منبرهای شهریور و مهرماه ۱۴۰۱
_____________
سخنرانی
🔘 یزد، صفاییه، میدان فرهنگ (نعل اسبی)، بلوار آیت الله خاتمی، پس از میدان طوبا، پشت پارک، منزل مهندس عسگریه
از یکشنبه ۲۷ شهریور تا آخر صفر ، سهشنبه ۵ مهر ۱۴۰۱
ساعت ۲۰:۴۰ تا ۲۱:۱۵
موضوع:
تأملات قرآنی؛ مخالفت قرآن با شکگرایی در اعتقادات
🔸🔸🔸
موضوع: سال ۴۰۰:
تاملاتی پیرامون مناسک حسینی در مواجهات کنونی
موضوع سال ۹۹:
پایه ها و مبانی در پیوند با امامت حضرت سیدالشهدا علیه السلام
موضوع سال ۹۸:
قرآن میگوید:….اینگونه نباشید.
موضوع سال ۹۷:
شب اول؛ «شکل های سهگانهی زیارت در گفتمان شیعی»
شبهای دیگر؛ «قرآن می گوید:… اینگونه باشید»
موضوع سال ۹۶:
دیده شدن در قرآن،
_____________
۱۴۰۱/۶/۲۷ یزد، منزل آقای عسکریه
موضوع: مخالفت قرآن با شکگرایی در اعتقادات (شب اول)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی برای جناب حجتالاسلامانصاری .
پس از سه ماه رنج بیماری و عمل جراحی، جناب حجت الاسلامانصاری در مجلس برپایی تعظیم شعائر اباعبدالله الحسین علیه السلام بر منبر نشستند و بعد از حمد و ثنای الهی و خواندن ابیاتی چند در فراق یار غایب از نظر (که رسم همیشگی و زیبای ایشان است)، از برپا کنندگان این مجالس سپاسگزاری کردند و فرمودند: «من مفتخرم که در خلوت های خودم این دعا بر زبانم جاری میشود، ترجمه متن عربی دعا میگوید؛ خدایا به همه کسانی که در برپایی مجالس تلاش کردند که من توفیق پیدا کنم(از شنوندگان، گویندگان) در مجلس بهره ببرم، پاداش خیر در دنیا و آخرت عنایت بفرما».
جناب استاد انصاری پس از بیان این دعا بحث خود را اینگونه آغاز کردند: اگر فردی بیمار یا سالخورده در فضایی نشسته باشد که قادر به حرکت نباشد از یکی از اطرافیان خود بخواهد برایش پنجرهای را باز کنند و نسیمی جان بخش روح او را نوازش دهد، اگر از او پرسیده شود چه لذتی بردی؟ قطعاً در پاسخ می گوید: که احساس آرامش و احساس بهتری دارم. امروزه ما در فضای آخرالزمان زندگی می کنیم که مانند آن بیمار و کمتوان در تنگنا قرار گرفته ایم، از کسانی که باعث میشوند، شمیمی به ما بوزد و فضای زندگی ما تغییر کند، باید ممنون باشیم. امام رضا(ع) فرمود: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل ؛ کسی که بذل کنندۀ نعمت از مخلوقین را شکرگزاری نکند، شکرگزاری خالق نیز نخواهد نمود».(شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج ۲، ص ۲۴، نشر جهان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق) باید درک کنیم گاهی با یک پنجرۀ باز ، فضای زندگی عوض میشود. باید دعاگو باشیم که هر کس ما را به نشستن بر سر این سفره های آسمانی به تعبیر پیامبر(ص) باغستانهای بهشت هدایت کرده است، اگر زنده است،خداوند، خیر دنیا و آخرت به او عنایت فرماید و اگر درگذشته است، در جوار اولیای معصومین متنعم بگرداند.
در ادامه جناب استاد فرمودند: در دو سال کرونایی با دو موضوع دیگر در این مجلس در خدمت حاضران بودم ولی بحثی که امسال در این مجلس از آن سخن میگویم، یکی از مباحث قرآنی است، در ادامۀ بحثهای قرآنی در سالهای گذشته ، که آخرین بحث ها با عنوان دو گانۀ؛ اولی «قرآن می گوید این گونه باشیم» و دومی «قرآن می گوید اینگونه نباشیم»، ارائه شده بود. اکنون در صدد آن هستم که به مباحث تازه ای در تأملات قرآنی بپردازم.این مباحث تفسیری در ارتباط با اوضاع کنونی جامعه است، مشکلاتی که نسل جدید و حتی نسل میانی هم درگیر آن است. یکی از این مشکلات اعتقادی ، مسئله شک و مسئلۀ فقدان یقین است. یقین جزء پدیده های نایاب شده است و شک و تردید و دودلی، فراگیر و همه جا گیر. بسیاری از عامۀ مردم در دوران کنونی و حتی صاحب نظران و برخی چهره های روحانی، دچار این مشکل و معضل هستند. امروزه وضعیت به گونهای تغییر کرده است که برای برخی افراد در نگرش مسائل در پیرامون خودشان، گویا یقین، یک پدیده ناهنجار است. از روزگاری که فلسفه دانان و فلسفه خوانان به مسئلۀ جزم و جزم گرایی توجه پیدا کردند، تقریباً شک و شک گرایی، کالای متداول در بازار اندیشه شد، در حالی که در نگاه دینی، شک و دودلی امر پسندیدهای نیست. آنچه پسندیده است، باور های محکم است، البته متکی بر استدلال های درست و مبانی صحیح، به اینکه انسان به باورهای خویش ایمان داشته باشد. بسیاری اوقات در زندگی ما انسانها، یقین مسیرمان را مشخص میکند، نه شک و تردید.
