منبرهای دی ماه ۱۴۰۰
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
🔷 سخنرانی
مراسم ایام شهادت و عزاداری فاطمیه اول
و توسل به حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها)
و یادی از والدۀ مرحومه علویه مهدیانی (دومین سالگرد)
🔷 تویسرکان، آدرس محفوظ
چهارشنبه اول دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۹:۴۵ تا ۲۰:۳۰
موضوع:
عقلانیت فاطمی ؛ عقل سیاسی ۲
◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مجلس سوگواری فاطمیه اول، تویسرکان ۱۴۰۰/۱۰/۱
موضوع : عقلانیت فاطمی؛۱) عقل سیاسی «بخش دوم»
در سایه توجهات حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفدا و با آرزوی سلامتی و طول عمر برای جناب حجتالاسلام انصاری.
از آنجایی که تدبر و تعقل در سیره و روش اهل بیت(ع) و همچنین یادکرد آنچه بر اهل بیت(ع) گذشته و آموزه های آنها در احیای امر ایشان و اهداف ایشان بسیار موثر است ، جناب استاد انصاری نیز در همین راستا به یکی از موضوعات مهم و اساسی در رفتار و گفتار حضرت زهرا(س) در امر صیانت از میراث الهی و رسالت پدرشان ،حضرت خاتم الانبیاء(ص) در خطبه فدکیه ،پرداخته اند که در ذیل به این بحث اشاره میشود: در این موضوع جناب استاد وارد بحث عقلانیت فاطمی شدند و در ادامه از اولین مورد از عقل سیاسی سخن به میان آوردند و بخشی از خطبه فدکیه در مسجد مدینه را بازخوانی کرده و در آن بخش به چند امر اشاره کردند و یک امر که به آن پرداختند ،مسئله «جنگ» بود که در سیاست دولت ها موثر ترین عاملهاست . ایشان بیان فرمودند: «که بسیاری از تمدن ها و جایگاه بعضی از ملتها و استیلای دولتها ، همگی ناشی از جنگ است» استعمار بریتانیای کبیر ،پرتغال، فرانسه و دولت ناپلئون، در شمال آفریقا، سرزمین های مستعمره هند شرقی، و بسیاری مناطق دیگر… همه با جنگ روی کار آمدند. تمدن های غربی بر روی آتش سلاح و جنگ افروزیها استوار شده است و بسیاری دیگر از دولت ها از جمله استیلای آمریکا و هژمونی آن، اتحاد جماهیر شوروی سابق و در ادامه حرکت روسهای تزاری. حتی در کشور خودمان روسها با جنگ به مرزهای ایران پاگذاشتند و در مناطق وسیعی از آن پیش آمدند و اقداماتی کردند.
اکنون که از سر دقت به این مسئله مینگریم، در مییابیم که دختر هجده ساله پیامبر اسلام در مسجد مدینه در اوج عقلانیت سیاسی انگشت بر مسئله جنگ میگذارد و بر سلطهطلبی و جنگافروزی اصحاب سقیفه، همان دیدگاهی که درست مقابل دیدگاه قرآن و دیدگاه پیامبر است… تاکید میکند. مشکل اساسیی را که فاطمه(س) آن روز بیان کرده است هنوز گریبان جامعه بشری را در دست دارد و عرصه زیست بین المللی را برای انسان، خفقان بار می کند. عجیب تر آنکه پس از گذر قرنها، امروز نیز برخی در پی احیای عنصر جنگ در تفکر سیاسی قوم عرب بر می آیند.
به عنوان نمونه در میان روشنفکران معاصر عرب، یکی از چهره های مطرح، عابد الجابری است که صاحب تألیفاتی است از جمله یک تألیف سه گانه دارد که جزء آثار پخته اواخر عمر اوست و در آنها به بحث عقلانیت عربی ورود می کند. پیشتر باید گفت که الجابری بی تعصب نسبت به جامعه عربی نبود و در پی بازگرداندن عظمت عربی بود. درک او از شیعه هم چندان درست و دقیق نبود به گونهای که تاثیر منفی، بر روشنفکران ایرانی معاصر داشته است. دیدگاهش در بارۀ تشیع، درست، نقطه مقابل شریعتی و آل احمد است.
یکی از آثار او «عقل سیاسی عرب» است ،او در کتابش سعی میکند عقل سیاسی قبل از اسلام را به جامعه عربی یادآوری کند و برای بازگشت به عقل سیاسی عرب و احیای آن تلاش می کند. الجابری در عقل سیاسی عرب به سه عنصر تکیه دارد: ۱- عقیده ۲- غنیمت ۳- قبیله
از این سه، مسأله غنیمت با بحث جنگ مربوط می شود. زیرا عقل سیاسی عرب بر غنیمت استوار بود. جامعه عرب قبل از اسلام اگر می کشتند و کشته می شدند یا سالهای طولانی با یکدیگر درگیر بودند برای گرفتن غنیمت بود. زیرا میدانستند غنیمت در ساختن تمدن موثر است. اما باید توجه داشت که غنیمت محصول جنگ است. آنان میجنگیدند و خون یکدیگر را میریختند تا به غنیمت برسند و با بهره گرفتن از غنایم مالی و انسانی بر توان مجتمع خودشان بیفزایند. شگفت آور اینکه پیام خدا و پیامبر در این باره بسیار نشنیده گرفته شده است. پیشتر از اینها، قرآن کریم در سوره نساء آیه ۹۴ این امر را زشت شمرده بود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَهٌ. ای اهل ایمان، چون در راه خدا (برای جهاد با کفّار) بیرون روید (در کار دشمن) تحقیق و جستجو کنید و به آن کس که اظهار اسلام کند و به شما سر تسلیم فرود آورد نسبت کفر مدهید تا (مال و جانش را بر خود حلال کنید و) از متاع ناچیز دنیا چیزی غنیمت برید، در حالیکه غنایم بیشمار نزد خداست».
در اوج ناباوری اما می نگریم کسی مثل الجابری به این حرفها تفاخر دارد و بعد هم به خلافت عربی که روی کار آمده است و این کشورگشاییها و جنگها ، نگاه تمدنی دارد و بر این عقیده است که همین غنیمتها باعث پیشرفت حکومت سیاسی عرب و گسترش اسلام متکی بر عقل عربی شده است.
در حالیکه اصل اولین در کلام حضرت زهرا (س) در عقلانیت فاطمی -همینطور عقلانیت قرآن و پیامبر(ص)- ؛ «نه» به جنگ، اما «آری» به دفاع، ایستادگی، و شکوهمندی در مقاومت است. ایستادگی از نظر فاطمه(س) در برابر جنگی که دیگران افروختند، یک ارزش و آرمان تلقی میشود. جنگی که در اصطلاح سیاسی به آن، جنگی برای پایان جنگها گفته میشود. دفاع مشروعی که نام جنگ به خود میگیرد و در عقلانیت سیاسی اهل بیت علیهم السلام، شرایط خاص خودش را دارد که در مباحث فقهی گفته شده است. (برای نمونه، امام صادق(ع) می گوید پیامبر پیش از هر درگیری و دفاعی و قبل از هر مبارزه ای، سخنرانی کرده و نکاتی را مبنی بر حفظ حقوق انسانی و رعایت حال زخمی ها و عدم تعقیب گریختگان از جنگ و حتی حقوق حیوانات و محیط زیست، بیان میفرمودند که نمایشگر انسانیترین صورتی بود که در پاسخ به آتش افروخته جنگ توسط دیگران میتواند در یک جنگ معیار عمل باشد).
خلاصه سخن اینکه الجابری غنیمت را عنصر سیاسی عرب میداند در حالیکه حضرت زهرا (س) فرمودند: جنگ نه! و در خطبه آشکار ساختند که این جمعیت خلافت، جنگ افروز هستند و نان و استقرار و ماندگاری شان در جنگ خواهد بود.
مورد دوم در این خطبه ،مبحث امنیت بود. در این خطبه دو روی سکۀ امنیت و وضعیت امنیتی را حضرت زهرا (س) بیان میفرمایند . یکی نا امنی قبل از پیامبر و دومی امنیت در دوران پیامبر . ایشان در این خطبه میفرمایند: «شما تا قبل از پیامبر له شدگان و پایمال شدگان همسایگان خود بودید. و امنیت در بین شما منتفی بود و پیامبر (ص)چنان امنیتی فراهم کردند که حتی در تلخترین لحظهها که به پیغمبر هجوم میآوردند و برادرش (حضرت علی علیه السلام) در عمق میدان جنگ بودند، شما -با وجود بی تفاوت بودن و مخالفت با دفاع مسلمانان- در یک رفاهی از زندگی و آسوده خاطر و خوش بودید و میخوردید و می خندیدید. شما حتی در مَدنیت پیامبر(ص) به امنیت شخصی هم رسیدید و امنیت اجتماعی برایتان تامین شد. من فاطمه ام، و پدرم پیامبر خداست(نام بردن از خودشان ،نشان دهنده شخصی بودن خطبه است)، ای مردم رواست در ارث شخصی خودم مغلوب بشوم و امنیت شخصی مرا پایمال کنند؟ ای مردم بدانید این جمعیتی که نان شان در جنگ افروزی است ،قرار نیست در جامعه امنیت ایجاد کنند آن هم در جامعه ای که آنقدر امنیت داشتید که به عنوان مخالفین و قاعدین از امنیت شخصی برخوردار بودید. ولی،امروز ،من که دختر پیغمبرم امنیت ندارم».
در اینجا جناب استاد یادآور شدند که در یک جامعه برتر، امنیت اجتماعی، امنیت فردی و امنیت ملی و کلاً اینکه اشخاص در امنیت باشند، بسیار مهم است و در عقلانیت سیاسی حضرت زهرا(س) محوری اصلی است. در زمینۀ امنیت، و اهمیت آن در مقایسه با عدالت، این سوال نیز مطرح است که آیا امنیت مقدم است یا عدالت؟ هر چند قطعی است که امنیت بدون عدالت و عدالت بدون امنیت امتداد پیدا نمی کنند.
سومین مورد در عقلانیت فاطمی مسئله فتنه است. اگر کسی بگوید که شهادت حضرت محسن(ع) ، فاطمه زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) و ائمه دیگر که به شهادت رسیدند، اسباب آن «فتنه» بوده است، درست گفته است. علامه مجلسی(ره) با درک و درایت خوبی که دارد، در بخش زندگانی و تاریخ حضرت زهرا(س) در کتاب بحار الانوار، بابی با عنوان باب الفتن و المحن: باب فتنهها و محنتها، دارد و دهها حدیث از زندگانی حضرت زهرا(س) در این باب ذکر کرده است. علاوه بر احادیث بسیاری دیگر که در این باب وجود دارد. اینها نشان می دهد که حضرت زهرا (س) شهید فتنۀ سقیفه است و خلیفه اول و دوم، عاملان اصلی و فتنه انگیزان بزرگ در تاریخ اسلام پس از پیامبر بوده اند. به همین جهت، حضرت زهرا فرمودند: «شما یکباره و ناگهانی، ترس از «فتنه» پیدا کردید؟ بعد هجومها آوردید به نام مبارزه با فتنه؟ در حالیکه شما خودتان متن فتنه اید».
و ما امروز بعد از گذر هزار و چهارصد سال میبینیم که از همان روزگار، بیرق باطلی بنام «فتنه» سرپا کردند و جنگ های اهل رده و کشتارهایی را با همین بهانه مرتکب گشتند و شیعه را فتنه گر خواندند با آنکه به تعبیر آگاهانۀ حضرت زهرا(س) خودشان متن فتنه بودند و فتنه ها انگیختند. مانند فتنۀ پیراهن عثمان و راه اندازی جنگ خونین جمل و صفین و…
«فتنه» یعنی به هم ریختن معالم دین و مشتبه کردن مسائل برای سوء استفاده سیاسی، زشت و خودکامه از حقایق دین. «فتنه» یعنی وارونه جلوه دادن حقایق. اینجاست که باید فریاد برآورد، ای غاصبان خلافت، شما جایگاه ظالم و مظلوم ، جایگاه شاکی و متشاکی، جایگاه مدعیان و صاحبان حق را عوض کردید و معالم دین را زیر و رو کردید و معیارهای پیامبر را با معیارهای دیگری -جاهلی و جز آن- جابجا کردید. حضرت علی (ع) در نامه های خود به معاویه که خود را فتنه ستیز می نامید، تصریح کردند که تو پیوسته سرگرم فتنه انگیزی هستی.
هنوز هم در جهان اسلام، به نام مبارزه با فتنه، فتنه گری میکنند و به بهانه سرکوبی فتنه ،فتنه سازی میکنند و این قاعدهای همیشگی شده است. تا جاییکه روشنفکر عرب شیعه نشناس سه محور ذکر میکند و به عنصر سوم عقل سیاسی عربی یعنی جایگاه تعیین کنندۀ شیخوخت و بزرگی قبیله اهمیت میدهد. او با این بحث، در واقع به این نکته منتهی میشود و به چنین تبیینی خواهد رسید که ابوبکر پیرمردی بود که خلافت بر طبق قانون قبیله به او میرسید. با آنکه طرح شیخوخت در قبیله و مسن تر بودن، خودش یکی از همان فتنه ها بود که در تعارض و ستیز با سیرۀ پیامبر(ص) قرار داشت. اینها بخشی از فتنهای بود که در تاریخ حیات حضرت زهرا(س) رخ داده است. در حقیقت، اینها فتنه انگیزی برای سرپوش گذاشتن بر فتنه های پنهانی است، مانند برگردانی که ادامه حیات عناصر جاهلی را دوباره احیاء و تثبیت می کند. و افسوس و صد افسوس که همچنان، این فتنهگری ها و فتنه انگیزیها در منطقه خاورمیانه و بخش وسیعی از سرزمین های اسلامی، ادامه دارد و هنوز جامعه تشیع زیر بار هجوم چنین فتنههایی، مظلومانه در حال رنج دیدن و رنج کشیدن است.
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹سخنرانی
🔹فاطمیه اول و تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
🔹 پنجشنبه ۲ تا شنبه ۴ دی ۱۴۰۰
نماز زیارت ۲۰
قرائت زیارت ساعت ۲۰:۱۵
سخنرانی ساعت ۲۰:۴۵ تا ۲۱:۴۵
موضوع: عقلانیت فاطمی ۱) عقل سیاسی، (بخش ۳ تا ۵)
🔹 سرکان، محله پایین، روبروی خیابان کمربسته، فاطمیه شهر سرکان
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مجلس فاطمیه سرکان ۱۴۰۰/۱۰/۲
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ ۱) عقل سیاسی ” بخش۳”
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص). و عرض ادب و احترام خدمت جناب حجت الاسلام انصاری.
در موضوع جدید و جذابی که جناب استاد در ایام فاطمیه اول ، بحثِ پیرامون آن را شروع کردند ؛ به عقلانیت سیاسی و تدبر و تعقل حضرت زهرا (س) در مسائل دنیای نوپای اسلام پرداختند. ارائۀ چنین گفتاری، در هزار و چهارصد سال پیش، به تنهایی گواه بر علم الهی و قدرت تحلیل و بینش فوق العاده و هوش سیاسی و حتی استراتژیکی/راهبردی حضرت زهرا(س) نسبت به آینده اسلام و مسلمانان و سرزمین های اسلامی تا قرن ها بعد از ایشان است. در این موضوع، تا اینجا، استاد، بیان کردند یکی از مواردی که حضرت در خطبه خود در مسجد مدینه ایراد فرمودند ،مسئله «جنگ» بود و خاطر نشان ساختند که از اولین پیامدهای خلافت غاصب، جنگ افروزی و خونریزی است. و در این میان، دیدگاه بانو «نه» به جنگ اما «آری» به دفاع! بود.
مورد دوم، مسئلۀ امنیت درجامعه مدنی پیامبر و جامعه جاهلی قبل از اسلام بود که حضرت به نگرشی مقایسه ای پرداخته و به مخاطبان خود، هشدار دادند که از این غاصبان توقع امنیت و آرامش نداشته باشید و وخلافت و حکومت اینان حکومتی نا أمن توام با بی عدالتی خواهد بود.
مورد سوم در بیان استاد ؛ بازی فتنه و اسباب سازی برای فتنه بود که حضرت زهرا(س) غاصبان خلافت را «متن فتنه» خواندند و رفتار و گفتار غاصبان را فتنه انگیزی بنام و بهانۀ مبارزه با فتنه شمردند و در ادامه مباحث، جناب استاد به موارد دیگری اشاره کردند.
مورد چهارم؛ حذف دین از حوزۀ عقل و اندیشۀ سیاسی است که اهمیت بسیاری در روند سیاسی اسلام داشت. «حذف سیاست دین» از حکومت به معنای جدا کردن بافت دستوری جامعه و حکومت از قرآن و از اهل بیت(ع) بود. امروزه درک بهتری از این موضوع در میان اهل نظر وجود دارد زیرا این مسئله در روزگار ما یک مسئله جدی در حوزه تفکر فقهی و سیاسی است. از همین نقطه نظر است که بعضی معتقد شدهاند حکومت باید در چارچوب خودش لائیک باشد و هیچ تعهدی نسبت به دین نداشته باشد. بنابراین در قوانین اقتصادی و اجتماعی و مدنی، با توجه به دریافتهایی که از طریق رشتههای تخصصی و علمی پیدا میشود، تصمیم گیری کرده ، قانونگذاری کنند و رأی اکثریت ملاک قوانین باشد. در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا مدعی هستند که جدا از مباحث دینی و الهیات دینی تصمیم گیری حکومتی را انجام میدهند. به طور مثال اگر به دموکراسی معتقدند بر اساس رأی اکثریت عمل میکنند یا اگر بر تکنوکراسی/فن سالاری تاکید دارند بر اساس دانشها و تخصصها ، قوانین وضع و اجرا می شود. حال با اکثریت گرایی یا تخصص گرایی یا تلفیقی از هر دو.
