نماز جماعت خانگی ما امروز ظهر از ویژگی دیگری بر خوردار بود. به لطف یکی از خانواده های گرامی که دوستی علمی و ایمانی چندین ساله با ایشان داریم و بر آن خدای را شاکریم، در این اوقات از سال همیشه بوی عطر گلهای تازه شکفتۀ محمدی را در خانه و کلاس درس استشمام می کنیم.
امروز نیز بخت نیکو به سر وقت ما آمد و هدیه ای از گلهای معطر را نصیبمان کرد و بوی عطر پیامبری را که رایحه ای از بهشت با خود دارد به کام جانمان نشانید. اگر چه علم زدگان عصر کنونی راه ذوق و بوی معرفت های ناب و شاعرانۀ زندگی را بر خود می بندند و دیگران را به بستن پنجره های اشراق دعوت می کنند و تاریکخانۀ خیالات خود را از درخشش روزنه های تازه به جهان رازهای ناگشوده محروم می کنند اما این جوزدگی ها دلیل نمی شود که ما نیز اوراق دفتر اهل ایمان را نگشاییم و منفعلانه از حقایق ناب آفرینش و تصویر های خیال انگیز آن چشم بپوشیم و دل و جان خود را در کرختی بتن و آلودگی دلار و غبار ماشینیسم قربانی و پایمال کنیم.
شیخ محمد نبی تویسرکانی(ره) در جامع حدیثی خود با عنوان «لئالی الاخبار» (ص ۱۳۷۷) حدیث هایی زیبا و خیال انگیز در باره گل و گلاب دارد که قرنها سنتی دیرینه را در مردمان آبادی های ایمانی شکل داده است. در اینحا به یکی دو مورد اشاره می کنم.
«لما عرج بالنبی صلّی اللّه علیه و اله عرق فتقطر عرقه الی الارض فأنبتت من العرق الورد الاحمر فقال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله:من أراد أن یشم رائحتی فلیشم الورد الاحمر؛ وقتی پیامبر(ص) به معراج رفته بود بدن مبارکش به عرق نشسته بود و قطره های آن بر زمین می ریخت و از آن قطره ها گل سرخ رویید.»
«و عن امیر المؤمنین علیه السّلام انه قال:جائنی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله بالورد بکلتا یدیه فلما ادنیته الی انفی قال اما انه سید ریحان الجنه بعد الاس؛ از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل است که پیامبر صلوات الله علیه و آله با دو دست پر برایم گل آورد. چون گلها را به نزدیک بینی ام بردم فرمود بدان که این گل پس از یاس، بالاترین گلهای بهشت است.»
«و روی عنه علیه السّلام انه قال:ان ماء الورد یزید فی ماء الوجه و ینفی الفقر؛ و از امام علیه السلام روایت شده است که گلاب، رنگ رخساره را افزون می کند و فقر را می برد.»
«و روی الثمالی عنه علیه السّلام انه قال: من مسح وجهه بماء الورد لم یصبه فی ذلک الیوم بؤس و لا فقر و من اراد التسمح بماء الورد فلیمسح به وجهه و یدیه و لیصل علی النبی صلّی اللّه علیه و اله؛
ابو حمزۀ ثمالی(رض) از امام علیهالسلام روایت کرده که فرمود هر که به چهره اش گلاب بکشد در آن روز بیچارگی و ناتوانی نمی بیند و هر کس که می خواهد گلاب به رخ بکشد باید که آن را به صورت و دستها بکشد و بر پیامبر صلوات بفرستد.»
امروز که هوای خانه را دوباره بوی گل محمدی پر کرده بود و سجاده های ما در کنار تربت سیدالشهداء علیه السلام، آغشته در رنگ و بوی عطر دلنشین آن شده بود یاد داستان زینب عطاره «رض» افتادم. بانوی مسلمانی که در اوج رعایت ادب از پیامبر (ص) تمجید شنید.
شیخ کلینی(ره) در جلد هشتم کافی (الروضه من الکافی) در حدیث ۱۴۳ داستان زینب عطر فروش را چنین نقل می کند «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِى نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ الْهَاشِمِیِّ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ جَاءَتْ زَیْنَبُ الْعَطَّارَهُ الْحَوْلَاءُ إِلَى نِسَاءِ النَّبِیِّ ص وَ بَنَاتِهِ وَ کَانَتْ تَبِیعُ مِنْهُنَّ الْعِطْرَ فَجَاءَ النَّبِیُّ ص وَ هِیَ عِنْدَهُنَّ فَقَالَ إِذَا أَتَیْتِنَا طَابَتْ بُیُوتُنَا فَقَالَتْ بُیُوتُکَ بِرِیحِکَ أَطْیَبُ یَا رَسُولَ اللَّهِ؛
امام صادق علیهالسلام فرمود: زینب عطار، نزد زنان پیامبر و دخترانش آمده بود که به آنان عطر میفروخت. هنگامی که او آنجا بود پیامبر وارد شد و به او فرمود وقتی تو پیش ما می آیی خانه های ما خوشبو و معطر می شود و او گفت ای پیامبر خدا خانه مان شما به بوی خوش شما خوشبوتر است.»
به قول سهراب:
«کار ما نیست
شناسایی “راز” گل سرخ،
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ
شناور باشیم»
(شعر: صدای پای آب)
یک نظر بگذارید