زمانی برای باریدن باران،کشیشها به بیابان رفتند، تا دعای باران بخوانند و کودکانی با چتر آمدند و این یعنی یقین و باور. آنها باور داشتند که باران به دعای این کشیشها می بارد. گاهی انسان ها به دلیل تردیدها و دودلی ها، بسیاری لذت ها را در زندگی از دست میدهند. نویسندهای از چک، به نام ایوان اولبراخت(۶ژانویه۱۸۸۲-۳۰دسامبر ۱۹۵۲)، رُمانی دارد، با نام «تاریک ترین زندان». تصویری که نویسنده در این کتاب در قالب روانشناسانه ترسیم می کند، داستان زندگی مردی نابیناست که در خانه اش دچار حساسیت هایی نسبت به همسر خویش می شود و با خود میاندیشد، که همسرش به او خیانت می کند و در آخر داستان تصمیم میگیرد که به این حساسیت و خیانت پایان دهد. با اسلحۀ کمری پنهان شده ای بر اساس صداهایی که می شنود به طرف فرد بیگانهای که در گوشۀ اتاق می پندارد، شلیک میکند. ولی هدف گلوله کسی نیست جز همسرش. به تعبیر زیبای نویسنده، نابینایی زندان اصلی نیست بلکه شک و تردیدها زندان تاریکتری است که انسانها را محصور خویش می کند.
وقتی انسان دچار شک و تردید میشود، گاهی بهترین نعمت های زندگی خود را از دست می دهد. با این وصف، در دوره گسترش علم و آگاهی، گاهی به هر کجا سرک می کشد نویسندگان، صاحبنظران و حتی روشنفکرانی را می توان دید که بذر شک و تردید و دودلی، می پاشند، و هیچ درخت ثمربخشی نمیکارند جز ریشه های دودلی و بذر تردید.
در دنبالۀ این مقدمات، جناب حجتالاسلام انصاری فرمودند که با ذکر این مقدمه می خواهم به مباحث خود برگردم و از آن جمله مباحث قرآنی که پیشتر ها از آن مجموعه، سخن ها گفته بودم و گوشهای از بحثهای تفسیری قرآن بود. همچنین یادآور شدند که در یکی از سخنرانیها، بیان کرده بودند که تفسیر باید مؤمنانه باشد، پیش از آنکه محققانه و معاصرانه باشد. آیات قرآن باید بر اساس باورمندی ارائه شود.
آیا کسی که قرآن را باور نداشته باشد و تفسیر قرآن کند، آیا این تفسیر درستی است؟ تفسیر اگر مؤمنانه نباشد آثار سودمندی بر آن بار نیست. دلی که خود در شک و تردید غوطهور است، چگونه میخواهد دلهای دیگر را به باور برساند؟
اَصمعی ( ابوسعید عبدالملک بن قُریب ۱۲۵-۲۱۶ق)، یکی از اُدبای عرب در قرن دوم است، وی که در فاصله زمانیی بیشتر از ۱۰۰ سال پس از وفات پیامبر اکرم(ص)، میزیسته میگوید: در بیابانی راه را گم کردم و با ترس و هراس ولی امیدوار به راه خود ادامه دادم تا خیمه یا چادری پیدا کنم، در همین موقع شتر چرانی را یافتم و او با همان خلق و خوی بیابانی از من پذیرایی کرد. در هنگام پذیرایی با او سخن گفتم. مرد بیابانی از من پرسید: شنیدهام که در منطقه حجاز فردی پیدا شده و مدعی پیغمبری است، با خود اندیشیدم که این آدم از همۀ تحولات صد سال اخیر خبر ندارد پس مورد خوبی است تا بسنجم مردمان بیابان نشین عصر بعثت پیامبر(ص) در برابر پیام قرآن، چه عکس العملی داشته اند. عرب شترچران گفت: میدانی که آیا حرف های خدای این شخص و هدف این فردِ مدعی پیامبری چیست؟ از او اجازه خواستم تا از پیام خداوند که او آورده است برایش بخوانم. و آیاتی از قرآن برای او خواندم. آشکارا می دیدم که حالتش تغییر می کند در جایی توقف کردم و بعد این آیه را خواندم: وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَٰهٌ ۚ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ/ اوست که هم در آسمان خداست و هم در زمین خداست و حکیم و داناست( زخرف/۴۸، ترجمه آیتی) و سپس در ادامه خواندم: وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ /و رزق شما و هر چه به شما وعده شده در آسمان است(ذاریات/۲۲، ترجمه آیتی ). در اینجا از خواندن توقف کردم در حالیکه مرد بیابانی گریه میکرد. سپس رو به من کرد و گفت: می شود کمک کنی تا شتران خود را قربانی کرده و گوشت شان را در بین چادرهای اطراف که نیازمندند تقسیم کنم؟ به او گفتم زندگی تو همینهاست!؟ در پاسخ گفت: تو الآن خواندی که خدا گفت روزی من در آسمان است، من به باران آسمان وابسته بودم روزی خود را در آسمانها می دیدم.»
بجاست که با خود بیندیشیم، کدام یک در زندگی موفق تر هستند؟ آنکه باور دارد و باورمند است یا آنکه پیوسته در طبل شک و تردید می کوبد؟ ما سخن درست کم نگفتهایم، حرف های اساسی کم نخوانده ایم ولی مشکل ما این است که کم باور کردهایم. آن کسانی موفق شدند که آنچه را به درستی می خواندند یا میشنیدند، باور کرده بودند.
سپس جناب انصاری از خاطرهای سخن گفتند که در محضر آیت الحق، حاج سید جواد آقای حیدری، یکی از روحانیون نیز حضور داشتند و حضرت حاج سید جواد آقا در حال گفتگو با ایشان، فرمودند:« آدم، آدم نمی شود تا وقتی نفسش را زیر پا گذاشته باشد و له کند» و با پاشنۀ پا چنان بر روی قالی در زیر پای خود فشار آورده و این له شدگی را نشان دادند، که حجت الاسلام انصاری میگویند: برای من مسجل شد که ایشان باور دارند به حرفی که میزنند و به این کلام خود یقین دارند و با تمام وجود یقیناً با نفس خود همین کار را کرده اند.