اما در آن روزگار، در جامعه پیامبر وضعیت اینگونه نبود. جامعه پیامبر ، از حکومتی برخوردار بود که مدار اصلی در احکام اجتماعی، حقوق ،مسائل مربوط به چینش افراد در نظام سیاسی و طبقات اجتماعی، تنازعات ، تقسیم اموال عمومی و سهم بندی ها، بخش عمدهای به متن دین مربوط میشد و به آموزهای دین، و کلام شخص پیامبر(ص) و البته مشورت، نظر و موافقت مسلمانان، برگشت میکرد.
اما در پی آنچه که پس از وفات پیامبر و در جریان سقیفه رخ داد، وضعیت پیش آمده نشان نمی داد که اصحاب سقیفه در پی چه هدفی هستند و میخواهند چگونه عمل کنند. در حالیکه حضرت زهرا (س) به خوبی واقف بر این امر بود. او در خطبه هایش، اذهان مخاطبان خود را آماده درک این حقیقت می کند که نوعی ارتجاع/ بازگشت از متن و محتوای دین به صورت قانونی و رسمی در حال انجام است و خلافت، رشته ارتباط حکومت را با دین، قطع می کند. حضرت فاطمه(س) در اینجا از سران جریان ارتجاعی با استعاره در خطبه اش یاد کرده است. او به شیطان و نیرنگهای شیطانی و بیرون آمدن شاخ شیطان اشاره میکند و بدین شکل از جریانهای موجود سیاسی رودر روی خود اسم برده است و با این مجازها از یک جریان و آدمها در خطبه نام میبرد و میفرماید: «اکنون شما مردم، نعره های شیطان گمراه را اجابت می کنید و به گوش میگیرید؛ برای خاموش کردن دین مبین و آشکار الهی و واگذاشتن و رها کردن و سست انگاشتن سنتهای پیامبر برگزیده خدا. شما این قرآن را با همه احکامی که دارد پشت سر انداختید.» اما در عین حال حضرت میگویند؛ هدف این جریان ناپاک، گم ساختن ، رها کردن و پسِ سر انداختن قرآن است. برای همین، میفرماید : «آیا میخواهید از قرآن روی بگردانید؟ یا به غیر قرآن، حکومت کنید؟ به زبان امروزین، گویا حضرت می پرسند آیا این حکومت میخواهد عدالت مبتنی بر قرآن و نهج البلاغه باشد یا نه؟ آیا شما تمام قرآن را پشت سر گذاشتید و آن را از نظام سیاسی حذف کردهاید به سبب آن است که از قرآن بیزار شدهاید یا راه و روش دیگری را برگزیدهاید؟
از این سخنان به خوبی پیداست که در عقلانیت فاطمی مسئله نظام سیاسی بر محورهای اصلی و اهداف قرآنی و سنت معتبر پیامبر باید پی ریزی شده باشد. در این اندیشۀ سیاسی، ابتنای سیاست بر آموزههای قرآن که با عترت و نهج البلاغه تفسیر میشود، غیر قابل چشم پوشی است.
مورد پنجم که استاد عنوان کردند ، مسئله ستیزه و تهاجم به اهل بیت(ع) است. در خطبه یاد شده، حضرت زهرا(س) به صراحت می پرسند: « آنان انتقام چه چیزی را از ابوالحسن (علی«ع») می گیرند؟» این جمله، نشان میدهد هجومی فراگیر علیه امیرالمؤمنین(ع) و با قصد انتقامگیری در جریان سقیفه و حاکمیت جدید، وجود دارد. همین گونه بانوی اسلام میافزایند: «به خدا سوگند، آنان تعهد و استواری، علم، آگاهی، اخلاق، سبقت، ایمان، دین، عدالت، پاکی و صفا و جهادش را انتقام می گیرند.» چرا که او در این فضیلتها سرآمد همۀ شماست. آنگاه می افزایند که شما راه افتادید و پنهانی حرکت میکنید در جهت کوبیدن، نابودی، تهاجم،انتقام و دشمنی کردن با خاندان پیامبر و فرزندان پیامبر،…! شگفتا، این ستیزه و دشمنی را حضرت زهرا(س) به خوبی از متن فتنه ها درک کرده و پیشیبینی کرده بودند گواهی بر واقعیت تهاجم به خانه و شخص زهرا(س) در تاریخ است که گزارش های یورش و آتش زدن به خانۀ آن حضرت را تأیید می کند.
جامعه مسلمان، هنوز درک درستی از تاریخ زندگی پیامبر و دوران پس از پیامبر، ندارد و الا، اگر با دقت به تاریخ و وقایع تاریخی نگاه کنند متوجه میشوند که طبق فرموده حضرت این ستیزه و تهاجم به خاندان پیامبر یکی از هدفهای غاصبان خلافت بوده و از موارد مهم در تعقل سیاسی حضرت زهراست که در پی «حذف سیاسی اهل بیت» به صورت کامل بود.
آن حضرت می دانستند هدف اینان، از بین بردن و به قتل رساندن تمام خاندان پیامبر است و اوج این ستیز در کربلا خود را نشان داد .امام باقر علیه السلام فرمودند: خاندان پیامبر را قتل عام کردند .
اگر غوغاسالاران به آستانۀ خانه حضرت زهرا(س) ریختند و درِ خانه را آتش زدند و وارد خانه شدند و علی(ع) را با دست بسته، کشان کشان به مسجد بردند ،اساسش، ستیز و دشمنیی بود که با خاندان پیامبر داشتند و هدفشان کشتن و حذف خاندان پیامبر از صحنۀ سیاست و اجتماع بود و واقعۀ کربلا و بر نیزه شدن هجده سر بریده، در دهههای بعدی نشان داد که آنچه در سقیفه صورت گرفت هدفی جز کشتار آل الله نداشت.
_____________
مجلس فاطمیه سرکان ۱۴۰۰/۱۰/۳
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ ۱) عقل سیاسی “بخش۴”
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و عرض ادب و آرزوی،سلامتی و توفیق روز افزون برای حجت الاسلامانصاری.
در عقلانیت فاطمی مواردی ذکر شد که تبیین کنندۀ عقلانیت سیاسی حضرت زهرا(س) بود ، پس از ذکر موارد سهگانۀ؛ جنگ، امنیت، فتنه سازی که در متن خطبه حضرت به آنها پرداختند، مورد چهارم ، «حذف سیاست دینی» بود که به تعبیر حضرت فاطمه(س) که فرمودند: «شما قرآن را پشت سر انداخته اید و به منابع دیگری برای فرمانروایی و حکم و حکومت خودتان چشم دوخته اید.» و سپس در بارۀ مورد پنجم که «حذف سیاسی اهل بیت(ع)» بود توضیح بیشتری دادند.
در تعقل حضرت این به عنوان یک برنامه جدی در دستگاه خلافت مورد تصریح قرار گرفت و آهنگ کلی دستگاه خلافت تازه برآمده را آفتابی کرد که آنان در پی تاخت و تاز به خاندان پیامبر و حذف نسل و ذریه پیامبر هستند. برای ما این مهم است که در بحث تعقل سیاسی حضرت فاطمه(س) ، مسئله حذف سیاسی اهل بیت(ع) به عنوان یکی از محورهای پر اهمیتی دیده بشود که عاشقان و معتقدان و باورمندان به اهل بیت(ع) باید به آن فکر کنند، همانطور که سلمان، مقداد و ابوذر به آن فکر میکردند. همچنین تا کسانی که در جبهه مخالف اهل بیت قرار دارند ، بدانند سیاست آنها شناخته شده است و راهبرد اصلی آنها در این مسئله برای رقیب اصلی خودشان در جریان که خاندان نبوت هستند، مکشوف است. ما نیز اگر برای این مسئله، اهمیت قائلیم از آنروست میتواند برای شیعیان درس آموز باشد تا دریابند که از چه سمت و سویی میتوانند حرکت کنند و از این عقلانیت چه بهره هایی میتوانند بگیرند و برای ما در داشتن تحلیل تاریخی از وقایع آن روزگار، مؤثر است.
اگر مسئله اصلی در برنامه راهبردی دستگاه خلافت آنطور که حضرت زهرا بیان میکنند، مسئله حذف سیاسی اهل بیت (ع) است به خوبی میتوان گامهای بعدی که خلافت غاصب بر میدارد را فهمید و حدس زد. شهادت حضرت زهرا(س) ، مبارزه با رهبری امیرالمؤمنین(ع) و ترور آن حضرت، برخورد با جنازه امام حسن(ع) و جریان کربلا را میشده است از قبل پیش بینی کرد. همانطور که میشود این پیشبینی را «که از ما اهل بیت کسی نیست مگر اینکه از سم و یا با شمشیر کشته میشود» بهتر و آسانتر فهم و باور کرد. زیرا این سیاست دستگاه خلافت بوده و مسیری است که اهداف پنهانی خلافت از آن پیش بینی میشود و نیاز چندانی به اثبات گزارش های تاریخی و اعتبار منابع تاریخی در این زمینه نیست.
برای نمونه، جناب استاد بیان فرمودند : «من سی سال پیش هم گفتهام ، سندی که شهادت حضرت زهرا(س) را قطعی کرده و امضاء میکند، خطبه حضرت در مسجد مدینه است. دستگاه خلافت متوجه شد کسی که به جریان امور تا این اندازه واقف است و از بیان عدم پذیرش حاکمیت و نامشروع دانستن آن، هیچ هراسی ندارد و از طرفی هم امکان بازداشت و زندانی کردن او نیست؛ باید کشته و از سر راه برداشته شود و آمدن حضرت زهرا(س) پشت در خانه، بهترین موقعیت برای از میان برداشتن ایشان بود. و طراح سقیفه چنین کرد.»
مورد ششم از عقل سیاسی حضرت که استاد انصاری یاد کردند ؛ اینکه تئوری حرکت حضرت زهرا(س) در این مقطع از تاریخ اسلام بر مدار «عدم خشونت» بوده است. ایشان در سخنان خود در مسجد و حتی در گفتگوهای خود با امیرالمؤمنین هیچ جا دیگران را دعوت به خشونت و یا دست بردن به شمشیر، نمیکنند. ایشان در خطبه خود شجاعانه مردم را دعوت به حق و ایستادگی در برابر ظلم و دعوت به دفاع از حق امامت میکنند و به ویژه انصار را به یاری میطلبند، اما دعوت به خشونت و یا استفاده از سلاح و حتی تهدید به خشونت هم نمیکنند. بانوی اسلام با داشتن چنین تعقل سیاسی، راه بسیار خوبی را باز کردند که شیعه به آن تأسی کند و همه جا، به دامن مبارزه سخت و خشن و مسلحانه نیفتد و بداند که سلاح و خشونت را نباید همه جا به کار برد. از کلام و مواضع حضرت فاطمه (س) پیداست که طرح اولیه حضرت در چنین مقطعی عدم خشونت بوده است. به ویژه که این مبارزه در درون بافت جامعه اسلامی اتفاق می افتاد. پس روشن میشود که سبب آمدن پشت در خانه نیز مانند رفتن به مسجد نبوی، تلاش برای اعلام آخرین هشدارها و مبارزه از طریق گفتگو و تبیین حقایق است، نه جنگ و درگیری. تا معاندان نادان برای ابهام آفرینی، بپرسند چرا مرد خانه پیش نیامده است.!؟
فراموش نکنیم اگر حضرت زهرا(س) به خشونت و یا درگیری فیزیکی و دست به شمشیر بردن امر نمیکنند دلیل بر ضعیف بودن یا ترس از غاصبان نیست ، زیرا مردی چون علی که شمشیر ذوالفقارش شهرت جهانی دارد و سالها از جنگ بدر تا رحلت آقا رسول الله در میدان کارزار برای دفاع از اسلام جنگیده است امروز به عنوان پیشوای حضرت زهرا (س) موظف است که دست به شمشیر نبرد همان گونه که بعد از وفات پیامبر تا فتنه جمل هیچ کجا حضرت علی (ع) شمشیر نکشیدند و طی بیست و پنج سال یا بیشتر صدای چکاچکی از شمشیر ذوالفقار در میدان های نبرد، شنیده نشد. پس جای آن دارد تأمل نماییم و تاریخ را دوباره واکاوی کنیم و بپرسیم چرا ذوالفقار، مانند صاحبش، سالها سکوت کرد ؟ مگر با علی(ع) و ذوالفقار چه کرده بودند؟
_____________
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹سخنرانی
🔹مجلس فاطمیه اول و تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
همراه با یادکرد ۴۴ سالگرد شهادت اخوی؛ شیخ محمدرضا انصاری
و ۱۷ سالگرد درگذشت سید نصرت الله مهدیان
مفتخر به خدمتگذاری شعائر حسینی و مؤذن مسجد آسید صالح
🔹 شنبه ۴ دی ۱۴۰۰
نماز زیارت ۲۰
قرائت زیارت ساعت ۲۰:۱۵
سخنرانی ساعت ۲۰:۴۵ تا ۲۱:۴۵
موضوع: عقلانیت فاطمی ۱) عقل سیاسی، (بخش۵)
🔹 سرکان، محله پایین، روبروی خیابان کمربسته، فاطمیه شهر سرکان
@menbar_ansari
_____________
مجلس فاطمیه سرکان ۱۴۰۰/۱۰/۴
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ ۱) عقل سیاسی” بخش ۵”
با درود بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام خدمت حجت الاسلام انصاری.
در بحث عقلانیت سیاسی جناب استاد به شش مورد از مواردی که حضرت زهرا (س) در خطبه مسجد مدینه بیان فرمودند، پرداختند و مباحث را بسیار جامع و کامل و به دور از هر گونه افراط و تفریط بررسی و بحث کردند . این موارد شش گانه شامل: جنگ، امنیت، فتنه سازی، حدف سیاسی دین ، حذف سیاسی اهل بیت (ع) و تئوری عدم خشونت بود. و هفتمین مورد که حجت الاسلام انصاری بیان فرمودند مسئله: قطع همکاری و مشارکت در قالب «بایکوت کردن حاکمیت» است. در عقلانیت سیاسی حضرت زهرا(س) قطع ارتباط کامل و همه جانبه با حکومت غاصب و خلیفگانی که حق امامت را غصب کرده بودند، مورد نظر قرار گرفته است. این حرکت حضرت که در راستای عقلانیت سیاسی ایشان ارزیابی می شود بهترین دلیل بر عدم مقبولیت خلافت و خلیفگان غاصب از نظر ایشان به حساب می آید. این حرکت، بخشی از تصمیم های سیاسی است که بانوی بزرگ اسلام در مقابله با حکومت خلافت در پیش گرفتند. در همین رابطه، زمانی که دو خلیفه غاصب به خانه حضرت زهرا(س) فریبکارانه، برای به اصطلاح عیادت رفتند ،حضرت فاطمه جواب سلام هم به آنها ندادند. پیش از این دیدار، فاطمه(س) در خطبۀ مسجد مدینه به دلیل بی نتیجه ماندن گفتگوها، قطع ارتباط خود را با خلیفه و همفکرانش، آشکارا اعلام کرده بود و صراحتا رسیدگی و قضاوت در بارۀ ظلم و بی عدالتی که بر وی و امیرالمؤمنین روا داشته بودند را به دادرسی در قیامت واگذار کردند. این عمل، قاطعانه ترین دلیل بر قطع مشارکت با حکومت تازه مدینه بوده است. ناگفته نماند که این حرکت حضرت مبنی بر قطع کامل ارتباط با حکومت جائر، ستمگر و گمراه کننده، ریشه قرآنی دارد و در آیات قرآن بارها به این نکته اشاره شده است مانند «وارجز، فاهجر؛ از پلیدی دوری کن» یا سوره کافرون: «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ. پس اینک دین (شرک و جهل) شما برای شما باشد و دین (توحید و خدا پرستی) من هم برای من (تا روزی که به امر حق شما را از شرک برگردانم و به راه توحید خدا و خدا پرستی هدایت کنم)». باید توجه داشت که اصل تبری ، به معنای برائت جستن از باطل، در کنار تولّی، به همین امر اشاره دارد و یکی از آثار آن همین قطع ارتباط است. آن جایی که قرار است دین و ارزشهای اساسی دینی زیر سوال برود ،باید قطع ارتباط کرد. اگر حضرت زهرا(س) جواب سلام نمیدهند و حتی روی خود را بر میگردانند و اجازه نمیدهند حتی به ایشان نگاه کنند ،نشانگر این است که او با همه وجود با نظام سیاسی مدینه که در سقیفه طراحی شده و یا کودتا روی کار آمده است مخالف است. یادآوری می شود که جواب سلام ندادن حضرت و هجر وی با خلفا ، در کتب حدیثی و تاریخی اهل سنت ، از جمله در صحیح بخاری نیز که یکی از کتب حدیثی معتبر سنی است ،نیز آمده و جالب است که خود سند باطل بودن خود را به رشته تحریر درآورده اند.
و این قطع ارتباط تا آنجا پیش می رود که بانوی بزرگ اسلام و تنها دختر پیامبر خاتم از حضرت علی (ع) بخواهند که بدنش را شبانه غسل بدهد، شبانه کفن کند، و شبانه دفن کند، زیرا نمیخواهد هیچیک از آنان در نماز و تشییعش حضور داشته باشند و حتی بر سر مزار وی بیایند.
باید تصلب در ایمان را از حضرت زهرا سلام الله علیها آموخت و دریافت. به راستی که وجود بانویی هجده ساله با این اندازه برخوردار از درک ،آگاهی، عقلانیت و شعور فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ،آن هم در جامعه عرب آنروز ، چیزی جز معجزه ای بزرگ نیست .
