گفتگوی کوتاهی در صفحه تلگرامی نشست موضوعی نهج البلاغه ما با پرسشگری و طرح مسئله توسط اخوی مکرم جناب حجت الاسلام علی انصاری صورت گرفت که در اینجا برای بهره بیشتر و ثبت آن تقدیم می شود.
مقدمه بحث:
(sheikh ali ansari)
بحث انسـان و اجتمـاع و ایـن کـه آدمیـان چـه نسـبتی بـا اجتمـاع دارنـد، از دیرباز مورد بحث اندیشمندان و به ویژه فلاسفه بوده است.
برخی انسـان را مـدنی بـا لطّبع دانسـته، ولـی برخـی دیگـر معتقدنـد کـه آدمـی تنها از روی اضطرار و ناچاری به مدنیت و اجتماع روی میآورد.
گروهـــی دیگـــر گفتـــه انـــد انســـان نســـبت بـــه مـــدنیت اقتضـــایی نـــدا رد(لا اقتضاســت) و انســانهـــا بــه خـــاطر عقــل حســـابگر خــود بـــه آن روی میآورند وگروهی دیگر آدمیان را متمایل به اجتماع و مدنیت دانسته اند.
کهن تــرین نظریــه دراین باره مربــوط بــه افلاطــون و پــس ازاو ارســطو اسـت.
از دیـدگاه افلاطـون، هـر انسـانی بـه خـاطر نیازمنـدی هـا و منـافع خـود، ناچار است که اجتماعی باشد. ارسـطو کـه انسـان را حیـوانی اجتمـاعی مـی دانـد بـر روی ایـن نکتـه تأکیـد مـــی ورزد کـــه نیازمنـــدی هـــای آدمـــی، او را نـــاگزیر از اجتمـــاعی بـــودن می کند علمـای بــزرگ اســلامی چــون فــارابی، شیخ الــرئیس، ابــن خلــدون و علّامـه طباطبـایی، نیـز همـین نیازمنـدی را دلیـل بـر اجتماعی بودن انسانها دانسته اند.
از دیــدگاه نهج البلاغــه نیــز، انســان هــا چــون زنــدگی اجتمــاعی را امــری متناسب بــا طبیعــت عقلانــی خویشـتن مــی داننــد، آن را برمــیگزیننــد و ایــن
گـزینش، بـه خاطر جبـر یـا از روی در ما ندگی نیست، بلکـه از سـر شعور و درک است. از این روی، در خطبه ۲۳ آمده است:
” اگــر کســی از شــما در خویشــاوندان خــود کمبــودی مشــاهده کنــد مبــادا از رفــع آن سرباز زنــد، چــون اگــر نبخشــد مــالش افــزون نمــی شــود. آن کس کــه دســت دهنــده ی خــود را از بســـتگانش بـــاز دارد، تنهـــا یـــک دســـت را از آنهــا گرفتـــه، امـــادســتهــای فراوانــی را از خــویش دور کــرده اســت، و کســی کــه پروبـــال محبت خـــویش را بگســـتراند، دوســـتی خویشـاوندانش تداوم خواهد یافت
براساس ایـن خطبـه، انسـان در حیـات اجتمـاعی، کـه صـحنه ی سـود و زیـان اســت، نیازمنــد یــاری دیگــران اســت و ایــن «نیــاز» او را بــه ســوی دیگــران میکشاند و هـر انسانی بـه خاطر سـختی هـا نیازمنـد دوسـتی و مودت با خویشان است.
در خطبه ۱۲۷ میفرماید:
از پراکنــدگی و جــدایی حــذر کنیــد کــه انســانِ تنهــا بهــره ی شـــیطان اســـت، آن گونـــه کـــه گوســـفند تنهـــا، طعمـــه ی گـــرگ خواهد بود.
(منبع: مجلّه تخصصی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، سال دوم، شمارهی اول، ص۱۰۷)
طرح مسئله:
(sheikh ali ansari)
دوستان و استادان ارجمند سلام علیکم
اگر ممکن است در باره این متن نظرتان را بنویسید.
نویسنده این متن بر این باور است که انسان از دیدگاه نهج البلاغه موجودی اجتماعی است اما این میل به زندگی جمعی در طبیعت او نیست بلکه این میل به جمعی زندگی کردن را بواسطه حساب کردن عاقلانه سود و زیان های زندگی جمعی انتخاب کرده است در برابر نظریه ارسطو و افلاطون و مدعی است که این سخن، نظر علی ع است دلیلش کلمات و دستورات آن حضرت در باب ضرورت ارتباط های فامیلی است
آیا این مطلب و این استناد به دو خطبه از خطبه های علی ع درست است؟ و اگر درست است چگونه تعامل کسانی از شیعیان با دنیای پیرامونی از سر خصومت و دشمن تراشی قابل توجیه است؟ با تاکید بر این دو موضوع پر اهمیت در زندگی عقلانی نه حیات جنون آمیز در این خطبه ها؛ “سود و زیان” و “تنهایان اسیران دست شیطان”
با تشکر
پاسخ ما:
(Ansari Hosein)
با سلام و درود خدمت حجت الاسلام انصاری عزیز
امتثالا لامرکم عرض می کنم که از نگاه دینی همچنانکه علامه طباطبایی و برخی شاگردان ایشان مانند استاد مطهری بیان کرده اند از انسان شناسی در آیات قرآن و روایات اسلامی بر می آید که آدمی مدنی بالطبع یا دارای همان ساختار زیست اجتماعی است. این دیدگاه را در آثار حکمای مسلمان که پیرو فلسفه اسلامی بوده اند مانند ابن مسکویه نیز می توان دید. دلیل اصلی هم آفرینش زوجی انسان نخستین در نظریه دینی است زیرا کوچکترین بخش اجتماعی در زندگی انسان را زن و شوهر تشکیل می دهند که سبب تشکیل خانواده میشود و در جریان فرزندآوری به خانواده بزرگتر و…می انجامد.
اما نکته ی مهم آن است که آیا ما مدنی بودن انسان را دارای معنا و مفهوم مشکّک بدانیم یانه؟ اگر قائل به معنای تشکیکی و دو مراتب بودن آن باشیم؛ آنگاه پذیرش اجتماعی بودن عقلانی در مراحل پیشرفته ی زندگی انسان، امر دشواری نخواهد بود. بنابر این فرازهایی از کلام اهل بیت ع مانند خطبه ی یاد شده ، می تواند ناظر به نگرش عقلانی در پذیرش دیدگاه اجتماعی برای سطوح پیشرفته تری از حیات بشری باشد.
۱۱/ بهمن /۹۷
یک نظر بگذارید