استاد ، این مقدمات را پیش درآمدی برای مباحث شبهای آتی دانسته و فرمودند:«من امشب طرح بحث کردم و فردا شب آیاتی در این باره میخوانم، اما برای نمونه یکی از این آیات که بی پرده و سر راست از شک و یقین سخن به میان میآورد، را امشب نام میبرم و آن آیۀ دوم سوره بقره،که خداوند می فرماید:«ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ/آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است».(بقره/۲،ترجمه:مکارم شیرازی). بعضی از ما با آنکه مسلمانیم ولی تمام ارتباط ما با قران، شکمدار است، مدعی روشنفکری هستیم ولی همۀ حرف هایمان شک برانگیز است. تعبیر «آن کتاب» در قالب منادی بعید، «تقریب به بُعد» است و برای «تعظیم» بکار رفته است. نام قرآن با ترجمۀ «آن کتاب» درج می شود و ما از این معنا و مفهوم غافل هستیم. برای اینکه در بستر محتوای قرآن قرار نگرفتهایم.
امام صادق(ع) فرمودند:«خداوند هیچ چیز را در بین بندگان به اندازۀ یقین، کم بخش نکرده است» (شیخ کلینی، محمد بن یعقوب ، اَلکافی , ج ۲ , ص ۵۲ -کتابُ الإیمانِ وَ الکفر) این نشان میدهد تا چه اندازه یقین گرانبها و پر بها است. در مباحث آینده اشاره خواهم کرد که امیرالمومنین(ع) فرمودند:« ایمان چهار ستون دارد، یک ستون آن یقین است و کفر چهار ستون دارد و یک ستون آن شک است». ( سید رضی، حکمت ۳۱، نهج البلاغه) امام صادق علیه السلام فرمودند:« یقین از جنود رحمت خدا و از لشکر عقل است و شک از جنود شیطان و از لشکر جهل است». (شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۱) پیامبران الهی می گویند هیچ چیز بهتر از یقین نیست مخصوصا اگر به علم الیقین و در نهایت این یقین به عین الیقین برسد، آنچنانکه سوره تکاثر بیان می کند. در مباحث آینده به این موارد اشاره خواهم کرد.
_____________
۱۴۰۱/۶/۲۸ یزد، منزل آقای عسکریه
موضوع: مخالفت قرآن با شکگرایی در اعتقادات ( شب دوم)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و توفیقات روز افزون برای جناب حجت الاسلام انصاری.
جناب استاد در دومین شب مجلس تعظیم شعائر اباعبدالله الحسین علیه السلام، مبحث خود را اینگونه آغاز کردند:«به همان سیاقی که پیش از کرونا مباحث قرآنی مطرح میکردیم، به بحث های قرآنی برگشته ایم و امسال نیز به روال عمومی توجهمان به مباحث قرآنی جلب شد. در موضوع تأملات قرآنی بحثی آغاز کردیم با عنوان «مخالفت قرآن با شک گرایی در اعتقادات». به بیان ساده، یعنی اینکه قرآن با عقیدهمندی شکاکانه روی خوشی ندارد. زیرا قرآن در آیات متعددی به این مسئله توجه داده است که در حوزه عقاید و عقیده مندی، انسان اجازه ندارد این بازی خطرناک را با خود و اعتقاداتش ادامه دهد، که نفس و جانش را گرفتار شک کند. گفته شد که به عکس این جریان ، در وضعیت کنونیِ جامعه بشری متاسفانه، انسان به شک دعوت می شود. به ویژه شک در حوزه اعتقادات. بلکه بالاتر از دعوت، از قرن های گذشته، مشخصا از ۱۸ تا ۲۰ میلادی، کسانی و فلسفه هایی پیدا شدند که در حوزۀ علوم انسانی به صورت عام،ذاز همگان خواستند بجای اینکه در جستجوی یقینیات باشند، سراغ شک بروند. یکی از مسیر هایی که راه آنها را هموار میکرد، این بود که یقین را به غلط تبدیل به جزم تعبیر کردند و جزم اندیشی و تعصب خام و کورکورانه را جای یقین نشاندند، و به بهانۀ درگیر شدن با جزم اندیشی، به خطا، با یقینیات درگیر شدند. این صورت کلی از جریان فروکاهیدن از یقین در حوزه علوم انسانی است و در این راه از ابزار متعددی هم استفاده شده است که فلسفه های جدید یکی از آنهاست.
این در حالی است که به صورت کلی یکی از مسیرهایی که انبیاء الهی در مسیر رسالت خودشان در مبارزه برای اصلاح جوامع بشری داشتند، مبارزه با شک گرایی بوده است. در عصر جاهلیت نیز شکاکیت از مدارس آتن و دنیای روم باستان، تا دل بیابانهای حجاز ادامه داشت. انسان ها در عصر ظهور انبیاء، معمولاً فاقد گزاره های یقینی هستند. انبیا همواره هنگامی به رسالت مبعوث شده اند، که انسانها به نوعی سردرگمی رسیده بودند. سردرگمی ها و بی تفاوتی هایی که زاییدۀ اختلافات دامنه دار فکری اجتماعی بود.(نگا:بقره، ۲۱۳ و هود، ۱۱۸) انبیا آمدند، تا شک ها را یقین تبدیل کنند و تردیدها را با باورهای قطعی جایگزین سازند، بلکه انسان از سردرگمی بیرون بیاید و راه نجات خویش را بیابد. این قصه ای دامنگیر است که در حیات بشر ادامه دارد. طبعاً در گذر تاریخ، شکل مسئله عوض میشود ولی ماهیت مسئله عوض نشده و ماهیت مسئله بر همین منوال است که قطعیات را از زندگی و اعتقاد انسانی بگیرند و هرچیزی دیگری به جای آن بگذارند که برای سردرگمی انسان کافی و جوابگوست.