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
با یاد حجت الاسلام محمد علی ربانی (ره)
🔹 از دوشنبه ۶ تا جمعه ۱۰ دی ۱۴۰۰
شروع مراسم ۱۵:۳۰
سخنرانی ساعت ۱۶:۱۵ تا ۱۷
موضوع: عقلانیت فاطمی ۱) عقل الهیاتی
🔹 یزد، بلوار امامزاده جعفر، حسینیه مصلی عتیق
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 از دوشنبه ۶ تا جمعه ۱۰ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۸ تا ۱۸:۴۵
موضوع:
عقلانیت فاطمی ۱) عقل سیاسی (بخش ۶)
🔹 یزد، مهدی آباد، خیابان صحرا، کوچه ۲۳، حسینیه نرجس خاتون (س)
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
💠 دهمین جلسه پژوهشهای دینی یک
دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱
💠 گروه پژوهشهای دینی ۱ مجموعه فرهنگی امام صادق علیه السلام میبد،
دستور جلسه؛
۱٫ گزارش کار
۲٫ طرح فاطمیات
🍀🍀🍀
میبد، مجموعه فرهنگی امام صادق(ع)، اتاق پژوهش
🔶 یادآوری؛ جلسه عمومی نیست.
🌐www.sheshom.net
_____________
مسجد مصلی عتیق ۱۴۰۰/۱۰/۶
موضوع عقلانیت فاطمی؛ ۲) عقل الهیاتی ۱
با درود بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام خدمت جناب حجت الاسلامانصاری .
در باره مبحث جدید عقلانیت فاطمی ،جناب استاد در مورد عقل سیاسی حضرت زهرا (س) مباحث ارزندهای را بیان فرمودند و هفت مورد از موارد بسیاری که میتوان از متن عظیم و جامع خطبه حضرت در مسجد مدینه را استخراج کرد ، برشمردند . این هفت مورد شامل جنگ، امنیت، فتنه سازی، حذف سیاسی دینی، حذف سیاسی اهل ییت(ع) و تئوری عدم خشونت بود و بحث عقلانیت سیاسی با این هفت مورد خاتمه یافت. ناگفته نماند که این هفت مورد که ذکر شد فقط به نسبت رعایت این باب از علم و اندیشه حضرت زهرا (س) بود وگرنه علم و اندیشه و شناخت حضرت زهرا(س) در عقل بشری نمیگنجد و اندیشه و تعقل درباره سیده زنان عالم نه تمام میشود و نه هنوز کامل شناخته میشود.
جامعه دینی در بخشهایی از التزام به احکام دین و مسائل و آداب شرعی به ویژه در میان نسل جوان، دچار کاهش و ضعف شده است و جای تأسف دارد. اما نکته مهم این است که تزلزل در اعمال و مسائل بخشی دینی معلول عوامل دیگری است که از جمله مهمترین آنها عقب نشینی در حوزۀ عقاید و باورهای. لغزش در رفتار و کاهش سطح التزام به احکام دینی، مانند، رباخواری، دریدگی، بی حجابی، دزدی و…پیش از پیدایش، دوره ای از شک و تردیدها در باورهای اعتقادی را در ذهن و دل عاملان و مرتکبان آن زشتی ها به خود دیده اند و مسبوق به سابقۀ بد ایمانی هستند. اعتقادات اگر سست بشود، بنای دین در زندگی فرد، فرو می ریزد. به همین جهت پاسداشت و تقویت ریشه های اعتقادی، مانند شناخت جایگاه و مرتبت حجت های الهی و پیشوایان هدایت به یک تکلیف بسیار واجب، تبدیل می شود. در گام اول، تفاوت مذهب در انسانها اصولاً به همین جنبۀ اعتقادات مربوط می شود نه عمل آنها که گاهی حتی از وحدت و اشتراک برخوردار است؛ مانند قبله و قرآن و…
من تلاش برای آگاهی، تحکیم و تقویت شناختن فاطمه زهرا(س) را از این جهت مقدم بر آگاهی از احکام و فروعات دینی می بینم. این یکی از جهات ارجمندی شناخت بانوی بزرگ اسلام است. هر چند ارزش آن به این زاویه به تنهایی مربوط نمی شود. زیرا ارزش شناخت فاطمه (س) به حدی است که
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«… فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر؛ هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .» (بحار الانوار، ج۳، ص۶۵)
به همین منظور در مبحث جدید از شناخت و درکِ مقام و اندیشه و تعقل فاطمی؛ جناب استاد موضوع عقل الهی حضرت زهرا(س) را مطرح فرمودند . و سخن خود را در ضمن بیان عقل الهی حضرت زهرا(س) ،با آیه ۱۰۶ از سوره یوسف شروع کردند: «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ . و اکثر خلق به خدا ایمان نمیآورند مگر آنکه مشرک باشند (و جز خدا امور دیگر را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند)» . و توضیحات پیرامون این مبحث را به جلسه بعد موکول کردند.
_____________
حسینیه نرجس خاتون ۱۴۰۰/۱۰/۶
موضوع: عقلانیت فاطمی ؛ ۱)عقل سیاسی” بخش ۶”
با درود بر محمد و آل محمد و خدا قوت خدمت جناب استاد انصاری.
به تناسب ایام فاطمیه و به احترام شأن و مقام حضرت زهرا (س)، موضوع منبر جناب حجتالاسلام انصاری در ادامه عقلانیت سیاسی حضرت زهرا (س) و تدوام شناخت بانوی بزرگ اسلام است. جناب انصاری در بیانات خود ،جایگاه و مرتبه و مقام بانو را این گونه بیان فرمودند: از نظر ما حضرت زهرا یک شخصیت بی مانند است و هیچ شخصیتی به لحاظ مرتبه -بجز پدر و همسرش (البته صرف نظر از مدلول یک روایت مشهور که ایشان را حجت بر تمام حجج الهی می خواند)- مانند ایشان نیست. حضرت؛ حجت خداوند بر خلق هستند و کسی که حجت در امر الهی میشود مرتبه و مقامش از دیگران، برتر و بالاتر است. بنابر این، حضرت زهرا هم به لحاظ جایگاه و هم مسائل معنوی، فوق العادگی و محوریت دارند و باید که اندیشه و سیرۀ ایشان مدار عمل و علم باشد و به مرجعیت علمی ایشان همانند مرجعیت معنوی شان، توجه و التفاتی جدی صورت بگیرد و از مشکات وجودشان بهره کافی برده شود. در سوره الرحمن در مورد منزلت و مقام حضرت زهرا(س) و آقا امیرالمؤمنین به بیان زیبایی اشاره شده است :«یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ. از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید.» و این لولوء و مرجان اشاره به آقا امام حسین و امام حسن(ع) دارد و در آیه قبل خداوند میفرماید: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ .دو دریا را پیش راند تا به هم رسیدند» در آیه قبل خداوند فرمود که اینها دو دریا به هم پیوستند و در هم آمیختند که از به هم آمیختگی آنها، لولوء و مرجان ظهور پیدا میکند. و این دریا از نگاه تاویلی معصومین(ع) یکی دریای وجودی حضرت امیرالمؤمنین است و دیگری دریای وجود حضرت زهرا(س) است. اگر به دقت در این تأویل بنگریم در مییابیم که مقام و منزلت حضرت زهرا (س) و حضرت علی(ع) برابر است. البته این یکی از پرشمار آیاتی است که مقام آن حضرت را در قرآن بیان می کند . اهمیت مسأله اینجا معلوم می شود، کسی را که خدا با آن عظمت، در قرآن، دریا بنامد، یعنی عظمتی فوق تصور ما دارد و بقیه انسان ها در برابر مقام و جایگاه قطره ای بیش نیستند. قرآن کلام خداست و خدا خدایی که خالق است و همه دریاهای عظمت ساخته اوست ، پس نامیدن حضرت زهرا (س) به صفت دریا یعنی اوج عظمت. (کتاب «ریحانه ملکوت» از انتشارات آفاق، در فصلی به این مطلب ارزشمند، به خوبی پرداخته شده است و برای مراجعه و مطالعه توصیه می شود.)
اگر فاطمه(س) را در این جایگاه شناختیم بی تردید در می یابیم که بحث عقلانیت حضرت زهرا(س) را باید جدی گرفت . هر چند جامعه سنی خود را از این بحر عظیم محروم کرده است و جامعه شیعه نیز با اینکه برای این دریای عظمت اعترافاتی دارند اما هنوز بهره های آنها کم است و باید از این دریای بی پایان، بهره های بیشتری ببرند. صاحب چنان اندازه عقلانیت و قدرت فکر و بصیرت و آگاهی در موقعیتی قرار دارند که در مقام تعقل و اندیشه ورزی، شایسته و بایسته است به همه موضع گیریها و ابعاد فکر و اندیشه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایشان پرداخته شود.
استاد علامه محمدرضا حکیمی (طاب ثراه) میفرمودند: «اگر بر فرض محال بنیامیه موفق میشدند قرآن را محو کنند تا در جهان اسلام قرآنی باقی نباشد ،دوباره میشد بر اساس خطبه حضرت زهرا(س) جامعه قرآنی را از نو مطابق اهداف قرآن برپا کرد».
حال بنگریم که بخشی بزرگ از جامعه اسلامی که خود را اهل اهتمام به سنت پیغمبر می دانند با زندگی و میراث معنوی و عقلی بانوی بزگ اسلام و سیده زنان عالم چه کردهاند؟
_____________
سلام ای بارون
سلام ای دریا
سلام ای کوثر
سلام اعطینا…..
صلی الله علیکِ یا مولاتنا یا فاطمه الزهراء ، اغیثینا بحق أبیکِ و بعلکِ و بنیکِ و السر المستودع فیکِ و لعن اللهُ ظالمیکِ و جاحدیکِ من الاولین و الآخرین
@menbar_ansari
_____________
مسجد مصلی عتیق ۱۴۰۰/۱۰/۷
موضوع عقلانیت فاطمی؛ ۲) عقل الهیاتی۱
(جلسه دوم)
با درود بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام و آرزوی سلامتی برای حجت الاسلام انصاری.
جناب استاد در عقلانیت فاطمی وارد مقدماتی شدند و برای یادآوری مجدداً تعریفی از عقلانیت فاطمی ارائه نمودند. عقلانیت فاطمی، یعنی استفاده از خرد، اندیشه و آگاهی های حضرت زهرا(س) و اینگونه آغاز سخن کردند که: «چه خسارت بزرگی است که درباره اندیشه و خرد شخصیتی همچون حضرت زهرا (س) کمتر سخن به میان بیاید و مردم عادی و حتی جامعه دینی و علمی ما از این شخصیت والایی که سرمایه دنیا و آخرت است، دوری میکنند و گاه در عمل بدتر از جامعه سنی هستند. و متاسفانه بعضی از همین جامعه شیعه به طور صریح معتقدند پرداختن به چنین شخصیتهایی،برگشت به دل تاریخ است . در حالیکه شناخت ابعاد شخصیتی حضرت زهرا(س) ،خود نور هدایت و نجات از گمراهی است.»
جناب حجت الاسلام انصاری در منبرهای خود در تلاش بسیاری به هدف آشنایی و درک و شناخت هر چه بیشتر شخصیت حضرت زهرا(س) به عنوان بزرگترین الگوی شخصیتی جهان اسلام به مخاطبان خود هستند و در این زمینه موضوعات و سخنرانی های بسیار روشنگرانه و قابل تقدیری دارند ؛ از جمله موضوع عقلانیت فاطمی که موضوع پر اهمیت و ارزشمندی به نظر میرسد.
ایشان در زمینه عقلانیت فاطمی و پس از طرح عقل سیاسی ، در تبیین دومین مورد، «عقل و خرد الهیاتی» را اینگونه طرح فرمودند: «حضرت زهرا(س) در مسجد مدینه خطبه خواندند و در این خطبه با حمد و ثنای خداوند آغاز کردند و سپس به وحدانیت خداوند شهادت دادند و بعد از ذکر اوصاف توحیدی خداوند، بلافاصله به این حقیقت اشاره میکنند که ٬٬خداوند قابل دیدن و روئیت با چشم سر نیست٬٬. ممکن است شنونده ای -درجامعه شیعی- بپرسد که این چه سخنی است؟ اینکه خداوند به چشم سَر، دیدنی نیست، امر روشنی است و گفتن چنین امر بدیهی چه جهتی دارد؟ مگر خدا با چشم سر قابل دیدن است که حضرت اینگونه میفرمایند؟ خدایی که امکان ندارد چشم،او را مشاهده کند.
اما با کمال شگفتی باید گفت که این از مختصات الهیات فاطمی و اهل بیت علیهم السلام است. خرد الهیاتی آنان، خدا را منزه و پیراسته میکند از دیدن با چشم سر.
آری، این سخنان را بانوی بزرگ اسلام هزار و چهارصد سال قبل عنوان کردند و شاید برای کسانی جای بسی تعجب باسد که چرا این سخنان را حضرت بیان فرمودند؟ مگر شکی در این مسئله است؟ اما با نهایت تأسف باید یادآور شد که هم اکنون و در قرن پانزدهم و در همین جهان اسلام ، مذاهبی بنام اسلام وجود دارند که نه تنها به روئیت خداوند با چشم سر، معتقدند بلکه آشکارا نوشتهاند و مینویسند و گاهی به زبان میآورند که خدا قابل رؤیت است.
برای نمونه، «ابن باز» مفتی بزرگ وهابیت و یکی از چهره های اصلی وهابیت در عربستان سعودی بود. مسجد جامع ابن باز در نزدیکی مسجد الحرام و خیابان بزرگ شهر که بنام او نامگذاری شده است برای شناخت جایگاه وی در جامعه وهابی و نزد حکومت سعودی کفایت می کند. پیروانش در استفتایی از وی پرسیده بودند: «گاهی کسانی از مردم می گویند که خدا را در خواب دیده یا می بینند و از طرفی در روایات ما نیز آمده و در کتب ما نقل شده که جناب احمد بن حنبل، بزرگ مذهب حنبلی ها (که آرای وی مبنای اصلی فقه وهابی است) تا پایان عمرش، بیش از صدبار خدا را در خواب دیده است. آیا دیدن خدا در خواب درست است؟» و عجیب آنکه ابن باز در جواب مینویسد: «الحمدلله!!!»
یعنی باید بر این نعمت بزرگ، خدا را شاکر باشند که خدا را با چشم سر در خواب دیده اند.
سرّ مطلب این است که اساس اعتقادات اهل سنت، مذهب اشعری است. در مذهب اشعری ها، این اعتقاد باطل وجود دارد که خدا با چشم سر، قابل رؤیت است. فقط یک اختلافی میان آنان هست که با این طرز فکر به دو دسته تقسیم شده اند، اکثر اهل سنت و وهابی ها و سلفی ها مانند ابن تیمیه و ابن حنبل در خواب هم، خدا را قابل رؤیت می دانند و گروهی دیگر معتقدند که فقط در آخرت می شود خدا را دید. که نمونه بارز آن جلال الدین رومی(مولوی) و اکثریت صوفیه های اهل تسنن بر این عقیده هستند. پس از نظر آنان دیدن خدا قطعی است ولی اختلاف در دیدن خدا با چشم در دنیا ، در خواب، و در آخرت است. برخی به هر سه و برخی به دو مورد دیگر اعتقاد دارند. در حالیکه خداوند سبحان، منزه از این نسبت ناروا است. خدا با چشم سر هرگز دیدنی نیست و گر نه باید به جسم بودن خدا معتقد شد، تعالی الله از این نقص.
پس درمییابیم دور اندیشی و آینده نگری حضرت زهرا چیزی فراتر از بلندای اندیشه های انسانی است و اندیشه های عمیق توحید تنزیهی از عقل الهیاتی حضرت زهرا(س) بر میآید نه اشخاصی دیگر. در واقع توحید قرآنی در عقاید اهل سنت موجود که اشعری می اندیشند، معرفتی بر باد رفته و تباه شده است.
این یک نمونه در باب توحید که در عقلانیت الهیاتی حضرت است و می فرمایند خدا امکان دیدن با چشم ندارد.
در همین جا از نکته دیگری در خطبه به بهانه «عقل الهیاتی» حضرت بجاست که نام برده شود؛ و البته بسی عجیب و شگفت انگیز است، اینکه دختر پیغمبر بین عاطفه و عقل ، به زیبایی هر چه تمامتر پیوند برقرار میکند. آنجا که تمام فلاسفه و علما و فضلا در برابر تعقل فاطمی کم میآورند، همان جایی است که سخنان حضرت در اوج عقل و خرد قرار دارد و در همان حال، در بخشی دیگر از سخنانش در اوج عاطفه و پر از احساس سخن می گوید. آنجا که در اوج تعقل و با دلایل محکم، حقانیت راه خود و امامت علی (ع) را بیان میکنند در همان حال با مردم به زبان عاطفه سخن می گوید که؛ «مردم، من دختر پیغمبرم و آیا رواست که با من اینگونه رفتار شود؟» و حضرت زهرا(س) چه زیبا پرده ها را عوض میکنند و چگونه بین عقل و عاطفه ارتباط برقرار کرده و از آن سخنان عمیق تعقلی، وارد حوزه عاطفی میشوند و اینگونه ذهن و جان انصار را به چالش میکشند که آیا اینگونه رفتار، درست است؟ چرا در برابر ظلم بر من سکوت کردهاید؟ چرا در این ناراستی، سکوت میکنید در حالیکه میدانید که هنوز این زخمِ بسیار گسترده التیام نیافته است و هنوز بدن مطهر پیامبر به خاک سپرده نشده است که اینگونه غاصبان وارد عمل شدند …
به گفته «فوزی آلسیف» نویسندۀ شیعه عربستانی،(انی فاطمه و أبی محمد، قطیف، اول ۲۰۲۱، ج۱، ص۲۸) به راستی که چنین سخنوری و این نوع فصاحت در جمع میان حوزه عقل و عاطفه از جز حضرت زهرا(س) امکان پذیر نیست.
شاید باید هزاره ای دیگر بگذرد تا بشریت بتواند جرعهای از دریای علوم حضرت فاطمه(س) را به درستی بچشد، همچنانکه که هزار و چند صد سال گذشته است ولی هنوز در شناخت گوهر وجود فاطمه (س) درمانده ایم.
_____________
نام زهرا(س)
درخشش آفتاب
در اوج تاریکی
و شکوه بیداری
در شتاب روزهای بی تابی است.
به نام تو سوگند
ای درخشش جاودانۀ خداوند
که به نام تو
می نالم و همواره
می بالم….
