نمایان بود.
آیا اگر یک واعظ غیر متعظ و یک قهرمان منتقد را به اخلاق دعوت کنیم و کارکردهای مثبت و مشترک تاریخی هردو طیف را به آنان گوشزد کنیم، میشود سیاست یکی به نعل و یکی به میخ زدن ؟
Ansari Hosein: پاسخ بخشی از مطالب شما در نوشته دکتر فیاض که در روزنامه اطلاعات منتشر شده و پیشتر فرستادم آمده است و نیازی به تکرار نیست.
اما پاسخ توهین های عجیب و شخصی شما به جناب معاونیان ، بر عهده من نیست که «و للبیت رب».
البته تهمت اتکاء به قدرت، که فرمودید بومرنگی است که به گوینده اش بازگشت می کند. یک نظر برای این مطلبیک نظر بگذارید |
پیرو نظر جناب استاد انصاری، ارجاع می دهم به کتاب” زندگی روزمره تهیدستان شهری” نوشته ی جناب علیرضا صادقی که نشر آگاه برای نوبت هفتم سال۱۴۰۱ منتشر کرده است.
نویسنده در بخش “خیریه ها” ذکر کرده که دولت از زمانی شروع کرده که بخش بزرگی از وظایف خود از جمله رسیدگی و حل موضوع فقر و نیازمندی، بلایای طبیعی و غیره را روش دوش خیریه های مردمی بگذارد و خود از مسئولیتی که هم از لحاظ وظیفه و مسئولیت قانونی و هم از لحاظ برخوردای از بودجه و دم و دستگاه و غیره وظیفه ی دولت و نهادهای مربوطه است شانه خالی کند.
به نظرم نویسنده ی کتاب که به گمانم سال۱۳۹۰ برای نوبت اول آن را منتشر کرده جا دارد فصلی هم در کنار خیریه ها به هیئت های عزاداری و نذری و این ها بپردازد.
امروزه هم کسانی که معلوم نیست با چه انگیزه ای پیشنهاد می دهند یا امر می کنند که اشخاص و جمعیت ها و هیئت های مذهبی باید بجای نذری و غذا دادن به فقرا کمک کنند و جهاز و جهیزیه و کیف و کفش و… برای نیازمندان تهیه کنند فارغ یا غافل یا منحرف کننده اند از اینکه مشکل کجاست و حل آن وظیفه چه کسی یا نهادی است و حق نیازمندان کجا رفته و چه کسی باید پاسخگو باشد و پایه های عدالت را که سامان دهنده همه ی امور تمام مردم است را چه کسانی مسئول اند تا بر پا دارند.
البته که متهم کردن و دخالت در کار جمعیت های خودجوش و مظلوم خیلی راحت تر از گفتن حرف حساب و طرف شدن با دستگاه قدرت و مسئول است.