در جلسه گذشته تا آنجا پیش آمدیم که در آیاتی از قرآن به این حقیقت اشاره شده است، اولین آیه در سوره توبه، آیه مربوط به دوران حیات پیامبر(ص) و اینکه مسلمانان جمعیتشان قابل تقسیم به دو دسته شد. وقتی جهاد دفاعی پیش می آمد پیغمبر اکرم دعوت می کرد که مسلمانانِ پاکباخته اعلام آمادگی کنند، البته باید توجه داشت که این جهاد ها را باید به جهاد دفاعی تعبیر کرد. زیرا جهادها، حاصل حملۀ ابتدایی پیامبر(ص) به مشرکان و کافران حجاز نبود. تا جهاد پیامبر(ص) حمل بر غلط نشود. پیغمبر جنگ طلب نبود. فقط داستان تاریخی چند جنگ قطعی در قرآن وجود دارد که از آنها اسم برده شده است. همانگونه که امروزه با ستیزه گران و لجوجانی روبرو هستیم که هر یاوهای را سند میکنند تا بر علیه پیامبر و اسلام به کار ببرند، در گذشته نیز برخی از مسلمانان احمق و تاریخنویسان مغرض و مزدور خلافتهای باطل بودهاند، که سعی در خراب کردن چهرۀ حقیقی اسلام و پیغمبر اسلام داشتند، اما نباید فراموش کرد که پیامبر و اسلام و حقیقت اسلام در حفاظت الهی قرار دارد و هرچه ستیزه گران بیشتر فعالیت کنند، زیبایی هایش بیشتر نمایان میشود.
آنچه گفته شد، مقدمهای است برای بیان آیۀ ۴۵ سوره توبه که خداوند در قرآن می فرماید:«إِنَّمَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ،تنها کسانی از تو اجازه (ترک جهاد همراه با تو را) میگیرند که به خدا و روز جزا ایمان ندارند، و دلهایشان با شکّ و تردید آمیخته است؛ آنها در تردید خود سرگردانند».(توبه/۴۵،ترجمه: مکارم شیرازی).
در این آیه ابتدا خداوند می فرماید: ای پیامبر کسانی از تو اجازه می گیرند تا در جهاد دفاعی با تو همراه نباشند. سپس می گوید اینها انحصاراً آدمهایی هستند که این ویژگی ها را دارند؛ یکی اینکه آنان ایمان به خدا و روز قیامت ندارند. در جامعۀ مسلمانان همه شاید به ظاهر اسلام را انتخاب کرده بودند، اما در باطن بسیاری بودند که اسلام نیاورده و منافق بودند، به تعبیر سورۀ منافقون خدا هم شهادت می دهد اینها منافق هستند. دیگری اینکه آنها اهل شک و تردیدند. این مقدمه در باره بحث جهاد گفته شد تا در ادامۀ آیه، شک و تردید این آدم ها نسبت به عقاید دینی روشن شود. آیه بیانی از وضعیت روحی آدمهایی دارد که به تعبیر و ترجمه جناب مکارم شیرازی در تردید خود سرگردانند. در واقع این صفت برجستۀ روحی آنان است که دل هایشان در تردید آمیخته است و در تردید های خودشان سرگردان هستند. این سرگردانی به تعبیرقرآن، وضعیت خطرناک ، هشدار دهنده و حساسی است که باید به آن توجه کرد.
قلب، بستر شک و تردید است
همزمان با فقدان صفت ایمان در آنان، قرآن میگوید: «وَارتابَت قُلوبهم»، دلهایشان آمیخته به تردید است. «تردد» اسم مصدر عربی است که در فارسی نیز به همان معنی «آمد و شد» استفاده میشود. پس وقتی گفته میشود «یَتردَدون» به این معناست که در شک خودشان، در حال آمد و شد، هستند. اشاره به اینکه گاهی اوقات، اصلا بحث از علم ، آگاهی یا افزایش سطح علم نیست. در وضعیت تردید، در واقع، بشریت از یک سطح آگاهی به سطح آگاهیی دیگری نمی رود و قافلۀ افکار بشری در حال جابجایی به علم برتر نیست، بلکه در میانۀ شک و تردیدهای خودش رفت و آمد میکند. این رفت و آمد، بشریت را گرفتار کرده و جامعۀ بشری، امروز به شدت دچار این تردید ها است و هر چه پیش آمده از این تردیدها آسودگی پیدا نکرده بلکه گرفتار تر شده است، حتی به جایی رسیده که صاحب نظران، نویسندگان، روشنفکران، گویندگان، شاعران و اندیشمندان و حتی کسانی در کسوت روحانیت که باید دین را با همه گزارههای یقینی که دارد و با تکیه بر استدلال صحیح، اثبات کنند، خودشان هم در این تردیدها به سر میبرند. این گزارش را در تذکره الاولیاء از عطار نیشابوری(۵۴۰-۶۱۸ق)، در شرح حال یکی از بزرگان میبینیم:« که فلانی گفت من ملازمت هزار هزار شخصیت بزرگ کردم، همه وقت مُردن، کافر مُردند». این چه بازی بوده که با خودشان می کردند که حجمی از آدمها که باید به دیگران، معرفت بیاموزند، خودشان در این حال مُردند؟ عطار هم گزارشی در این باره نمیدهد و توضیحی نمی گوید که این گزارش یعنی چه؟
گاهی اوقات شخصیت هایی که باید سبب دستگیری دیگران باشند، خودشان به شدت در درگیر دودلی ها می شوند. یکی از بزرگان این خطه می گفتند:« از وقتی حقیقت را جدی نگرفتیم قافیه را باختیم».
یغمای جندقی(۱۱۶۰-۱۲۳۸ق) از شعرای غزل سرای سدۀ سیزدهم در عهد محمدشاه قاجار، که اهل جندق و هم دوره با مرحوم ملا احمد نراقی(۱۱۸۵-۱۲۴۵ق) است، شاعری اهل بیتی اما اهل طنز بود. نقل است که در نیمه شبی به نزدیک سحر، یغما قرآن چند منی (با توجه به شرایط ساخت کاغذ و نوشتن قرآن و حجم بزرگی آن)، را به دست میگیرد و نصف شب به در خانۀ امام جمعه شهر می رود و می گوید، بیخواب شدهام، میخواهم دو رکعت نماز شب بخوانم، امام جمعه دست روی قرآن بگذارد که اینها راست است(قبر و قیامت و روز حساب)، تا من بروم و نماز شب بخوانم. این قصه در ظاهر طنز است، ولی یک حرف اساسی در پشت این طنز پنهان است، و آن شک و تردیدی است که گریبانگیر بعضی از افراد به ظاهر مسلمان است که هنوز به روز جزا و قیامت شک دارند و یغما در قالب طنز بیان میکند. امروزه متاسفانه به جایی رسیدهایم که باید برای بعضی از مردم، سوگند خورد که مجلس امام حسین(ع) ثواب دارد، قیامت و حساب و کتابی هست، و روز قیامت حق است.