@menbar_ansari
_____________
حسینیه نرجس خاتون ۱۴۰۰/۱۰/۷
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ ۱) عقل سیاسی ” بخش ۷”
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام خدمت حجت الاسلامانصاری.
تا کنون، در این بحث، تحت عنوان عقل سیاسی به موارد هفتگانه ای پرداخته شده و در تعریف عقل سیاسی گفته شد که از «عقل سیاسی»، تفکر و اندیشه سیاسی حضرت زهرا(س) منظور است. زیرا بر مبنای نظر استاد، بانوی بزرگ اسلام، از عقلانیت سیاسی مبتنی بر قرآن و وحی، برخوردار هستند و به بیان ایشان؛ «مقام حضرت زهرا(س) و جایگاهی که در سپهر معرفتی دارند بسیار بالا و والاست و به همین جهت ما نیازمند آنیم که برای پاسخ به مشاکل اجتماعی و سیاسی، همانند معارف اخلاقی و معنوی و فقهی، از سیرۀ تابناک آن حضرت استفاده کنیم. بدین مقصود، در اینجا به ضرورت از مباحثی سخن به میان میآورم که کمتر از آن استفاده شده و بلکه مغفول و مجهول مانده است. البته گاهی ضرورتهای اجتماعی و محیطی اجازه نمیدهند تا همه چیز در این باره گفته یا نوشته شود. زیرا متاسفاته جامعه دینی در حال پسروی است و به ایده ها و رفتارهای ارتجاعی گرایش پیدا می کند. با آنکه قرنها سپری گشته، رنج ها برده شده و خون دلها خورده شده است تا بلکه امروز اندکی بیشتر بفهمیم و درک بهتری بیابیم، اما دریغ …»
«اگر چه -به لطف خدا- هنوز پرچم اهل بیت(ع) شکوهمندانه در اهتزاز است اما شواهد نشان میدهد که در پروژۀ شناخت اهل بیت(ع) و معرفی درست معارف و آگاهی آنان، کوتاهی نیز فراوان کرده ایم.»
ایشان در دنبالۀ مباحث قبل، در موضوع عقلانیت سیاسی، پیرامون مورد هفتم، که از خطبه حضرت زهرا برداشت می شود، یعنی «قطع ارتباط با حاکمیت» افزودند؛ موضعگیری حضرت زهرا(س) به معنای بایکوت کامل حکومت غاصب بود. یک نمونۀ روشن از عقلانیت سیاسی حضرت زهرا(س) که اگر به درستی فهم میشد، دیگر اینهمه شبهات و تضعیف عقاید در جامعه شیعه، ورود و نمود پیدا نمیکرد. آنجا که حضرت در رسواسازی عیادت سالوس ورزانۀ دو خلیفه، برای مقاصد سیاسی شان، هشیارانه عمل کرد. هنگامی که به خانه حضرت زهرا(س) آمدند ، ضمن آنکه در آن دیدار، به سلام چندین بارۀ آنان پاسخی نگفت، رو به آنان کرده و پرسید من شما را به خدا سوگند میدهم، آیا از پدرم شنیدید که می فرمود فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است و … در جواب گفتند بله شنیدیم. آنگاه حضرت فرمودند : خدایا شاهد باش که من بر اینان خشمگینم و از آنان راضی نیستم تا قیامت.
و حضرت در خطبه مسجد هم صریح فرمودند «فدونکموها فاحتقبوها دبره الظهر، نقبه الخف، باقیه العار، موسومه بغضب الله و شنار الابد، موصله بنار الله الموقده التی تطلع علی الافئده، فبعین الله ما تفعلون و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون؛ این حاکمیت غاصبانه از آنِ شما باشد مهر کرده، بگیرید و ببرید، با عار و ننگ و… تا قیامت و حضور در پیشگاه خداوند.»
این قطع ارتباط، به صورت قاطعانه و محکم، نتیجۀ تعقل سیاسی حضرت زهرا (س) است. اکنون مخالفان دیدگاه فاطمه(س) با کدام وصله و با طرح چه شبهه ای می خواهند و می توانند پذیرش و مشروعیت حکومت خلفا را به دروغ، به آن بانوی بزرگ، نسبت بدهند تا آبروی رفتۀ سیاست اهل سقیفه را ترمیم کنند؟
در سایۀ نگاهی عمیق تر به این مباحث در مییابیم که شخصیت حضرت زهرا(س) فقط برای توسل نیست بلکه برای تعقل هم هست. لازم است کوششی فراگیر صورت بگیرد تا با درک و شناخت هر چه بهتر حضرت زهرا(س) به شناخت و فهم بهتری در حوزه دین و جامعه برسیم. زهرا(س) موضوع تفکر است و اندیشۀ دینی بدون فهم و تحلیل شخصیت، تاریخ و اندیشه های بلند او، فاقد ساختار و بسی ناسازوار خواهد بود.
_____________
حاشیه این بنده بر سخنان خودم:
درود بر شما.
کوتاه سخن اینکه عدم همکاری و مشارکت فاطمه (س) و علی (ع) با دستگاه خلافت، حجت بزرگ تاریخی اهل بیت، بر ناروایی خلافت سقیفه و غصبی بودن آن است و هواداران خلافت تا کنون از فشار این موضعگیری بی مانند ، رها نشده و در برابر آن سخت بی دفاع اند.
انبوه روایات جعلی، دالّ بر مشارکت سیاسی امام علی(ع) و خاندان پیامبر(ص) و گزارش های ساختگی و ترفندهای دیگر، هم حتی نتوانست این دلیل موجّه که ناروایی و غیر دینی و نامشروع بودن حکومت خلیفگان را ثابت می سازد، تضعیف کند.
_____________
صلیالله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
سالگرد شادروان علی باغشاهی
🔹 پنجشنبه ۹ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۹ تا ۱۹:۴۵
موضوع:
فاطمه پژوهی در آثار نویسندگان غربی(بخش اول)
🔹 یزد، بلوار طالقانی، مسجد رسولیان
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
مجلس یادبود درگذشت پدری بزرگوار و اهل بیتی، حاج سید حسن علمچی
🔹 جمعه ۱۰ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۰:۱۵ تا ۱۱
موضوع:
فاطمۀ زهرا(س) ؛ رخ گردانیده و خشم کرده
🔹 میبد، مهدیه میبد
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
عند ما ترید ابتنک أن تنام، لاتحک اهل عن سندریلا التی هربت من بیتها لیلاً… بل کلمیها عن فاطمه الزهراء علیها السلام، نرید فتیات یقتدین بسیده نساء للعالمین…
فمن صنع امرأه صالحه فقدان صنع أمه عظیمه…
وقتی می خواهی دخترک نازنینت را بخوابانی، برایش از سیندرلایی نگو که شبانه از خانه اش گریخت…
با او از فاطمه(س) بگو،
ما زنانی می خواهیم که به بانوی همۀ زنان عالم، اقتدا کنند…
«هر کس بانویی صالح، بسازد، امتی بزرگ را ساخته است.»
(پوسترنوشته ای از شیعیان عرب)
@menbar_ansari
_____________
مجلس حسینیه مصلی عتیق ۱۴۰۰/۱۰/۸
موضوع عقلانیت فاطمی؛۲) عقل الهیاتی۱
(جلسه سوم)
با درود بر محمد و آل محمد و در سایه توجهات حضرت ولیعصر(عج) و آرزوی توفیقات افزونتر برای جناب حجتالاسلامانصاری.
جناب استاد در آغاز سخنرانی خود بار دیگر به کم کاریها و کم توجهیها از سوی جامعه دینی نسبت به حضرت زهرا(س) اشاره کردند و دوباره آفات این دور نشستنها و کم اندیشیدنها در حوزه شخصیتی حضرت را گوشزد کردند و در هشداری جدی به روایتی از امام محد باقر علیه السلام استناد فرمودند : «مَنْ لَمْ یَعْرِفْ سُوءَ مَا أُوتِیَ إِلَیْنَا مِنْ ظُلْمِنَا وَ ذَهَابِ حَقِّنَا وَ مَا نُکِبْنَا بِهِ فَهُوَ شَرِیکُ مَنْ أَبَى إِلَیْنَا فِیمَا وَلَّیْنَاهُ .
هر کسی که نداند بر ما اهل بیت چه گذشته است و نسبت به ظلمها و ستمهایی که بر ما خاندان روا داشته شده جاهل باشد شریک ظلم ظالمین و شریک جرم ستمگران بر ما خواهد بود.» [عقاب الاعمال، شیخ صدوق(ره)] و با ذکر این روایت، توجه مخاطبین را به این کوتاهیها و قصورات جلب کردند. و بار دیگر مهم ترین بحث که عقلانیت فاطمی است را با توضیحاتی اینچنین پی گرفتند: «خطبه حضرت زهرا (س) چون خاستگاهش سیاست است، به همین جهت عقل سیاسی را مقدم کردم و لذا بعد از عقل سیاسی ،به عقل الهیاتی پرداختیم.
ابتدای خطبه با عبارت زیبا و اختصاصی حضرت در توحیدیات شروع میشود ،آنگاه فاطمه (س) وارد این مسئله میشود و از اوصاف توحیدی خداوند و شناخت خداوند سخن میگوید و اندیشه توحیدی در تفکر قرآنی را شفاف سازی میکند که یکی از نتایج این اندیشۀ الهیاتی؛ عدم امکان روئیت خداوند با چشم سر است. حضرت به صراحت بیان میفرمایند که نمیتوان خدا را با چشم سر دید. این مدعا در خطبه حضرت، محصول و نتیجه براهینی است که میشود بر بطلان اعتقادات اشاعرۀ اهل سنت و وهابیت اقامه کرد. آنان که ادعا میکنند خدا در دنیا یا اینکه در خواب و یا در قیامت، قابل روئیت است. چنین عقیده ای، اصولا توحیدی نیست و چیزی جز کفر گویی به حساب نمی رود. امام صادق(ع) در حدیثی، همین مسئله را یادآور شده فرمودند: «هر کس از «رؤیت خدا» دیدن قلبی را قصد کند، درست فهمیده است و هر کس منظورش دیدن با چشم ظاهر باشد به خدا و آیاتش کافر شده است؛ زیرا رسول خدا(ص) فرموده: کسی که خدا را به خلقش تشبیه کند کافر است». (بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۴۰۶، حدیث ۱۶٫)
خدایی که با چشم ظاهری دیده می شود، ظاهراً همان توحیدی است که خلفا باور داشتند برای همین تا به امروز آنان که خود را تابع مدرسۀ خلفای غاصب میدانند و الهیات و بلکه همه دینشان را از مدرسۀ خلافت، می گیرند، کم و بیش به این عقیدۀ باطل، معتقد هستند. اینها کجا و توحید ناب، توحید زهرایی، آنچنانکه حضرتشان در شروع خطبه بیان میفرمایند، کجا؟
سپس جناب انصاری با اشاره به نمونه هایی در حوزه ادبیات عرفانی فارسی و ضمن نام بردن از بعضی از مشاهیر عرفا مانند بایزید بسطامی(۲۶۱ ه) و ابوالقاسم قشیری(۴۶۵ه) و کتب روایی سُنّی، مانند سنن ترمذی (ج۵ ص۴۷, ح۳۲۸۸)، پرداختند که همگی، به گونهای، اعتقاد به قابل رؤیت بودن خداوند با چشم ظاهری دارند. (ر.ک: لؤی المنصوری، رؤیه الله سبحانه وتعالى فی المنام، مجله؛ العقیده، العدد : ۶، السنه الثانیه – ذو الحجه ۱۴۳۶هـ / ۲۰۱۵م)
این در حالی است که امثال حکیم فردوسی به دلیل علوی بودن از این گونه مقالات باطل و اعتقادات نادرست در باب توحید، نداشتهاند. او در دیباچۀ شاهنامه می گوید؛ «به بینندگان، آفریننده را/ نبینی، مرنجان دو بیننده را» بینندگان یعنی چشم ها. مقصود فردوسی این است که به چشمان خودت زحمت نده، چشم سر نمی تواند خدا را ببیند. همچنانکه امام رضا علیه السلام در حدیثی ، امکان دیدن خدا در خواب را منافی با توحید دانسته و چنان عقیده ای را باطل شمردهاند.
دومین مورد از عقل و اندیشۀ الهیاتی حضرت فاطمه(س) که جناب استاد عنوان کردند ، مبحث «نبوت پیامبر(ص)» است و اینکه چه تفاوتی میان عقل فاطمه(س) و عقل خلیفه در بارۀ نبوت پیامبر(ص) است ؟ اینکه دیدگاه حضرت زهرا در مورد پیامبر چگونه بود و چه تفاوتی است در شناخت نبوت و نبی شناسی میان فاطمه با آنان که مدعی جانشینی پیامبر(ص) شدند؟
توضیحات این بحث را به جلسه بعد موکول کردند.
_____________
روی عن الامام الرضا (علیه السلام):
َ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقَلْبُ.
امام رضا علیه السلام فرمود:
هرکس در مجلسی بنشیند که امر ما در آن احیا می شود، قلبش نخواهد مرد در روزی که قلب می میرد.
📚عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص: ۲۹۴
_____________
حسینیه نرجس خاتون ۱۴۰۰/۱۰/۸
موضوع: عقلانیت فاطمی؛۱) عقل سیاسی” بخش ۸”
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و طول عمر برای جناب حجت الاسلامانصاری.
طی مباحث عقلانیت سیاسی حضرت فاطمه (س) موارد هفت گانه ای توسط جناب استاد بیان شده که پس از «تئوری عدم خشونت» ، هفتمین مورد «بایکوت حکومت و قطع ارتباط کامل با خلافت» بود و ذیل هر کدام، توضیحاتی جامع داده شد که در آگاهی بخشی و روشنگری مباحث ، انتخاب استاد در موضوع را ارزشمندتر میکند . زیرا عقلانیت سیاسی حضرت زهرا (س) مبحثی است که اگر درست به آن توجه شود، به مثابۀ الگویی شایسته برای داشتن زیستی اسلامی در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر پایه مذهب تشیع خواهد بود.
هشتمین مورد را جناب انصاری اینگونه بیان فرمودند: از نگاه سیاسی حضرت زهرا(س) بالا آمدن، برآمدن، منصب گرفتن، به لحاظ سیاسی، جایگاه و پستی را تصاحب کردن؛ نیازمند داشتن شایستگی های لازم آن است. در دانش سیاسی ، به شیوهای از حکومت که کارگزارانش بر پایهٔ میزان شایستگیشان به مناصب سیاسی و اجرایی گمارده می شوند ، اصطلاحاً «شایسته سالاری» می گویند. بر خلاف برخی نظام های سیاسی که مثلا فقط زایش و فرزندی را مهم میدانند مانند نظام شاهنشاهی که وراثت در آن عامل اصلی است. البته در ایران قدیم و در افسانهها و اسطورهها ، داشتن فرّه ایزدی را هم مبنا میدانستند. یا مثلاً گاهی در شیوۀ حکومت، دموکراسی / مردم سالاری، یا همان رأی اکثریت، ملاک برای انتخاب حاکمان میشود.
در خطبۀ مسجد مدینه، با آنکه مسئلۀ انتخاب امیرالمؤمنین به عنوان انتصابی الهی که در غدیر خم صورت گرفته است جای هیچ شک و شبههای در آن وجود ندارد، اما حضرت زهرا(س)، در مقام تعقل سیاسی چون میخواهد به جامعه مخاطبانش، به ویژه جامعه شیعه، راه درست زیست سیاسی را نشان بدهد ، و همچنین مخالفان پیشوایی علی(ع) را رسوا کند؛ روی مسئله «شایستهسالاری» تاکید میورزد. حضرت در خطبه بیان میکنند که حضرت علی(ع) دارای این امتیازات بود:۱- از همه شما در اسلام آوردن و در همگامی با بعثت پیامبر پیشگام تر است.
۲- از همه شما به احکام الهی آشناتر است.
۳- از همه شما خالصتر وپاکتر است
۴- از همه شما در دفاع از حق و بیان حق شجاع و دلیر تر است.
۵- از همه شما در رفتارهای اجتماعی و تصمیمگیریها و تقسیم و تسهیم اموال عادلتر است.
۶- او آگاه به حقایق دین است و کسی مشابه او نیست.
۷- او مطلع به تمام آیات الهی است.
۸- او برادر پیامبر و صاحب مقام اخوت و مورد تایید پیامبر است…
امثال این موارد ،کلمات و مضامینی است که حضرت زهرا(س) در مسجد مدینه و در برابر خلیفه به کار میبرند. یعنی اگر عقل دارید و میخواهید با تکیه بر خرد سیاسی حکومت کنید لااقل باید بر مبنای شایسته سالاری قدم بردارید که در این میان، شخصیتی بهتر از علی(ع) نیست و در قیاس بهتر از علی و در رتبه علی هرگز کسی نیست.
اما آن جماعت، علی(ع) را خانه نشین کردند و کسی را روی کار آوردند که به روایت زمخشری ،یکی از تفسیر نویسان اهل سنت و صاحب تفسیر معروف «کشاف» در ذیل یکی از آیات قرآن در تفسیر خودش ذکر میکند که فردی نزد خلیفه ابوبکر آمد و از او معنای کلمه «أبّ» را در آیه دو کلمه ای «وَفَاکِهَهً وَأَبًّا» پرسید. خلیفه که معنای واژه «ابّ» را نمیدانست از در نیرنگ درآمده و صدا بلند کرد که؛ اگر چیزی را ندانسته درباره قرآن بگویم ،چه کسی میخواهد مرا از آتش عذاب نجات دهد؟ و با تندی شخص سؤال کننده را بیرون میکند. حال آنکه، خلیفه، عرب زبان بود و مدعی خلافت و جانشینی پیامبر. دانستن معنای کلمه أبّ، که علف و سبزۀ بیابان است، دانش زیادی لازم نداشت ولی دانش او از قرآن همین اندازه هاست -چنانکه علمای بزرگ سنی مینویسند- که معنی کلمه معمولی «ابّ» را نیز نمیداند.
آیا مفهموم شایسته سالاری اینجا نمود پیدا نمیکند؟؟ اگر غدیر خم را هم نادیده بگیرند آیا عقل به عنوان یک حجت باطنی در مقام مقایسه و رای آوری کافی نیست؟ آیا علی شایسته تر است که در شجاعت ،مقاومت و پایداری در همه حال کنار پیامبر بوده است یا اینان که گریختگان میدانهای بدر و احد بودند؟؟ همگان می دانند که علی (ع) اقدم الناس در میدان های مبارزه و أعلم الناس به کتاب خدا بود، آیا کسی هست که بتوان نامش را در کنار علی (ع) بر زبان آورد؟؟؟ چه کسی در شایستگی برتر از علی است؟
این اقتضای عقلانیت بانوی بزرگ اسلام است که مسألۀ شایسته سالاری را پیش میکشد تا آنجا که در خطبه اش با شگفتی می پرسد: کدام سرها را با کدام دُم ها عوض کردید؟ کدام قله را رها کردید و چاله را گرفتید؟ اینها دُم قافله اسلامی و چاله و گودال جامعه اسلامی بودند .
اگر حکومتی با زور ، غلبه، کودتا، امنیتی کردن اوضاع، با آدمهایی غدّار، و لشکری با فرماندهی خونخوار، و شهری در محاصرۀ پنهان نظامی و هجوم و تهدید منتقدان،… بر سرکار آید و بانویی هیجده ساله در برابر حاکم و خلیفه و رودر روی او بایستد و اینگونه به اعتراض سخن بگوید که سَر و بزرگ جامعه را گذاشتهاید و دُم را برداشتهاید و گودال را با قله عوض کردهاید، بی شک چنین مخالفت آشکاری -همچنانکه سه دهه پیشتر گفتهام- سند قطعی برای مقابلۀ سخت حکومت با وی میشد؛ و با چنان شجاعت و بیداری سیاسی فوق العاده، از شخصیتی جز حضرت زهرا(س) انتظار نمیرفت که اینگونه در برابر دفاع از حق امامت حضرت علی (ع) بایستد و بگوید «این علی، مرد آگاه، هوشیار و عالم به تمام مسائل دین و دنیایتان را وا گذاشته اید و مدعیان ناآگاه را مجال حکومت داده اید و در سکوت، رفتارشان را به نظاره نشسته اید.»
این شایستهسالاری مطلوبی است که حضرت بیان میکنند و تصویری از آن را در خطبه به نمایش میگذارند و اینگونه از حق امامت و میراث ولایت دفاع میکنند. اگر جامعه امروز هم بر اساس همین شایسته سالاری بر مبنای عقلانیت حضرت زهرا (س) عمل میکرد چه بسا جایگاه جامعه تشیع هزاران برابر بهتر و بالاتر از اکنون می بود. اگر اندیشۀ سیاسی حضرت را بفهمیم و درک کنیم وضعیت زندگی و جامعه متفاوت میشود.
_____________
مجلس حسینیه مصلی عتیق ۱۴۰۰/۱۰/۹
موصوع: عقلانیت فاطمی؛ ۲) عقل الهیاتی ۱
(جلسه چهارم)
با درود بر محمد و آل محمد و عرض احترام خدمت جناب حجت الاسلام انصاری.
در بحث عقلانیت فاطمی، جناب استاد بعد از عقل سیاسی به عقل الهیاتی پرداختند و یک نمونه را نقل کردند و آن بحث عدم امکان روئیت خداوند با چشم سر بود. متاسفانه اکثر سنیان، اشعری مسلک بوده و معتقدند که به طور کلی میتوان خدا را با چشم سر دید و این یکی از گمراهترین انواع کفر است. این سرنوشت تیره، حاصل نشنیده گرفتن کلام زهرا(س) و گوش سپردن به مدرسۀ خلفاست.
اگر امثال کلام توحیدی در خطبه حضرت زهرا(س) و سپس خطبههای توحیدی حضرت امیرالمؤمنین(ع) نبود، ما شیعیان نیز بویی از توحید حقیقی نبرده بودیم و جامعه باید قدردان نعمت ولایت باشد.
حضرت زهرا(س) پس از بیان توحید در خطبه که در آن، معارفی عالی و تاملاتی دقیق دارند، به بحث نبوت میپردازند و اینگونه آغاز میکنند: «اَشْهَدُ اَنَّ اَبی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَهٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَهٌ، وَ بِنِهایَهِ الْعَدَمِ مَقْرُونَهٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَهً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَهً بِمَواقِعِ الْاُمُور..ِ.؛ گواهى می دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکیها به سر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطهاش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات…» حضرت زهرا(س) قرنها پیش، از چه ویژگی هایی سخن میگوید و چگونه ماهیت وجودی پیامبر را تشریح میکند؟ جان به فدای دختر جوان پیامبر که در چنان زمانه و جامعه ای اینگونه عمیق از حقیقت نبوت و ماهیت وجود نبی ، سخن میگوید که بعد از گذر قرنها هنوز درک و تعقل کلام حضرت در اندیشه ناقص بسیاری نمیگنجد و برخی نیز با کج فهمی ها و کوته نگریها و عدم مراجعه به کلمات ایشان و حجج الهی، دچار نقصانها و خسارات جبرانناپذیری شده اند و در بارۀ پیامبر، اعتقادات ناصوابی را گمان برده اند.
اگر درست به جامعه، بعد از بعثت پیامبر بنگریم در می یابیم که حتی چهره های سیاسی و مشاهیر آنان، جایگاه پیغمبری حضرت رسول(ص) را به درستی نشناختند و مرتبه و مقام او را آن چنانکه بود، درک نکردند و برای پیامبر خاتم، گویی جایگاه ملکوتی قائل نبودند. نه به علم پیامبر ایمان داشتند و نه شخصیت پیامبر را به درستی شناخته بودند. اکثریت مسلمانان را کسانی تشکیل می دادند که ارج و اوج آن وجود مقدس و ملکوتی را درک نکردند. اگر ایمان به رسالت داشتند ولی اذعان به وجه الهی شخص رسول نداشتند.
اما حضرت صدیقه(س) با برخورداری از منزلت الهی و مقام تحدیث فرشته وحی که دارای آن بودند، حقیقت نبوت را در خطبه بیان میفرماید: «هنگامی که همه آفریدگان در پرده غیب بودند و به آن نهایت درجه نیستی همراه شدند ،خدا این انسان را برگزید، رتبه داد و جایگاه بخشید، در حالیکه همۀ آفریدگان در منتهای نیستی بودند.»
آنچنانکه پیداست پیامبر شناسی حضرت زهرا با پیامبر شناسی اهل ظاهر ، اعم از سنیان، وهابیان و متجددان، تضادی آشکار دارد. فاطمه از پیامبری برگزیده سخن میگوید که به تعبیر قرآن : «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ .ذُرِّیَّهً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ بی تردید خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را [به خاطر شایستگی های ویژه ای که در آنان بود] بر جهانیان برگزید. .فرزندانی [را برگزید] که [از نظر پاکی، تقوا، درستی و راستی] برخی از [آنان از نسل] برخی دیگرند؛ و خدا شنوا و داناست.» (سوره آل عمران/۳۳،۳۴)
مسالۀ تقدّم وجودی پیامبر اکرم (ص) بر جمیع ممکنات، عقیده ای صرفاً شیعی نیست بلکه روایات این مساله در کتب اهل سنّت نیز به فراوانی موجود می باشد. لذا این عقیده مشترک بین شیعه و اهل سنّت است. به یک نمونه از این روایت که بزرگان اهل سنّت در کتابهایشان نقل نموده اند اشاره می شود.
نبی اکرم (ص) فرمود: «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین : من نبی بودم آنگاه که آدم بین آب و خاک بود.» (مفاتیح الغیب، فخر رازى ، ج ۶، ص: ۵۲۵)
حال با این تفاصیل در مییابیم حضرت زهرا (س) چگونه با بلاغت تمام، جایگاه و مرتبه پیامبر (ص) را حتی در شرایطی بحرانی، به مردم آن روز نشان داد و تبیین کرد. اما اینکه مردم مدینه از ژرفای اندیشۀ الهیاتی حضرت زهرا (س) تا چه اندازه بهره بردند، بنا به قرائتی و شواهد، بسیار اندک بوده است و بلکه در درازای تاریخ دانش های دینی نیز از فهم سخنان بانوی بزرگ اسلام، درمانده یا نسبت به آن کم توجهی کردهاند.
به راستی منزلت حضرت زهرا(س) در عقلانیت دینی ، نیاز به باز شناسی دارد تا معلوم بشود چقدر در شناخت و درک معارفی آن گوهر گرانبهای عصمت و طهارت کوتاهی صورت گرفته و چه فرصت ها که در این میانه از دست رفته است.
_____________
صلیالله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
آغاز ایام فاطمیۀ دوم
به همت جناب حاج محمد حسین مختاری
🔹 یکشنبه و دوشنبه ۱۲ و ۱۳ دی ۱۴۰۰
بعد از اقامۀ نماز مغرب و عشاء
ساعت ۱۷:۵۰ تا ۱۸:۳۰
موضوع: عقلانیت فاطمی، عقل سیاسی
🔹 یزد، صفاییه، خیابان شهیدان نیرنگ، مسجد الرضا (علیه السلام)
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
حسینیه نرجس خاتون ۱۴۰۰/۱۰/۹
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ ۱) عقل سیاسی “بخش ۹”
با درود بر محمد و آل محمد و در سایه توجهات حضرت ولیعصر (عج) و آرزوی سلامتی و طول عمر جناب حجت الاسلامانصاری.
در بحث عقلانیت سیاسی حضرت زهرا(س) هشت مورد را جناب استاد بیان فرمودند که آخرین مورد که یکی از محورهای تفکر و اندیشه سیاسی حضرت، شایسته سالاری است. با اینکه امامت امیرالمؤمنین به انتصاب الهی است ولی حضرت زهرا(س) با مطرح کردن شایسته سالاری ،دلایل برتری علی (ع) را بر میشمارند تا لیاقت و شایستگی حضرت علی(ع) را به مردم گوشزد کنند ،همان برتری های که با گذر هزار و چهارصد سال هنوز بر قوت خود باقی است و با همه دوز و دغل و حقهبازی و جعل گزارش توسط حکومتها، کوتاهی قامت و کوچکی خلفا در برابر افق اندیشه و بلندای شخصیت امیرالمؤمنین به روشنی نمودار است.
به عنوان نمونه یکی از دلایلی را که حضرت زهرا(س) مبنی بر انتخاب علی(ع) از روی شایسته سالاری مطرح میکنند و میفرمایند: «اگر کار را به علی سپرده بودید یعنی چنین نابخردی نمیکردید که اینگونه از میان مردم، نادانتر، بی اطلاعتر، ضعیفتر، منحرفتر و نا آشناترین ها به مبانی دین و رسالت پیامبر را انتخاب نمیکردید تا به کار بگمارید و در عوض علی(ع) را در صدر مینهادید، آیندۀ شما چه میشد؟ یکی از مهمترین مسائل و پیامدهای واداشتن امیرالمؤمنین به خلافت و امامت ظاهری، وضعیت زندگی و درآمدهایتان بود.
حضرت، در اینجا تعبیر زیبایی به کار میبرند که بسیار فصیح و بلیغ است؛ «هیچ هزینه مندی در بین شما بی هزینه نمیماند». اگر این کار را به ولی خدا سپرده بودید به دلیل شایستگی هایی که دارد دیگر هیچ هزینه مندی در تأمین هزینه های متعدد زندگی در نمیماند.
به گونهای منظور حضرت زهرا(س) پیدایش شکاف طبقاتی است که بیست و پنج سال بعد، مدینه ای را که ام القرای جامعه اسلام بود، آلوده ساخت. هنگامی که پیامبر به مدینه آمد؛ جامعه ای ساخت که همه در آن از رفاه، امنیت و دارایی نسبی و نزدیک به هم برخوردار بودند ولی با گذشت کمتر از ۲۵ سال، زندگی مردم از چنان شکاف طبقاتی رنج میبرد که اموال منقول و غیر منقول فردی چون عبدالرحمن عوف بیحساب بود. اما در همان حال، دختری جوان، از فرط فقر ،در کوچه های مدینه برای ارتزاق خانوادهاش، سرگین جمع میکرد.
با این مقدمات، اهمیت بحث شایسته سالاری در کلام حضرت زهرا(س) کاملا آشکار میگردد تا با تأمل در چنین مسئله ای، از آموزۀ حضرت زهرا(س) تفکر سیاسی نوینی آموخته شود. چهرۀ واقعی و تحقق یافتۀ اندیشه سیاسی زهرا(س) به زودی خودش را در جامعه مسلمانان نشان داد. وقتی حضرت علی(ع) بعد از بیست و پنج سال بر سرکار آمدند فرمودند همه معالم را به هم ریختهاند و جامعه را به عصر جاهلیت برگردانده اند و حضرت علی(ع) بخشنامههایی صادر کردند که یا علمی بود و یا احیاء کننده حقوق انسانها. بی جهت نیست که یکی از اسرار موفقیت تاریخ شیعه را پایبند بودن به اصل شایستهسالاری تشکیل می داده است. اصلی که یکی از ارکان مهم در بیانات سیاسی و جنبه عقلانیت فاطمی است و اگر به درستی و در جای خود از آن استفاده شود یقیناً جامعه به سوی شکوفایی، رشد و پیشرفت همه جانبه، حرکت داده میشود.
نهمین مورد از عقلانیت حضرت زهرا (س) که میتوان نام برد، استفاده از «ابزار هنر ادبیات» است. عقل سیاسی اقتضا میکند که هنر مفید با همه متعلقات خوبی که دارد جزء کار سیاست قرار بگیرد. در جامعه ای که اشخاص هنرمند و یا دوستدار فرهنگ و هنر روی کار آمدند آثار و معماری آن با جامعهای که حاکمان آن از فرهنگ و هنر بویی نبرده اند، بسیار متفاوت است. استفاده کردن و بهره بردن از هنر در سیاست یک امر فوقالعاده است که در عقلانیت سیاسی حضرت زهرا(س) به چشم میخورد. در همان روزهایی که به خانه حصرت حمله شده است اشعاری سیاسی وجود دارد که فاطمه(س) سرایندۀ آنهاست. همچنین زبان خطابه های ایشان، به شکل شگفتآوری، ادیبانه و هنرمندانه است.
همانطور که گفته اند زبان اصلی هنر، ادبیات و شعر است .در فرهنگ و ارتباط با دیگران و انتقال سریع آموزهها، شعر و ادبیات، بسیار قدرتمند عمل میکند. در آنروزگار، جامعه عربی در زبان شعر بسیار قوی تر از دیگران بود و لذا حضرت زهرا(س) از عنصر شعر که جزء عالیترین جلوههای هنر است در بحث سیاسی استفاده کردهاند. جناب استاد سالها پیش نیز بیان کرده بودند که اولین شخصی که بعد از رحلت پیامبر شعر سیاسی را وارد حوزه ادبیات اسلامی کرد ،دختر پیغمبر بود. نویسندگان منصف عرب، از قدیم الایام دو رشته را شیعه زاد میدانستند ،یکی فلسفه و دیگری شعر و بزرگترین شاعران عرب از شیعه بودند یا گرایش شیعی داشتهاند. شاعرانی همچون کمیت زید اسدی، فرزدق و دعبل خزاعی که فردوسیهای ادبیات عرب ،شاعران شیعه هستند .
این بُعد از شخصیت حضرت زهرا (س) نیز، در برقراری نسبتی سازنده، میان حوزه هنری فرهنگی با امر سیاست، بسیار قابل تأمل و پژوهش است که شخصیتی مانند وی در اوج عقلانیت سیاسی به ذوق ادبی و هنر شعر بپردازد که این خود، هنری بی نظیر و منحصر به فرد است.
_____________
همچون هلال ماه رفتی
هر ماه نو در انتظار…
اقامه عزای شفیعه محشر، روز سه شنبه، ۱۴ دی ماه، لغایت پنجشنبه ۱۶ دی ماه، ساعت ۸ الی ۹ صبح در مرکز ماه نو برگزار خواهد شد.
سخنران: جناب آقای انصاری
ساعت سخنرانی ۸:۱۵ تا ۸:۴۵
موضوع: بزرگی های فاطمه سلام الله علیها در کودکی و خردسالی
مجلس افتخار پذیرایی از خانم ها و آقایان و فرزندان عزیز شما را دارد.
با تشکر از همراهی شما سروران گرامی
نشانی : صفاییه، بلوار دانشگاه، خیابان آوینی، آموزشگاه ماه نو
_____________
مجلس حسینیه مصلی عتیق ۱۴۰۰/۱۰/۱۰
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ ۲) عقل الهیاتی۱
(جلسه آخر)
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و طول عمر برای جناب حجتالاسلامانصاری.
در بحث عقلانیت فاطمی ،جناب استاد پس از عقل سیاسی به عقل الهیاتی اشاره فرمودند و در عقل الهیاتی به توحید شناسی و پیامبر شناسی از دیدگاه حضرت فاطمه(س) پرداختند .
در مسألۀ اول از بخش نبوت که در بارۀ آفرینش پیامبر(ص) است حضرت زهرا(س) فرمودند: «پیش از آنکه عوالم آفریده شوند ،پیامبر انتخاب و برگزیده شدند.» پس در الهیات حضرت زهرا(س) تصریح به این مسئله شده است که پیش از آنکه پیامبر برانگیخته شوند، و در حالیکه همه خلایق در پردۀ عدم/نیستی، پنهان بودند و همه آفریدگان در نهایت درجه نیستی محسوب میشدند؛ آفرینش پیغمبر اکرم در عالمهای دیگری مورد عنایت بود و او آفریده شده و برگزیده بود و مسبوق به علم خداوند بود. زیرا عالم ماده تنها ظرف تحقق نوعی از آفرینش است که در این رتبه نزولی خاک، وجود پیامبر را به عرصه حیات مادی میرساند و گر نه عوالم هستی منحصر به عالم ماده نیست. بلکه همانند عالم آخرت، جهان های دیگری نیز موجود است و آفرینش در آنها نیز وجود دارد.