همه جا مسلمانانی دیده می شوند که به قیامت و آخرت و چه بسا مسائل دینی دیگری، شکاکند و در تردید زندگی می کنند. آنها آدمهایی هستند که از عمل باز داشته شده اند. باید دانست که با شک به خدا و قرآن، نمی توان با خدا و قرآن ارتباط صحیحی برقرار کرد.
آنجا که قرآن می فرماید:«فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» در واقع، قرآن از یک مضمون روانشناسانه حرف زده است. در آیه مذکور می فرماید:«وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ» به این معنا که قلبهایشان، دچار شک و دودلی است. پس قلب مشکل دارد و این یک مسئلۀ درونی است و به روان انسان مربوط میشود و مشکل قلبی است اگر چه عوامل بیرونی در پیدایش آن نقش داشته باشند. گاهی محیط ، دوستان، اطرافیان، کتابها، و حتی تفریحات، باعث میشود تا افراد حال خوبی پیدا کنند، اما این یک حال بیرونی است که انسان از محیط و پیرامون خود دریافت میکند، و در آن بحثی نیست. ولی در این آیات، قرآن کریم به عوامل بیرونی متعرض نیست، بلکه بر خود قلب متمرکز است، که میگوید قلبهایشان دچار شک است، «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ». پس این امر از مسائل درونی انسان می شود و با صرف نظر از همۀ عواملی که دخالت دارد و حال شک را دچار شان کرده است، می گوید اینها در شک و تردید خودشان تردد میکنند. قرآن کریم در این آیه صرف نظر از مبادی که اتفاق میافتد، یک بحث درونی را پیش می کشد و در این باره به مسائل درونی انسان ها می پردازد.
نمونۀ دوم در سوره دخان است که بعد از سخن گفتن از خداوند و توحید و یکتایی او: «رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا ۖ إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ. لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ ۖ رَبُّکُمْ وَرَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ». در آیۀ نهم میفرماید:« بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ، [نه اینکه یقین ندارند] بلکه آنان در شک اند [و با گفتار و کردارشان با حقایق] بازی می کنند» (دخان/۷،۸،۹، ترجمه: انصاریان). باز هم در این آیات صحبت از ایشان (افراد) است، یعنی فاعلیت در قصه شکاکیت، افراد هستند. آدمها میتوانند در شک موثر اول و آخر باشند. این خود فرد است که با شک بازی می کند و این قصه ای درونی است. قصه خدا و خرما است.یک روز گرفتارخدا و یک روز گرفتار خرما شدن. خدا و خرما، هردو بازیچه های شک برانگیز قلب انسان هستند. این شک ها در عصر ما به شکلهای متنوع، خیلی بیشتر شده و بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده است. مهم ترین نکته این است که بدانیم وقتی بذر بیدینی در قلبها پاشیده میشود، چیزی بجز شک و تردید، ظهور پیدا نمی کند.
_____________
۱۴۰۲/۶/۲۹ یزد، منزل آقای عسکریه
موضوع: مخالفت قرآن با شکگرایی در اعتقادات (شب سوم)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و طول عمر برای جناب حجت الاسلام انصاری.
در ادامه مباحث شب های گذشته، استاد انصاری ابتدا یادآور شدند که به بحث یکی از تأملات قرآنی وارد شده و طی آن از مبحث شک گرایی و مخالفتی که قرآن با شک و شک گرایی در حوزه عقاید و اندیشه های دینی و معنوی دارد سخن گفته اند. سپس دنبالۀ بحث را اینگونه آغاز کردند: «در این مباحث به آیههایی از قرآن، از جمله آیه ۴۵ در سوره توبه و آیه ۹ در سوره دخان استناد کرده و سعی کردند نشان دهند که در این دو آیه، قرآن، شک و تردید در قلوب آدم ها را مذمت میکند، و در مقام تقبیح آنان می گوید آنان دلهایشان دچار شک و تردید شده است. آن کسانی که به دعوت پیامبر پاسخ مثبت نمیدهند، دلهایشان گرفتار شک است در نتیجه این ها، خودشان در میان شک و شبهات خودشان گرفتار و در حال تردد هستند. همچنانکه آیه ۹ از سوره دخان همین مضمون را تقویت میکند.