خسارت اصلی در معارف دینی این بوده است افرادی که مسلط بر دنیای اسلام شدند ، و چرخۀ سیاست و فرهنگ را به دست گرفتند، شعور و درک چنین مسائلی را نداشتند. مسائلی که در قرآن، مبانی/ پایه های آن ذکر شده است مانند آیه: «فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ. پس آدم کلماتی را [مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت (علیهم السلام) که مایه توبه و بازگشت بود] از سوی پروردگارش دریافت کرد و [پروردگار] توبه اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است.» (بقره/۳۷،ترجمه انصاریان)
بنابر این در الهیات حضرت فاطمه(س) اعتقاد به آفرینش پیامبر به لحاظ ادوار سابقه وجود دارد که با دیدگاه دیگران متفاوت است.
در مسألۀ دوم در باب مقام عصمت پیامبر، حضرت زهرا(س) در کلامشان آنچنان از پدر بزرگوار خود یاد میکند که پیامبر را دارای چنان قدسیتی معرفی میکند که همه حرکات و سکنات ایشان به اراده الهی است به گونهای که ذاتیات و عوارض حیات شریف او زیر نظر و به ارادۀ خداوند است. همان معنایی که قرآن کریم تصریح به آن کرده است: «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ؛ و هیچ به هوای نفس سخن نمیگوید. گفتار او چیزی جز وحیی که به او می شود، نیست». (۲و۳، نجم)
اکنون، تأمل و مقایسه باید کرد که این دیدگاه نسبت به پیامبر(ص) کجا و دیدگاه غاصبان خلافت، کجا؟
در جریان صلح حدیبیه که پیامبر کار را با صلح پایان دادند و سوره فتح نازل شد و قرآن این صلح را فتح مبین نامید و پیغمبر فرمودند در همین مکان احرام میبندیم و نماز میگذاریم و به مدینه بازمیگردیم ،اولین کسی که به پیامبر (ص) اعتراض کرد همان بود که بعدها خلیفه دوم شد، توهینها و تندیهایی کرد که در کتب تاریخی روایی نیز، موجود است. مقطع دیگری که بیانگر نگرش او به پیامبر(ص) است، اینکه پیامبر را در آخرین لحظات عمر و در بستر رحلت، متهم به هذیانگویی کرد.
کسانی که اینگونه با کلام پیامبر برخورد میکردند، آیا پیامبر را معصوم میدانند؟ آیا پیامبر را مرتبط به وحی الهی و سخنش را آسمانی میدانند؟ چه درکی و چه نگاهی و نگرشی به وجود پیامبر دارند؟
با کمال تأسف، این نگاه غلط، زشت و غیر واقعی به شخصیت و وجود پیامبر در جهان اسلام توسط هواداران خلافت، گسترش پیدا کرد تا جایی که امروزه، دامنگیر برخی در جامعه شیعه نیز شده است. این معاصران و نیای فکری آنان، به قدری دامنۀ درک و شعورشان کوتاه است که نمیدانند قرآن برای پیامبر شخصیت و جایگاه ویژهای قائل شده است. حتی آنجایی که به نادانی، برخی پارهای از آیه را نفهمیدهاند و همسانی پیغمبر با مردمان عادی را برداشت کرده اند ، همان نقطهها مهم ترین نقاطی است که قرآن بر تفاوتهای اساسی بین ماهیت وجودی پیغمبر و دیگران، انگشت تاکید گذاشته است.
نمونه اول، در آیهای است که بعضی ها معمولاً بریدهای از را می خوانند و به آن استناد میکنند: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَىٰ الیّ…؛ بگو: من فقط بشری هستم مثل شما؛ (ولی امتیازم این است) که به من وحی میشود». (کهف/۱۱۰،ترجمه مکارم شیرازی).
اگر چه پیامبر به ظاهر، بشری است مثل ما ولی تمام جان مسئله در دنبالۀ آیه نهفته است. پیامبر در بشره و پوسته ظاهری و زندگی ظاهری مثل شما است در حالیکه به ایشان وحی میشود. و” یُوحَی” یعنی کسی که مخاطب جبرئیل امین است و خدا با او سخن می گوید، و او فرستاده و برگزیده خدا و اشرف انبیاء است. همه این معانی در دنباله این آیه گنجانیده شده است.
نمونه دوم :«مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا . محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ و خدا به هر چیزی داناست». (احزاب/۴۰ ،ترجمه انصاریان) در این آیه، جملۀ ” وَلکِنْ” استدراک است یعنی تمام صورت مسئلۀ پیشگفته، با همین کلمه «لکن» جابجا میشود و تغییر می کند و این یک قاعده در بیان و بلاغت است.
نمونه سوم در سوره حجرات :《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ؛ ای اهل ایمان، بالای صدای پیغمبر صدا بلند مکنید و بر او فریاد بر مکشید چنانکه با یکدیگر بلند سخن میگویید، که اعمال نیکتان (در اثر بی ادبی) محو و باطل شود و شما فهم نکنید》(حجرات/۲، ترجمه الهی قمشهای) قرآن به صراحت بیان میکند که صدا زدن رسول الله هم با دیگران متفاوت است. تفاوت گذاشتن میان پیامبر و دیگران در این حکم، بر پایۀ ادب اجتماعی نیست، به این دلیل که نسبت به دیگران نیز باید مراعات ادب داشت و نیز اینکه عدم رعایت ادب ظاهری، به تنهایی موجب «نابودی اعمال» نمی تواند بشود.
و نمونۀ چهارم در سورۀ نور : «لا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُم بَعْضًا؛ خطاب کردن پیامبر را در میان خود، مانند خطاب کردن بعضى از خودتان به بعضى [دیگر] قرار مدهید. خدا مىداند [چه] کسانى از شما دزدانه [از نزد او] مىگریزند…» (نور ، ۶۳، ترجمه فولادوند) اهمیت خطاب به پیامبر در این آیه بیشتر آشکار است. صدا زدن پیامبر یعنی صدا کردن همه هستی، ندا کردن و خواندن ایشان یعنی فراخواندن همه کائنات یعنی توجه همه فرشتگان الهی ،یعنی عنایت ذات مختص بارتعالی.
عظمت سخنان فاطمه(س) با این توضیح ها آشکار می گردد. به ویژه آنکه حضرت زهرا(س) در چنین موقعیت بسیار شکننده و اندوهبار به شخصیت شناسی و حقایق نبوت میپردازند.
سومین مورد در عقل الهیاتی که حضرت زهرا (س) در مورد آن سخن میگویند، «مرگ پیامبر(ص)» است. از نصوص آیات قرآن بر میآید که اول اینکه همه مرگها به اراده خداوند و زیر نظر خداوند است و دوم اینکه یکی از،فرشتگان مقرب الهی مسئولیت اصلی انجام توفی جان مردم را دارد و سوم؛ پارهای از فرشتگان الهی در کنار ملک مقرب مامور به گرفتن جان انسان هستند. نتیجه مطلب این میشود که از خدا و فرشتۀ مقرب، تا ملائکه پایینتر، سه وضعیت برای گرفتن جان انسانها اتفاق میافتد. پس تفاوت اصلی در وضعیت مرگ آدمها به تفاوت مراتب انسانها مربوط میشود.
حضرت زهرا در خطبه مسجد مدینه در بحث الهیاتی خود بین مرگ پیامبر و دیگران تفاوت میگذارد. پیامبری با آن تولد و ادوار و امکان وجودی که از آن برخوردار است ،مرگش، مرگ اجباری و با فشار و رنج نمیشود. حضرت زهرا (س) فرمودند : «ثُمَّ قَبَضَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَهٍ وَ رَحْمَهٍ وَ اخْتِیارٍ» خدا روح پیامبر را باز ستاند؛ اول: با اختیار، دوم: با رأفت .این قبض روح بر اساس رحمت و رأفت بود و هیچ فشار و سختی در کار نبود و مرگ پیامبر به اختیار خودشان بود ، یعنی خدا از پیامبر منتظر پاسخ است.
مقایسه کنند با مرگ حضرت سلیمان که در هنگام قبض روح اجازه خواست تا تکیه از عصایش بردارد و جابجا شود ولی به او اجازه داده نشد. ولی مرگ رسول الله با اختیار خودشان بود آنگونه که حضرت زهرا میفرمایند: خدا پدرم را قبض روح کرد ولی با انتخاب و مهرورزی الهی.
به راستی که وجود پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) بزرگترین نعمتی است که خداوند به بشریت عرضه کرده است ،پیامبری که به تعبیر امام رضا(ع) به نقل از کتاب حیقوق نبی، درباره ایشان چنین عبارتی دارند: «آسمانها و زمین از نور تسبیح او و امتش پر شده است». این از حرفهای بلند معارفی است که انبیاء الهی از نور و برکت وجود پیامبر به مراتب بالا رسیدهاند. به همین دلیل، هیچکدام از پیامبران به اندازه پیامبر در درگاه الهی صاحب قرب نبودهاند. همانطور که قرآن، تصریح میکند: « فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ . پس [فاصله اش با پیامبر] به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیک تر شد.》(نجم/۹،ترجمه انصاریان)
این گوشه ای از مقام و منزلت پیامبر بزرگ خداست که در خطبه مسجد مدینه در بخش نبوت شناسی حضرت زهرا ایراد فرمودند.
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
ایام سوگواری فاطمیۀ دوم
🔹 سهشنبه ۱۴ تا پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰
بعد از اقامۀ نماز مغرب و عشاء
ساعت منبر ۱۷:۵۰ تا ۱۸:۳۰
موضوع: عقلانیت فاطمی، عقل الهیاتی
🔹 یزد، امامشهر، بلوارگارگر، کوچه ششم، پلاک ۸، منزل حاج آقا احمدی
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مسجد رسولیان ۱۴۰۰/۱۰/۹
موضوع: فاطمه پژوهی در آثار نویسندگان غربی(بخش اول)
با درود بر محمد و آل محمد و کسب اجازه از محضر جناب حجتالاسلامانصاری.
جناب استاد در مباحث فاطمی به یک موضوع جدید دیگر پرداختند که در ارتباط با حضرت فاطمه سلام الله علیها ،ولی متفاوت با موضوع سخنرانیهای اخیر ایشان است. ایشان در مباحث جلسات در این ایام، به شناخت شخصیت و عقلانیت حضرت می پرداختند ولی در موضوع اخیر، به شناخت شخصیتهایی که در مورد حضرت زهرا(س) سخن گفته یا از ایشان تاثیر پذیرفته اند ، مباحثی را بیان فرمودند. بی شک خلاقیت و هنر جناب استاد انصاری در خلق موضوعات و تسلط بر مباحث مختلف، ستودنی است و باید بر این همت والای استاد، ارج گذاشت.
موضوع جدید استاد در مورد فاطمه پژوهی در آثار نویسندگان غربی است که نشان میدهد سخن و نوشتار و اندیشه دربارۀ فاطمه (س) فقط مختص جامعه شیعه و افرادی حوزوی نیست بلکه اندیشمندان و صاحبنظرانی در غرب نیز از بانوی بزرگ، سخن گفته و تحقیقاتی انجام داده اند. در دوران معاصر، البته این توجه ها افزایش کمی و کیفی نیز داشته است. به همین جهت، در ذیل به اختصار، از چند نفر از این نویسندگان که توفیق تفکر و تعقل درباره حضرت زهرا(س) را داشتهاند نام میبریم:
۱- لویی ماسینیون: استاد شرق شناسی در دانشگاه سوربن فرانسه بود. دکتر شریعتی که در آن هنگام به عنوان دانشجو در فرانسه به سر می برد و در ارتباط با ماسینیون بود و در کلاس های وی شرکت می کرد، متوجه تحقیقات مفصلی از طرف ماسینیون درباره حضرت فاطمه(س) میشود و اینکه قصد نوشتن کتابی در این باره دارد. ناگفته نماند که ماسینیون قبل از آن کتابی درباره سلمان فارسی نیز نوشته بود که شریعتی آنرا ترجمه و با عنوان (سلمان پاک) به چاپ رساند .همین ارتباطات و گفتگوها دکتر شریعتی را نیز به شوق میآورد تا کتاب فاطمه ،فاطمه است را بنویسد و چاپ کند. اما از تحقیقات و دست نوشتههای ماسینیون درباره حضرت زهرا(س) بعد از مرگش هیچ چیز قابل توجهی در دسترس نیست. همین اندازه هست که پروفسور هامیلتون گیب در سالگرد ماسینیون به نقد آرای او در بارۀ فاطمه(س) پرداخته است و آقای منوچهر مرتضوی هم گزارش دیدارش با ماسینیون، در ژوییه ۱۹۶۷ میلادی را در گفتگویی به طور مشروح ارائه می کند که در آن مضمون افکار و پژوهشهای ماسینیون در بارۀ حضرت زهرا(س) بازگو شده است.
۲- هانری کربن : یکی از اندیشمندان فرانسوی که با علامه طباطبایی نیز گفتگوهای پیوسته ای داشته است. ایشان در مباحث خود مطرح میکند که بحث درباره حضرت زهرا(س) بحث پر اهمیتی است و در بعضی از آثارش مثل «ارض ملکوت» از عظمت حضرت زهرا(س) و هستی ملکوتی ایشان، یاد میکند.
پژوهشگران در قالب جمعبندی از دیدگاه کربن در این باره می نویسند: «پیکره مطالعاتی هانری کربن در پارادایم زنان، شخصیت برجسته ی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است. او مظاهر و مصادیق حضرت زهرا(علیهاالسلام) را در غالب تمام اسطوره های زنانگی همچون مادر، زن-زمین و زن جاودانه مطرح می کند. مبسوط ترین متن کربن راجع به حضرت زهرا (علیهاالسلام) اختصاص فصلی از« ارض ملکوت» به وجود بزرگوار ایشان است.
فاطمه(علیهاالسلام) نزد کربن همچون استادش ماسینیون، پیوند میان مذاهب و ادیان است. او در نوشته های خود به ولایت عرفانی ایشان توجه و باور عمیق و خاصی داشته است. مطابق با کریستین ژامبه، سهروردی در اغلب بررسی ها برای کربن معلمی نامرئی بود و این در انتخاب ارض ملکوت در غالب فرّه فاطمه زهرا (علیهاالسلام) و هاله نور، نشانگر تأثیرپذیری کربن از سهروردی در مبحث فاطمه مرضیه است. در واقع، کربن فیلسوفی است که با مرادهای مورد بررسی اش رابطه ای شخصی برقرار کرده بود و این به وضوح در سخن و رویکرد او از زهرا (علیهاالسلام) آشکار است.» (https://karevansadeghiye.ir/30819/حضرت-فاطمه-علیهاالسلام-در-اندیشه-فلسف/)
۳- کریستیان بونو یا یحیی علوی، اسلام شناس، نویسنده و مترجم فرانسوی و صاحب اولین ترجمه قرآن به زبان فرانسوی است. ایشان نسبت به حضرت زهرا(س) گفتگوها و مطالعات فراوانی داشته است. طی سالها دوستی و ملاقات های گاه و بیگاهی که با آن مرحوم در جریان بود ایشان در بارۀ عظمت مقام فاطمه و نقش آن بانوی بزرگ در تحکیم رسالت و تبیین معارف الهی و مبارزه با جریان نفاق سقیفه، بیانات شفاهی داشت و ای کاش زودتر، توسط فرزندان یا اطرافیان گردآوری و تدوین گردد.
۴- خانم آنه ماری شیمل: این بانوی آلمانی در حوزه مطالعات اسلام شناسی و شرق شناسی بسیار کار کرده و تعداد زیادی مقاله، تحقیق و بیش از دهها کتاب تالیف کرده است. و در بخش عمده ای از مطالعات خود که به شرق شناسی میپردازد در برابر حضرت زهرا(س) سر تعظیم فرود آورده است.
اینها چند تن از شخصیتهای علمی غرب بودند که نام برده شدند ولی اگر قرار باشد از تمام شرق شناسان و اسلام شناسان دیگری چه در شرق و چه در جامعه غیر غربی نام ببریم بیش از صدها نفر میشوند.
این یادآوری ها برای این است تا دانسته شود آنان که در حوزه دانش و تعقل، صاحب اندیشه و مطالعه هستند درباره حضرت زهرا(س) تفکر میکنند و مینویسند اما متاسفانه در ایران شیعی، چنین تحقیق و شناخت هایی رو به افول است و سطح هوشیاریها رو به کاهش می رود و جامعه ایرانی در این باره، کم کاری میکند.
دیگران، صدای فاطمه را خاموش کردند و جسم او را زمینگیر کردند و ما اندیشه فاطمه و تفکر و تعقل درباره فاطمه را فراموش کردهایم . باید به سهم خودمان تلاش کنیم و در احیای تفکر فاطمی و شناخت فاطمی توان بیشتری را به کار بگیریم تا از این منبع فیض الهی و معجزه بی مانند بشری بهره خاص خود را ببریم و محروم نمانیم.
_____________
صلیالله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
ایام سوگواری فاطمیۀ دوم
🔹 چهارشنبه ۱۵ تا جمعه ۱۷ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۹ تا ۱۹:۴۵
موضوع: عقلانیت فاطمی، عقل سیاسی
🔹 یزد، خیابان مهدی(عج) ، روبروی پارک وحشی بافقی، کوچه فردوسی، فردوس ۱۱، منزل حاج صادق کربلایی اکرمی
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مجلس مهدیه میبد ۱۴۰۰/۱۰/۱۰
فاطمه زهرا؛ رخ گردانیده و خشم کرده.
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و طول عمرِ جناب حجت الاسلام انصاری.
جناب استاد در این منبر بعد از اشارهای به مقام والای حضرت زهرا (س) به بحثی فقهی تحت عنوان “مُداهنه” پرداختند. ریشه اصلی کلمه مُداهنه ، از واژۀ دُهن است و مداهنه یعنی روغن مالی کردن، یا ماست مالی کردن. مداهنه در اصطلاح فقهی یعنی ترک کردن انکار منکر، جایی که انسان میبیند و مواجه میشود و قدرت بر موضعگیری در برابر آن دارد. (المداهنه: «مصطلحات فقهیه» بضم المیم، من داهن ، ترک إنکار المنکر إجلالا لصاحبه وتقربا منه. )
مداهنه به زبان عامیانه، در فارسی برای چاپلوسی هم به کار میرود. مداهنه یعنی آنکه منکر را، پایمال کردن ارزشهای برجستۀ دین و مذهب را، ببینند ولی انکار نکنند. مداهنه یعنی رفتار کسانی که به دلیل هوس ثروت و قدرت، از کنار زشتگویی و توهین به معالم و ارزش های دین و مذهب به راحتی می گذرند و دم بر نمی آورند.
به تعبیر جناب استاد، آنجا که شخصی به دلیل عشق یا ترس از ثروت و قدرت ، از انکار منکرات می گذرد و حال مرتکبان زشتی را رعایت می کند در حقیقت، مداهنه کرده است. برخی -به اشتباه- مداهنه را مترادف با نرمخویی و مدارا دانسته اند. بنابر این باید توجه کرد که نرمخویی و مدارا در برابر مداهنه نیست. مدارا در ارتباط با حسن سلوک و رفتار و ادب اجتماعی با دیگران است. اما مداهنه سکوت و زبونی کردن در برابر منکرات است. با این وصف، برخی، وقتی سخن از حرمت مداهنه به میان می آید برای تبرئه خودشان و تصحیح عمل زشتشان به روایاتی که دعوت به نرمخویی و مهربانی و مدارا با مردم کرده تمسک می کنند. پس مداهنه کردن در برابر ارتکاب منکرات، خطا و گناه بزرگی است و بهانه محبت ورزی و مدارا در این مورد باطل است.
در حالیکه در سیرۀ فاطمه (س) چنین چیزی مشاهده نمی شود. زیرا با اینکه حضرت فاطمه(س) دختر «رحمه للعالمین» بودند ولی هرگز در برابر منکرات سقیفه و خلیفه، مداهنه نکردند. حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه و در خطبه عظیم خود با مردم مدینه و خلفای غاصب ترک مداهنه کردند و بر اصحاب منکر، آشکارا تاختند و خشم خود را از آنان و قطع ارتباط خود با آنان را با صدای رسا به مخاطبان و به تاریخ اعلام کردند.
همچنین جناب استاد انصاری برای توضیح «عدم مداهنه» ضمن سخنان خود به دو نمونه در زندگی حضرت زهرا(س) استشهاد فرمودند. اولین روایت در مورد دیدار سالوس گونه دو خلیفه غاصب از حضرت زهرا(س) در بستر بیماری است که حضرت حتی پاسخ سلام آنها را ندادند و از آنان رویگرداندند و با گواه گرفتن آنان بر سخن پیامبر مبنی بر روایت معروف “فاطمه بضعه منی…فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس او را خشنود کند مرا خشنود کرده” اعلام کردند که از خلفای غاصب خشمگین هستند و این امر را به قیامت و در پیشگاه خداوند واگذار کردند . مورد دوم ، آن هنگامی بود که جمعی از زنان مدینه به عیادت حضرت زهرا آمدند و حضرت در بستر چنان ضعیف شده بودند که قدرت بلند شدن و حرکت کردن نداشتند و برای جابجایی با آن سینه شکسته و دردناک و نفس های سخت کمک میخواستند. و زنان از ایشان پرسیدند :” کیفَ اصبحتِ یا اِبنه رسول الله؟ حالت چطور است دختر رسول خدا؟ و حضرت فرمودند: «اصبحتُ والله عائفه لدنیاکم، قالیه علی رجالکم…؛ به خدا حالی دارم که از سر دنیای شما گذشتهام و حتی گوشه چشمی به دنیای شما ندارم و بر مردان شما خشمگینم.»
آری زهرا قاطعانه و جدی ، ناخرسندی و خشم خود را از مردان جامعه اش فریاد می کشد. مردانی که در حق زهرای اطهر، مداهنه و سست عنصری کردند و با سکوت خود راه را برای تاخت و تاز خلفای ظالم و غاصب گشودند و اسباب جرأت آنان در توهین و تهاجم به بانوی بزرگ اسلام شدند. مردانی که آنقدر شجاعت نداشتند تا در برابر ظلم بایستند و از حق امامت و ولایت دفاع کنند و حضرت زهرا (س) با قطع ارتباط کامل از آنان و فدا کردن جان خود برای امیرالمؤمنین، نشان دادند که باید بجای مداهنه با ظالمان، در برابر ستم و انحراف، شجاعت داشت و موضع حق را ترک کرد و با باطل، قاطعانه برخورد کرد به اندازه ای که امکان دارد.
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
ایام سوگواری فاطمیۀ دوم
🔹 پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰
ساعت ۷ تا ۷:۴۵ صبح
موضوع: ویژگی های مختص به شعائر فاطمی (س)
🔹 یزد، خیابان قیام، (محلۀ لب خندق) حسینیه حاجی یوسف
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
📌 حجت الاسلام انصاری: چرا حضرت فاطمه(س) مورد خشن ترین تهاجم ها قرار گرفت؟/ حکمت خویشتنداری حضرت علی(ع) در برابر آنچه بر حضرت زهرا گذشت
http://yon.ir/S7Y5j
🗣 حجت الاسلام حسین انصاری، استاد حوزه و دانشگاه درگفت وگویی با خبرنگار #شفقنا:
🔹از منظر جامعه شناسی تاریخی قرآن است که رفتار با خاندان وحی را باید در جریان دائمی ستیز حق، باطل و تلاش کفر و شرک برای خاموش کردن نور هدایت الهی دید و تفسیر کرد.
🔹از منظر بررسی های تاریخی، شواهدی در دست است که نشانگر وجود دوگانگی میان برخی به ظاهر از اصحاب رسول خدا با اهل بیت پیامبر و به ویژه حضرت فاطمه (س) است. مانند نزاع میان جریان مدافع حقوق زنان در مدینه به رهبری دختر و برخی از همسران پیامبر، از جمله، أم المؤمنین ام سلمه(رض) و جریان مخالف آن به رهبری عمر خطاب، که در مدینه پیش از وفات پیامبر اسلام، جریان داشته است.
🔹حکمتی که دو هدف عمده را دنبال می کرد. یکی تثبیت جایگاه معنوی و مقام قدسی و معارفی فاطمه(س) که تنها در سایه نشر و گسترش فضائل و مناقب فراوان ایشان در گستره جامعه و میان توده ها دست یافتنی بود و بدین منظور باید خصائص غیبی و مقامات الهی آن بانو در فضایی مناسب و به دور از هیاهو، جنجال و کشمکش های سیاسی، به عموم مردم عرضه میشد تا به نسل های بعد نیز برسد. هدف دوم، خام کردن دشمنان اهل بیت(ع) در مسیر دستیابی به هدف نخست یعنی تثبیت جایگاه فاطمه در قرآن و سنت/ حدیث اسلامی بود.
https://fa.shafaqna.com/news/704893/
🔊 @shafaqna_farsi
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
ایام سوگواری فاطمیۀ دوم
🔹 پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۳ تا ۱۳:۴۰
پس از اقامه نماز ظهر و عصر
موضوع: ویژگی های مختص به شعائر فاطمی (س)
🔹 یزد، منزل جناب آقای نوید نیکمحضر
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مجلس مسجدالرضا ۱۴۰۰/۱۰/۱۲
موضوع: عقلانیت فاطمی(عقل سیاسی)
جلسه اول
با درود بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام محضر جناب حجت الاسلامانصاری.
در عقلانیت سیاسی حضرت زهرا (س) که جناب استاد به مواردی در جلسات مختلف اشاره کردند و در ادامه بحث به مورد دهم تحت عنوان «سیاست عدالت» رسیدند. در تفکر سیاسی حضرت زهرا(س) مسئله عدالت بخش جدانشدنی سیاست است. همانطور که در نقلی از شهید مدرس(ره) آمده که سیاست ما عین دیانت و دیانت ما، عین سیاست است، به قرینه همین جمله باید به ذهن خود بسپاریم که سیاست فاطمه عین عدالت و عدالت او عین سیاست است. بین سیاست و عدالت او هیچ تفاوتی نیست. اصلا هیچ اندیشه و راه حل سیاسی، منهای عدالت در تفکر حضرت زهرا(س) شکل نمی گیرد و صورت نمی بندد و به آن بها داده نمیشود. قبل از سیاست او، عدالت است و بعد از سیاست او هم عدالت است و سیاست ایشان از بن تا فراز، آمیخته با عدالت است.
اصولاً عدالت در دیدگاه شیعه یک رکن است. ما با اهل سنت مشترکاتی از جمله متن قرآن، جهت قبله و سخص پیغمبر داریم اما تفاوتهای زیادی هم با آنها داریم از جمله در آداب وضو، کیفیت نماز، زمان افطار و اختلافات فقهی بسیار و… و تفاوت در درک و برداشت از قرآن و امثال آن.
همچنین در اصول دین و مذهب نیز، اختلافاتی با دیگر مذاهب اسلامی داریم، به ویژه تفاوت در سه محور: امامت ، عدل و معاد است. تشیع در این سه محور از مذاهب اسلامی جدا میشود و معتقد است که عدل که یکی از اصول پنجگانه آیین است و از جایگاه والایی برخوردار است و امامت در کنار عدالت معنا پیدا میکند. از دیدگاه شیعه، علی(ع) عدل مجسم است.
به همین شیکل، سیاست از نگاه فاطمه(س) یعنی عدالت و لذا مبنای سیاست، باید عدالت باشد و در حقیقت، سیاست در پی تحقق عدالت باشد و اگر چنین باشد چه کسی لایقتر ،عادلتر از علی(ع)؟؟
علی(ع) حکومت خود را تنها با بودن عدالت، دارای ارزش می داند. همانطور که در خطبه ۳۳ نهج البلاغه شریف نیز آمده است: عبد اللّه پسر عبّاس گوید: در «ذوقار» نزد امیر المؤمنین علیه السّلام رفتم و او نعلین خود را پینه مى زد. پرسید «بهاى این نعلین چند است»؟ گفتم «بهایى ندارد». فرمود: «به خدا این را از حکومت شما دوست تر دارم مگر آنکه حقّى را بر پا سازم یا باطلى را براندزم». (نهج البلاغه، خطبه ۳۳، شهیدی، بخش اول: بعثت پیامبر)
حضرت علی(ع) وقتی مالک اشتر را به مصر فرستاد ، در عهدنامهای که به مالک سپرد، نوشته است: -بجای تکیه بر شمشیر- عدالت را شمشیر خودت بکن. آن شمشیری که تو را قدرتمند و پایدار میکند عدالت است.
حضرت فاطمه(س) در خطبه مسجد و منزل ، در بیان عقل سیاسی و اندیشه و تفکر سیاسی خودش، عدالت را به عنوان یک اصل برجسته در این مسئله مطرح میکند. در یک عبارتی به طور صریح در باب اینکه شما چه کردید مردم؟ ؛ میفرمایند: سرها را با دُمها و قلّه را با چاله عوض کرده اید. علی را کنار گذاشتید و با ابوبکر بیعت کردید؟ او که بیبهرهترین، بیخاصیتترین، نالایقترین افراد بود را به حکومت نشاندید ولی پیشگام در رسالت پیامبر را حذف کردید؟ آنگاه می گویند که اگر قرار بود تفکر سیاسی علی حاکم باشد نه بر مسلمان و نه بر غیر مسلمانی که در تعهد کشور اسلامی است، ظلم نمیشد؛ «و لا ظلمٌ فیکم مُسلمٌ و لا مُعاهد». زیرا در این تفکر، سیاست، عین عدالت است و سیاست عین عدالت یعنی سیاست منهای ظلم.
حضرت زهرا(س) تاکید میکنند که من برای نفع خود نمیگویم بلکه اگر کار به علی سپرده شده بود این آسیبها به جامعه وارد نمیشد. و یک نمونه بارز در این آسیب و ظلمها آنجا بود که بعد از بیست و پنج سال حکومت خلیفگان ،حضرت علی(ع) به حاکمیت رسیدند و در سال چهارم حکومت امیرالمؤمنین، معاویه لعنت الله علیه گروههای گانگستری و داعشی خود را به شهرها و روستاهای دور دست میفرستاد و بر مردم کوچه و بازار شبیخون میزدند و سپس می گریختند. وقتی در یک منطقه مرزی وارد شدند و شبانه به مردم حمله بردند و در این میان از زنان یهودی نیز زیورآلات شان را گرفتند و غارت کردند. حضرت علی(ع) خطبه ای در مسجد کوفه خواند و در تاریخ ماندگار شد. در این خطبه فرمودند: «به من خبر رسیده که خلخال از پای دختران مسلمان و یهودی ربودهاند ، اگر مؤمنی از این ظلم دق کند، قابل ملامت نیست. »
این عدالت علی (ع) است. یعنی همان عدالتی است که حضرت زهرای اطهر، بیست و پنج سال قبل، در خطبه مدینه پیشبینی کرده بودند و فرموده بودند؛ اگر کار را به علی سپرده بودید این ظلمها نمیشد .
عمق ستم و ظلم تا به کجا رسید که از بی عدالتی ، در جامعه مسلمانان، دختر پیغمبر خاتم در فاصله چند متری از قبر پدر، از پستترین آدمها سیلی خورد و بازو و پهلویش در هم شکسته گشت. مگر او از اصحاب کساء و دختر پیغمبر نبود؟ مگر پاره تن پیغمبر نبود؟ پس چرا مورد ظلم قرار گرفت ؟؟ و آیا منشاء این ظلم از سیاست منهای عدالت نبود؟؟
_____________
مجلس مسجدالرضا ۱۴۰۰/۱۰/۱۳
موضوع: عقلانیت فاطمی(عقل سیاسی)
جلسه دوم
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی توفیقات روز افزون و سلامتی برای حجت الاسلامانصاری.
در مباحث عقل سیاسی جناب استاد ده مورد را تاکنون بیان فرموده اند که دهمین مورد «سیاست عدالت» بود که مربوط به سیاست عادلانه بود و با ذکر چند مورد البته با تکیه بر متن شریعت و قرائن نشان دادند که سیاست عین عدالت است. و مدار سیاست در کلام اهل بیت (ع) بر مدار عدالت میچرخد. در عقلانیت فاطمی آنروز که در مسجد خطبه خواند، علی را معرفی کرد که سیاستش عین عدالت است و عدالتش چتری عام و گسترده دارد که نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانها را هم شامل میشود. از دیدگاه حضرت زهرا(س) رکن سیاست باید عدالت باشد و هر کارگزاری بدون عدالت محکوم است.
امروزه در سطح جهانی، اندیشمندانی را می بینیم که وضعیت رو به اُفت جامعه سرمایه داری و اقتصادی را خطرناک دانسته و یکی از علتهای این آسیبها را بی عدالتی میدانند، از جمله کسانی چون توماس پیکتی در کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم، و آمارتیاسن(۱۹۳۳م) ؛ برنده نوبل و صاحب کتاب اندیشه عدالت ،فیلسوف و اقتصاددان آمریکایی هندی تبار و جان رالز (۱۹۲۱-۲۰۰۲م) فیلسوف لیبرال آمریکایی و صاحب کتاب نظریه عدالت که تاکنون کتابش به بیست زبان زنده دنیا ترجمه شده است و بسیاری از اندیشمندان دیگری در مناسبات سیاسی مانند لیبرالیسم و هم در اجتماعی مانند آمارتیا سن و همفکرانش و هم در حوزه اقتصاد جای عدالت را خالی می دانند و آن را به عنوان یکی از مهم ترین ابزار پیشرفت جوامع در حوزه اقتصاد و سیاست میدانند.
با این اوصاف، و در سایه پیشرفت علمی بشر، شاید بتوان بهتر و بیشتر به ارزش وجود حضرت زهرا(س) پی برد و توجه داشت که هزار و چهارصد و سی و سه سال پیش آن بانوی بزرگ به این مهم اشاره کرده و میفرمایند که عدالت باید جزء سیاست باشد و عدالت را مهم ترین رکن در تامین امنیت ، آرامش و پیشرفت جامعه میدانند. دریغ و افسوس که جامعه اسلامی در شناخت این گوهر گرانبهای عصمت و طهارت و مرکز ثقل علم و اندیشه بسیار کوتاهی کرده است.
یازدهمین مورد از عقلانیت فاطمی در عقل سیاسی که جناب استاد بیان فرمودند: «شفافیت در سیاست» است. روش حضرت زهرا(س) در مخالف با پرده پوشی در مسائل سیاسی است. از سیره و سخن ایشان معلوم می شود که معتقدند مردم باید مسائل کلان سیاسی را بدانند و در جریان امور باشند و از مسائل جامعه آگاه باشند.
این روش در سیره اهل بیت(ع) پس از فاطمه(س) همواره به کار گرفته شده است. حضرت علی(ع) وقتی به خلافت ظاهری رسیدند فرمودند: ای مردم من وظایفی در برابر شما دارم و شما هم. از جمله اینکه هیچ مسئله ای را نسبت به شما پوشیده ندارم جز مسائل جنگ (که مربوط به حوزه امنیت است) و اینگونه شفاف سازی میکنند. در اندیشه سیاسی حضرت زهرا(س) نیز ، شفاف سازی مورد توجه بوده است و حضرت بر آن تاکید داشتند. همانطور که بانوی بزرگ اسلام میتوانستند مشکلات و مسائل خلافت و مسألۀ فدک را پشت درهای بسته و در خانه خود که محل رفت و آمد بزرگان بود ،حل کنند و یا در مورد آن سخن بگویند اما این مسئله را در مسجد و صحن عمومی و به صورت علنی ، و پیش چشم جمعیت انبوهی از مسلمانان و انصار بیان فرمودند و حتی از راه عمومی منتهی به مسجد و در حلقه ای از زنان مسلمان با شکوه و عظمت وارد مسجد شدند و خطبه تاریخی خود را به گوش همه مردم رساندند. و این خود سندی بر ارادۀ سیاسی حضرت زهرا (س) دایر بر شفاف سازی است.