در دو آیۀ مذکور، قرآن، بیش از آنکه به عوامل خارجی که پدید آورندۀ شک و تردید هستند، بپردازد، به عوامل درونی پرداخته و با دلی که بستر شک و تردید است روی سخن دارد. قرآن کریم با چنین قلب و دلی که اسیر شک ها شده است، مشکل دارد و این یک قلب سالم از نظر قرآن نیست. این نکته بسیار زیبایی است که در کتابهای تفسیری نیز -تا آنجا که بررسیده ام- کمتر از آن سخن گفته شده است، قرآن کریم این مسئله را یک مسئله روانی می داند. عوامل بیرونی از جمله محیط، دوستان، اجتماعات، تربیت و بسیاری عوامل بیرونی می توانند در وجود آدمی، تزریق شک کنند، ولی در نهایت، این قلب است که شک ها را می پذیرد. قلبهای بیمار، بستر مناسبی برای پذیرش، باور و باروری این شک ها می شود. اگر با دقت بنگریم، کسانی که با یقین های اعتقادی، سالها زندگی کرده اند، اگر کسی با آنها، از شبهات و شکیات سخن بگوید، حتی اگر صورت استدلالی داشته باشد، حرف او را انکار کرده و پذیرای سخنان شک برانگیز وی نمی شوند. آنها نوعاً در برابر تردید های بیهوده، به شدت، وضعیت دفاعی میگیرند. به خلاف امروز، که دلها مثل دروازه های بزرگ شده است، هر کاروانی با هر نوع شکی و شبههای در آن وارد و خارج میشود. اکنون قافلۀ بشری به جایی رسیده است که چنانچه حرف از یقینیات بزنید، متهم به مرتجع بودن، جزم اندیشی -در نگاه فلسفی-، به اُمل بودن و بسیاری اتهامات دیگر می شوید. در حالی که اساس زندگی انسان یقینیات اوست. شگفت آنکه انسانها در زندگی عادی با یقین زندگی می کنند، از جمله در ازدواج، در تحصیلات، در معاملات حتی در تلاش های اقتصادی و کاری، همیشه بر اساس یقین قدم بر میدارند و کمتر بر روی احتمالات ضعیف، ریسک و خطرپذیری میکنند و معمولاً با یقین سروکار دارند و یقین، پایه اصلی در حرکت آنهاست. اما در همین زندگی ها، وقتی نوبت به یقین در اعتقادات می رسد، با آنکه از همه چیز، مهم تر است و از شب اول گور به بعد، همراه با ما، هوشیار، زنده شده و تابلو خواهد بود؛ دیده می شود که بشر امروز با عقاید مشکوک زندگی میکند و بعضی شکها برای خود می سازد و با همان شکها به زندگی ادامه میدهد. لذا در قرآن به این نکته تربیتی و روانی به درستی اشاره شده است.
در آیه نهم از سوره دخان، تعبیر دیگری نیز مطرح میشود، دال بر اینکه افراد شکزده، علاوه بر اینکه در شک های خود تردد دارند، به صفت دیگری هم دچارند، و آن بازیگری با خود است. زیرا اهل شک، در بستر شک و تردیدشان بازی می کنند. می دانیم که قرآن کریم در مورد مسائل جدی حیات، شوخی ندارد و در آیات دیگری از این کتاب مقدس، که سراسر حکمت و بینات است، آشکار بیان میکند: «لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فَاعِلِینَ»(انبیا/۱۷). اگر قرار بود این سراپرده آفرینش را به بازی بگیریم، خودمان می توانستیم بازی را شروع کنیم و بازی کننده باشیم، ولی زندگی و حیات، بازی نیست. هیچ حرکت، سخن، نَفَس و هیچ خوب و بدی در آن بی حساب نیست تا در حیات انسانی بازیچه باشد. بنابر این در آیه نهم از سوره دخان، آن صفت نامناسب را چنین مطرح می کند:«بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ؛ بلکه آنان در شک و تردید، بازی می کنند.» همانطور که دیده می شود اهل تردید، در حوزه اعتقادات، به بازی با مهره ها و پازل های شکوک خودشان سرگرم هستند. این بازی در زمین شکیات، گاه در حوزه احکام فقه و شریعت، گاه در حوزه اعتقادی و گاهی در حوزه مسائل اجتماعی و در بسیاری از حوزههای دیگر زندگی انسان، ادامه دارد. این شک و تردیدها غالباً از میان نمی روند و حذف و اصلاح نمی شوند بلکه مدام در حال جابجایی هستند، از حوزه ای به حوزه ای دیگر. شایسته است از قرآن بیاموزیم که آنچه انسان را به نجات و رهایی می رساند، بحث یقین است. آن یقینی که بر اساس پایه های استوار، استدلال های محکم و یا کشف و شهود های حقیقی انسان، صورت گرفته است. شکگرایی در برابر چنان یقینی، دقیقاً مانند این است که انسانی با استدلال های قوی به توحید خداوند رسیده باشد ولی به یا بی اختیار، دچار شک می شود. پس جا دارد که از او بپرسید چرا با داشتن چنان استدلالی دچار شک شده اید؟ بجای آنکه شک و تردید او را بستایید. در روایات متعددی آمده است که از اهل بیت(علیهم السلام) در مورد وسوسه در عقاید پرسیدند، حضرات معصومین هشدار دادهاند که این شکوک و وسوسه ها از شیطان است. قرآن را بنگرید که چگونه در آیاتِ سورۀ ناس، از وسواس فتنهگری که در میان سینه مردمان است سخن میگوید. این شک و تردیدها بالاخره به شکل بازی خطرناکی در می آید که هم خود فرد را بازی می گیرد و هم دیگران را.
در این باره، جناب استاد انصاری برای گشودن جنبه فلسفی موضوع بحث، گفتند: «در بین فیلسوفان معاصر دنیای غرب، یک فیلسوف سرشناسی است که نظر او درباره علم این بود، که علم عبارت است از نظریه هایی که ارائه میشود و قابلیت نقد و ابطال پذیری دارد. بر این اساس، یعنی اصلاً در علم و آگاهی، هسته سخت و ثابت و ماندگاری وجود ندارد. بجز همین اعراض. با این حساب، علم محدود به نظری است که ارائه میشود و نقد میشود و ابطال میپذیرد. اگر انسان با عقل طبیعی و سالم، فکر کند در می یابد که به این صورت چیزی برای علم باقی نمی ماند و از هر جوهر و حقیقتی، به حقیقت خالی است . در همین دهه های اخیر، بعضی که ادعای اسلام شناسی نیز دارند با پیروی ازهمین مبنای فلسفی خاص، در الهیات و معارف اسلامی حرف بزنند. به همین جهت بود که از اول گفتند هیچ جوهر ثابتی در فهم و آگاهی ما از دین وجود ندارد. آنچه هست یک امر بسیار سیال و به شدت شکل پذیر است، که ارائه می شود بعد نقد می شود و در نهایت ابطال پذیر هم هست. یعنی مثلاً کل آگاهی ما در تاریخ اسلام نسبت به دین اینگونه بوده که به طور مثال حلاج یک نظریهای در توحید داشته است که نقد یا ابطال شده، بعد از او، عطار و ابنعربی نظر دیگری دارند که نقد شدنی و ابطال پذیر است و به همین شیوه است نگرش کسانی چون غزالی مولوی و بسیاری افکار و آراء دیگر که دیدگاه های خود را گفتند و نظرات آنان نقد وابطال شدنی است. آیا واقعا این سیر دگوگون شدنی، علم است؟ آیا این نظریه ها درست است و حقیقت دارد؟ این نگاه با نگاه دینی دوتا است. در نگاه دینی، علم یعنی آگاهی، یعنی درک و درک یعنی فهمیدن حقایق اشیاء، عالم و پدیده ها. آنجا که روایت میکنند، پیامبر فرمود:«اَلَلَّهُمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَا هِیَ؛ خداوندا! چیزها را آن گونه که هست، به من نشان بده.» یا آنجا که کمیل درباره حقیقت از حضرت علی(ع) سوال می پرسد و علی(ع) پاسخ می دهند که حقیقت یعنی چه. یا آنجا که در قرآن به پیامبر دستور میدهد:«وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا، و بگو، پروردگارا ، مرا علمی، بیفزا»(طه/۱۱۴). با این وصف آیا درست است که علم دین را نیز تنها در حد یک نظریۀ قابل نقد و ابطال پذیر ببینیم؟ آیا درست است که علم و آگاهی ما از دین و مذهب، هیچ جوهر ثابتی نداشته باشد؟ مثلا به زبان ریاضی ، جوهر تشیع برای پیشینان، صد به علاوه یک بوده است و برای عصر حاضر، حقیقت تشیع، از قبیل صفر ضربدر صفر. آیا چنین تصوری معقول است؟
باید توجه داشت، کسانی که در همۀ حوزه ها به ویژه در حوزه عقاید، دعوت به شک و شک گرایی کردند، دعوت و اقدام شان بر خلاف نصوص قرآن و هدایت انبیا بوده است. شک گرایی، اگر چه امری درونی در نگاه قرآن است، ولی عوامل بیرونی می تواند در گسترش این شک و تردید موثر باشد، از جمله عواملی همچون محیط، جامعه، رسانهها، روشنفکران، دوستان، کتابها و بسیاری دیگر ازعوامل مانند بدرفتاری دینداران، بیداد حاکمان و بیعدالتی آنها، و… میتوانند در پیدایش شک و تردید و گسترش آنها موثر باشند، ولی دستِ آخر، بستری که شک در آن رشد میکند، قلب افراد است. اگر انسان بخواهد با یقین به حقایق قرآنی برسد و به همۀ ارزش های دینی و آسمانی و الهی دست یابد، باید بستر شک را در روان خود از بین ببرد.
همانطور که مشخص شد از نگاه قرآن، ساحت عرض اندام شک، روان آدم است. اهل بیت علیه السلام نیز راههای متعددی برای برون رفت از این وضعیت نامطلوب، ارائه دادهاند که میتواند به منزلۀ تفسیری از همین آیات شریف قرآن به حساب آورده شود. به عنوان نمونه یکی از این راه ها در کلام اهل بیت(ع) که به آن توجه شده است، توجه به غایت منفعت گرایی است. انسان، کاری را انجام می دهد که برایش سودمند باشد. منفعت گرایی یکی از هدفهای ما در زندگی است. ما در کار، اندیشه و آگاهی که پیدا میکنیم، باید منفعتی برای خودمان تصور کنیم تا به آن رغبت بورزیم و به انجام آن بپردازیم. بر اساس غایت منفعت گرایی است که اهل بیت(ع) به ما یادآوری کردند، که گرفتار شدن به تردید و دو دلیها در حوزه اعتقادی، افکار و اندیشه های بنیادی شما و بلکه خود شما را عقب مانده می کند. علی علیه السلام می فرماید:«این شک گرایی شما را عقب مانده میکند». تلاشی جدی تر لازم است تا دلها را از این شک های ویرانگر خالی کرد و به دامان معارف یقینی قرآن و اهل بیت بازگشت. باید از آن مباحث استفاده مناسب را برد. در شب های آتی به راه های اهل بیتی برای برون رفت از شک، مستندات و توضیحات بیشتری ارائه داده خواهد شد.
_____________
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : الرّاضی بِفِعلِ قومٍ کالدّاخِلِ فیهِ مَعَهُم ،
و عَلى کُلِّ داخِلٍ فی باطِلٍ إثمانِ : إثمُ العَمَلِ بِهِ ، و إثمُ الرِّضا بِهِ .
امام على علیه السلام : هر که به کردار عده اى راضى باشد، مانند کسى است که همراه آنان، آن کار را انجام داده باشد.
و هر کس به کردار باطلى دست زند او را دو گناه باشد:
گناه به جا آوردن آن و گناه راضى بودن به آن.
[نهج البلاغه : الحکمه ۱۵۴ ]
_____________
سخنرانی
🔘 یزد، صفاییه، خ شهیدان نیرنگ، منزل جناب حاج احمد اسلامی
از جمعه ۱ مهر تا آخر صفر ، سهشنبه ۵ مهر ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۴۵ تا ۱۹:۳۰
موضوع:
حدیث، میراث ماندگار اهل بیت(ع)
🔸🔸🔸
موضوع: سال ۴۰۰:
نقش و جایگاه اهل بیت(ع) در دینداری ما
موضوع سال ۹۹:
نفوذ گفتمان وهابیت سلفی در عقاید جامعه شیعه
موضوع سال ۹۸:
موضوع سال ۹۷:
فقاهتی و مرجعیت شیعه، مروری بر ارزش های آن و یورش ها به آن
موضوع سال ۹۶:
شکوه دلنشین در پیام آخرین، شرح و حاشیه ای بر خطابۀ زین العابدین(ع)
_____________
حمل شکوهمند ضریح جدید حرم حضرت زینب سلام الله علیها
⭕️بالصور.. طائرات ( C130 ) و ( ۳ ) طائرات نوع ( F16 ) للحمایه شارکت فی عملیه نقل الشباک الجدید لضریح السیده زینب (علیها السلام) من مطار النجف الدولی الى مطار دمشق الدولی.
https://t.me/alsyasehnews
ترجمه:
⭕️ در تصاویر.. هواپیماهای حفاظتی C130 و (۳) F16 در فرآیند انتقال ضریح جدید حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) از فرودگاه بین المللی نجف به فرودگاه بین المللی دمشق مشارکت دارند. https://t.me/alsyasehnews
_____________
ایام میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) مبارک باد.
_____________
حکمت ۸ نهج البلاغه
وَ قَالَ علیه السلام إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى قَوْمٍ أَعَارَتْهم مَحَاسِنَ غَیْرِهم وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهم سَلَبَتْهم مَحَاسِنَ أَنْفُسِهِمْ
امام علیه السلام همچنین فرموده:
چون دنیا به مردمى روى آورد، نیکوییهاى دیگران را به آنان عاریت می سپارد ، و چون به آنان پشت کند، خوبیهاى خودشان را هم می ستاند.
( با بهره از ترجمه دکتر شهیدی، ص ۳۶۲)
@menbar_anssri
_____________
بعد از نماز واجب (سرِ وقت)، بهترین اوقات دعاست.
عن أبی عبدالله(ع) قال : إن الله عزوجل فرض علیکم الصلواه الخمس فی أفضل الساعات ، فعلیکم بالدعاء فی أدبار الصلوات.
امام صادق(ع) فرمود:
خداوند بزرگ مرتبه، نمازهای پنج گانه را در پر فضیلت ترین اوقات بر شما واجب کرده است. پس حتما بعد از نمازهای خود دعا کنید.
(منبع: بحار الأنوار، ط مؤسسهالوفاء، العلامه المجلسی، جلد : ۸۵، صفحه۳۲۰، به نقل از شیخ صدوق، الخصال ج ١ ص ١٣۴)
@menbar_ansari
_____________
فردا نماز آیات فراموش نشود
خورشیدگرفتگی ۳ آبان
در این رویداد خورشیدگرفتگی جزئی ۳ آبان، هلال ظاهری خورشید رو به بالا دیده میشود. زمان دقیق گرفت به افق هر مکان و منطقهی رصد بستگی دارد اما خود گرفت و افتادن نیمسایه روی زمین، از ۰۸:۵۸:۲۰ ساعت هماهنگ جهانی (۱۲:۲۸:۲۰ به وقت تهران) در اقیانوس اطلس آغاز میشود و در ساعت ۱۳:۰۱ ساعت هماهنگ جهانی (۱۶:۳۱ به وقت تهران) به پایان میرسد. اوج گرفت هم در ساعت ۱۱:۰۰:۰۹ ساعت هماهنگ جهانی (۱۴:۳۰:۰۹ به وقت تهران) روی میدهد. خورشیدگرفتگی فردا در برخی قاره ها از جمله آسیا قابل رؤیت است.
@menbar_ansari
_____________
حمله تروریستی در حرم شاهچراغ شیراز
رحمت خداوند بر شهیدان مظلوم شیعه
🔹ساعت ۱۷:۴۵ امروز ۳ فرد مسلح وارد صحن حرم شاهچراغ شیراز شده و به سمت زائران تیراندازی کردهاند. گفته میشود ۲ نفر از تروریستها دستگیر و تلاش برای دستگیری نفر سوم ادامه دارد.
🔹تاکنون دستکم ۱۳ نفر شهید و بیش از ۴۰ نفر زخمی شدهاند. یک زن و ۲ کودک هم در بین قربانیان هستند.
@Farsna – Link
_____________
واقعا بسیاری از نوشته ها از نظر نویسندگانش فایده عقلایی دارد؟
نباید عمر و توان خودمان را هدر بدهیم. وظیفه داریم هدفمند و خردمندانه تر بنویسیم و پخته تر با مسائل برخورد کنیم.
مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ
هیچ کلامى نمىگوید مگر آنکه در کنار او مراقبى حاضر است.
سوره ق، آیه ۱۸
@menbar_ansari
_____________
بیانیه استهلال ماه ربیع الآخر از دفتر آیت الله سیستانی
⭕️بسم الله الرحمن الرحیم
لم تثبت رؤیه هلال شهر ربیع الآخر بالعین المجرده فی العراق والمناطق المجاوره له بعد غروب یوم الاربعاء، وعلى ذلک فإن یوم الخمیس یکون مکملاً لشهر ربیع الأول ویکون یوم الجمعه هو أول أیام شهر ربیع الأخر. وفق الله الجمیع فیه لصالح الأعمال.
مکتب السید السیستانی – النجف الأشرف
https://t.me/alsyasehnews
ترجمه:
⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم رؤیت هلال ماه ربیع الاول با چشم غیرمسلح در عراق و نواحی اطراف بعد از غروب آفتاب در روز چهارشنبه ثابت نشده است،
بنابراین روز پنج شنبه مکمل ماه ربیع الاول است. و روز جمعه اول ماه ربیع الاول است. خداوند همه را در آن توفیق اعمال صالحه عنایت کند.
دفتر آیت الله سیستانی – نجف
https://t.me/alsyasehnews
_____________
در بیانیه داعشی آمده بود: انتقام از رافضی ها گرفتند
امروز ظهر بخشی از فیلمهای واقعه را دیدیم… چشمهایمان خیس اشک شد.
زائرهایی بیگناه از چند استان…چند پدر و فرزند در کنار هم به شهادت رسیدند…و جوان مجروحی که با بغضی در گلو، افتاده بر تخت بیمارستان، می گریست که ناراحتم… تیر خوردم و نتوانستم آن دخترک کوچک را نجات دهم….
بیشترین سهم شهادت در طول تاریخ از آن شیعه اهل بیت علیهم السلام بوده است. و لله الحمد
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک…
@menbar_ansari
_____________
کانال واتساپ؛
یک نظر بگذارید