فاطمه(س) دلایل نامشروع بودن خلافت را پشت درهای بسته و یا محیط سر بستۀ سقیفه نگفت، بلکه دیدگاهش را آشکارا بیان کرد و هزینۀ شفاف سازی سیاسی را با جسم و جان خود پرداخت. می توان گفت که اگر آنروز بانوی بزرگ اسلام، آرا و افکار سیاسی خود را پنهان میکرد امروز ما شیعه نبودیم.
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم تعظیم شعائر فاطمی سلام الله علیها
ایام سوگواری فاطمیه دوم
🔹 شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۸:۱۵ تا ۱۹
موضوع: فاطمیّات قرآنی
🔹 یزد، منزل جناب سید حسین موسوی
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مجلس آقای احمدی ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ عقل الهیاتی ۱
(جلسه اول)
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی طول عمر و سلامتی برای حجتالاسلامانصاری.
در ادامه مباحث عقلانیت فاطمی و در موضوع عقل الهیاتی حضرت زهرا(س) چند بحث از جمله، توحید شناسی و نبوت شناسی در عقلانیت فاطمی بیان شد و مورد سوم در نبوت شناسی که ذکر شد مسئله مربوط به مرگ پیامبر بود که حضرت زهرا(س) تصریح کردند که مرگ پیامبر با مرگ دیگران متفاوت است و خداوند روح شریف پیامبر را قبض کرد ولی با اختیار و رأفت.
مورد چهارم که از خطبه حضرت زهرا(س) جناب استاد بیان فرمودند ؛ “زمینه و زمانۀ بعثت” است. بعثت پیامبر در چه موقعیتی اتفاق افتاد و چه آثاری داشت؟ بیان حضرت در خطبه چنین است که در هنگام بعثت پیامبر تمام بشریت -نه تنها یک ملت یا سرزمین- از نگاه کلی، در یک بحران بزرگ فرو رفته بود. در متن خطبه میفرمایند: «ابْتَعَثَهُ اللهُ اِتْماماً لاَمْرِهِ وَ عَزِیمَهً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ وَ اِنْفاذاً لِمَقادِیرِ حَتْمِهِ.فَرَأَى الاُمَمَ فُرَّقاً فِی اَدْیانِها، عُکَّفاً عَلى نِیرانِها، و عابِدَهً لاَوْثانِها، مُنْکِرَهً للهِ مَعَ عِرْفانِها. فَاَنارَ اللهُ بِمُحَمَّد (صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ظُلَمَها، خداوند، او را برانگیخت تا فرمانش را کامل، حکمش را نافذ و آنچه را مقدّر ساخته بود، به انجام رساند. پیامبر مشاهده نمود که ملتها در آیینهای خود، متفرق شدهاند. دستهاى بر آستانۀ آتشهایشان زانو زدهاند، و گروهى پرستندۀ بتهایشان گشتهاند، و همگان، خدای را، با وجود شناخت او، منکرند، پس خداوند، تاریکی های زمانه را به وجود محمّد(ص) روشنایی بخشید».
از نگاه حضرت زهرا(س) بعثت پیامبر(ص) بعثت نور است، بعثت کمال، رشد و آرامش است، پس در ادامه میفرمایند:”، وَ کشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَهَا، وَ جَلَى عَنِ الْأَبْصَارِ غُمَمَهَا، وَ قَامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدَایهِ، فَأَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوَایهِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمَایهِ، وَ هَدَاهُمْ إِلَى الدِّینِ الْقَوِیمِ، وَ دَعَاهُمْ إِلَى الطَّرِیقِ الْمُسْتَقِیمِ . و ابهام ها را از دلها گشود، و ابرهاى تیره و تار را از مقابل دیدگان کنار زد و براى هدایت در میان مردم بپاى خاست و آنها را از گمراهى و ناراستى رهایى بخشید و چشمانشان را از کوری، بینا ساخت و آنان را به آیین پا بر جاى اسلام رهنمون و به راه راست دعوت نمود».
بنابر این ، در بحث نبوت، از دیدگاه عقل الهیاتی حضرت فاطمه(س) ،بعثت پیامبر، بعثت هدایت و رشد جامعههایی است که در ظلمت فراگیر به سر میبردند و با بعثت پیامبر نجات یافتند.
نتیجه آنکه به طور کلی در فهم نبوت پیامبران، و در فهم نبوت خاصه پیامبر خاتم(ص) به خصوص، از نگرش الهیاتی حضرت فاطمه(س) نباید غفلت کرد و توجه داشت که آن بانوی بزرگ، نبوت را با زمینه ها، پس زمینه ها و زمانه اش می شناسند و در خلأ به آن نمی اندیشند، آنچنانکه عادت مرسوم در کلام قدیم بوده است.
_____________
💠 یازدهمین جلسه پژوهشهای دینی یک
دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰
با احتساب وقت نماز
💠 گروه پژوهشهای دینی ۱ مجموعه فرهنگی امام صادق علیه السلام میبد،
دستور جلسه؛
۱- گزارش کار
۲- طرح فاطمیات
۳- بررسی مقالات
🍀🍀🍀
میبد، مجموعه فرهنگی امام صادق(ع)، اتاق پژوهش
🔶 یادآوری؛ جلسه عمومی نیست.
🌐www.sheshom.net
_____________
مجلس آقای احمدی ۱۴۰۰/۱۰/۱۵
موضوع : عقلانیت فاطمی؛ عقل الهیاتی۱
(جلسه دوم)
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی توفیقات روز افزون برای حجتالاسلامانصاری.
در مبحث عقل الهیاتی و در بخش نبوت پیامبر (ص) ،حضرت زهرا(س) در خطبه خود به تشریح وضعیت جوامع و اعتقادات و باورهای بشر قبل از بعثت پیامبر پرداختند و یادآور شدند که تمام جوامع بشری در نوعی انحطاط و ظلمت و فقر اندیشه به سر میبردند و جهان پر از تباهی بود و این مسئله نه تنها در عربستان بلکه در همه جوامع از آسیای دور، رُم صغیر، آسیای میانه، آفریقا و حتی ایرانی که از سابقۀ تمدن برخوردار بود، وجود داشته است. علیرغم ادعاهای بی سندی که از سوی ملی گرایان افراطی، ابراز می شود.
همۀ جوامع عصر بعثت از دیدگاه حضرت زهرا(س) در گونه هایی از گمراهی گرفتار بودند و لذا در عقل الهیاتی آن حضرت، در خطبه مسجد، خط بطلانی بر تمام افکار و عقاید کسانی کشیدند که تلاش دروغینی برای باشکوه نشان دادن حکومت ها و برتری آیین های قبل از بعثت پیامبر(ص) دارند، و با این گزارش صادقانه، راه را بر این دیدگاههای ارتجاعی بستند. به شکلی واضح، حضرت میفرمایند در آن روزگار، همه جوامع بشری در بیچارگی و گرفتاری غوطهور بودند و این بحران را مختص به جامعه عربی نمیدانند.
در حالیکه امروز، بعضی از به ظاهر روشنفکران جوامع عربی مانند مصر و مراکش و… به گونهای از اقتدار عرب جاهلی و عقلانیت آن سخن میگویند و در حال یادکرد از عظمت سنتهای عربی خود و بازگشت به آن هستند، که گویی آنان چه مردمان خردمند و متمدنی بودهاند! و یا جمعیت های پان ایرانیست افراطی که باستان گرایی با آرمان های ناسیونالیسم افراطی قبل از اسلام ، که ایران قبل از اسلام، معاصر بعثت را چنان صاحب جلال و جبروت و کاخهای باشکوه میدانند که گویا بهشتی بر روی زمین بوده است در حالیکه هیچ سند تاریخی معتبری وجود ندارد تا به درستی ادعای آنان گواهی بدهد. بلکه واقعیات تاریخی چیز دیگری را نشان میدهد. آیا در کنار آن کاخها و جلال و شکوه دربارها، مردم هم در آسایش و آرامش بودند؟ و آیا آنان نیز از چنان نعمتها و ثروتها بهره مند بودند یا نه؟؟؟ آیا در کنار کاخها هیچ کوخ نشینانی نبودهاند که روزگاری تیره تر از شب یلدا داشتهاند؟ اگر با دقت و انصاف بنگریم میبینیم که اسناد تاریخی معتبری دال بر رفاهیت مردم در عصر منتهی به بعثت پیامبر(ص) موجود نیست.نه از اقتدار و امنیت و رفاهیت در جوامع عربی خبری است و نه در جوامع دیگر از جمله ایران و نه در مجموعۀ رُم یا همان جغرافیای اروپای امروز.
حضرت زهرا(س) با نبوغ و علم الهی و هوش سیاسی و دانش اجتماعی سرشاری که البته چیزی جز معجزۀ الهی در وجود دختر جوان پیامبر، نمیتواند باشد ، در ابتدا به بازنگری و تشریح جوامع آن عصر میپردازند که همگی در گناه، زشتی، تباهی، خونریزی و جهل و خرافات به سر میبردند و عربستان در وضعیتی زشتتر. سپس ماهیت رسالت پیامبر و عامه بودن نبوت ایشان و گستردگی چتر عمومی هدایت و رسالت برای تمام افراد بشر را بیان میکنند و با این پیش بینی و نوع سخن گفتن با یک جریان خزنده -که همان بالیدن به سنتهای جاهلی در قبل از بعثت و تلاش برای احیاء اقتدار از دست رفته مشرکانه و عربی است- به مبارزه برخاستند. تا امروز مدعیانی حتی به اسم روشنفکری، -مانند الجابری- نتوانند اسلام را به مثابۀ ایدهای منفعل از ارزشها و اعتقادات و باورهای تمدنی(!؟) سنتهای عربی خود توصیف و تعریف کنند و به «عقل عربی» خود ساخته، ببالند. فهم این مسئله در دیدگاه الهیاتی حضرت زهرا(س) نسبت به تشریح دلایل بعثت پیامبر (ص) بسیار روشن و شفاف، قابل درک است.
_____________
مجلس آقای احمدی ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ عقل الهیاتی ۱
(جلسه آخر)
با درود بر محمد و آل محمد و عرض ارادت و احترام به جناب حجتالاسلام انصاری.
الهیات به خوانش و مطالعه خداشناسی و ماهیت و چیستی آراء و عقاید دینی گفته میشود. در بحث عقلانیت الهیاتی بیان شد که الهیات خود به تنهایی یکی از محورهای اصلی تفکر برای صاحبان اندیشه است ولی مبحث الهیاتی حضرت زهرا(س) تا حدودی در تفکر الهیاتی، مغفول مانده است. جناب استاد انصاری در موضوع عقلانیت الهیاتی بانوی بزرگاسلام ، بسیار تلاش کردند تا مفهوم و درک درستی از موضوع را برای مخاطبان خود به روشنی بیان کنند و در این باب، به تنهایی، راه جدیدی گشودهاند. ایشان پس از بررسی توحید و نبوت در خطبه حضرت فاطمه(س) به امر بعثت، گزارش و شفاف سازی حضرت زهرا(س) در مورد جوامع بشری تا قبل از مبعوث شدن پیامبر(ص) پرداختند و طی آن مباحث، سه مورد دیگر از نکات مهم در بعثت پیامبر از دیدگاه حضرت زهرا (س) را افزودند؛ ۱- زمینه و زمانۀ بعثت؛ گمراهی و ظلمت همه جوامع بشری تا قبل از بعثت پیامبر ۲- هدایت عامه؛ عمومیت هدایت و رسالت پیامبر(ص) برای همه جوامع بشری تا آخر دنیا ۳- جلوگیری از ارتجاع؛ مبارزه با جریان تعصب کورکورانه بازگشت به ارزشها و باورهای پوچ و خرافی در عصر جاهلی به عنوان نمادی از اقتدار و شوکت.
مورد اول (چهارم در کل بحث) که در بعثت پیامبر(ص)، مد نظر حضرت زهرا(س) است؛ ” زمینه و زمانه بعثت ” بود که برای درک مورد سوم نقش ویژهای دارد. از نگاه حضرت زهرا(س)درک وضعیت پیش از بعثت برای اذهان جامعه، در جلوگیری از بازگشت به آن دوره یعنی رفتن به قهقرا، بسیار پر اهمیت است. به همین جهت حضرت با بیان وضعیت قبل از بعثت ، خواستند تا بازگشت دستگاه خلافت به قبل از اسلام را شناسانده و پیشاپیش محکوم کرده باشند و در آن زمینه به مردم آگاهی لازم بدهند و جلوی ارتجاع دستگاه خلافت غاصب و بوسفیانیها که خود را فرمانروای جهان اسلام میدانستند ، سد کرده باشند. زیرا پیامبر(ص) بعد از بعثت با آن زشتیها، تباهیها و آداب و رسوم غلط در جامعه جاهلیت در افتاد تا آنان از ارتکاب به این امور، خودداری کنند. مثلاً وقتی که خدا در قرآن کریم سوره تکویر را نازل میکند و در آیاتی از آن چنین میفرماید: آن هنگام که خورشید در هم بپیچد و ستارگان بی فروغ بشوند … از دختران زنده به گور شده پرسیده میشود:” بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ . (تکویر/۹)به کدامین گناه کشته شده است؟”
این بیان زیبای قرآن است که هنوز عربهای غیر مسلمان در برابر این آیات زیبا، مسحور میشوند همانگونه که در آن زمان که چنین آیاتی نازل میشد، در مکه دهان به دهان میچرخید و حتی اگر ایمان نمی آوررند، ولی این آیات هشدار دهنده برای کسانی که دختر زنده به گور کرده بوند بسیار سخت و تکان دهنده بود و باعث می گشت تا آن مدلها و شیوه های زشت، تا حدود زیادی متوقف بشوند. در همین جریان است که بتپرستی دچار ضربه مغزی فوقالعاده و بی حس کنندهای شد. به همین شکل، جریان قریش و تجارت بوسفیانیها دچار مشکل شد و تمام داشته های آنها از طریق قرآن و رسالت به چالش کشیده شد. این مباحث سبب کند شدن و توقف جریان بتپرستی، افتخار به گناه و قبایح، و جریان رباخواری، تجارت های باطل ، جریان زنده و زنده به گور کردن دختران در سطح وسیعی گردید و زندگی بوسفیانیها دچار دگرگونی اساسی شد.
در طول بیست و سه سال بعثت پیامبر(ص) که خود تاریخی است دراز، مردم هنوز آن دوران را به یاد داشتند ؛ دورانی که در آن پدرِ فرزندان معلوم نبود، مردم در اضطراب روحی به سر می بردند، قوانین معینی در جامعه حاکم نبود، زنان امنیت نداشتند و ترس و وحشت از هجوم قبایل، همواره بر جامعه مستولی بود و اکنون فاطمۀ زهرا (س) با بیان بعثت پیامبر، از مردم میخواهند تا به این مسئله فکر کنند که زمینه و زمانه بعثت پیامبر(ص) چه بود؟ و در چه جامعهای زندگی میکردند؟ تا دوباره به اهمیت و ضرورت بعثت و رسالت پیامبر واقف شوند. و درک کنند که اسلام نگاهی عام و یکسان در هدایت و رسالت بر همه جوامع بشری دارد چنان که حضرت محمد(ص) فرمودند:” : لافَضلَ لِعَرَبِیٍ عَلى عَجَمِیٍّ و لاعَجَمِیٍّ عَلى عَرَبِیٍّ و لا أحَمَرَ عَلى أسوَدَ و لا أسوَدَ عَلى أحَمَرَ إلاّ بِالتَّقوى ؛ هیچ عرب را بر عجم ، و هیچ عجم را بر عرب و هیچ سفید را بر سیاه و هیچ سیاه را بر سفید برترى نیست مگر به تقوا” و از نگاه حضرت زهرا این رسالت همگانی است و هیچ تفاوتی بین جوامع بشری از دیدگاه پیامبر(ص) وجود ندارد.
از منظر الاهیاتی، حضرت زهرا(س) نبوت پیامبر را نبوت عامه و مخاطبان بعثت او را فقط، مردم شبه جزیره عربستان نمیدانند بلکه همۀ ملتهایی هستند که تا پایان دنیا محتاج هدایت پیامبرند.
در حالیکه بعضی به خطا، بر خلاف این نگرش، هدایت و نبوت پیامبر را در تمام یا بخشی از آموزه هایش، مختص به زمان و عصر پیامبر میخوانند. با آنکه حقیقت اینگونه نیست و سخنان حضرت زهرا(س) سند محکمی، دالّ بر عامه بودن نبوت و گستردگی هدایت خاتم النبیین(ص) در همۀ عصرهاست.
بنابر این از نگاه حضرت، عمومیت نبوت پیامبر، مختص یک گروه یا یک منطقه نبوده بلکه نبوت عامهای است که شامل همه انسانها شده است؛ چه آنهایی که به نوعی خداپرست ولی مشرک بودند ، از باورمندان به ادیان سابق و چه آنهایی که اصلا نمیدانستند پرستش به چه معناست. تمام انسانها مخاطب رسالت پیامبر بودند و هستند و این بدان معناست که اگر فردی بخواهد در دین و هدایت به صراط مستقیم و درست رهنمون شود باید نبوت حضرت محمد(ص) را بپذیرد و دین اسلام، دین کامل و برگزیدۀ خداست .
چه بسا اگر روشنگریها وآگاهی دادنهای حضرت زهرا(س) در آن زمان نبود شاید هرگز آگاهان جامعه اسلامی با امر بعثت و ضرورت لزوم تحقق بعثت، شنا نشده بودند و حتی علل جلوگیری از جریان بازگشت جاهلی، به درستی، درک نمیشد و با آفات آن آشنایی حاصل نمیگشت و به صورتی، با فشار جریانهای مخالف پیامبر و قوت گرفتن تعصبهای جاهلی عربی، به شناخت درستی از دوران جاهلیت و ارزش و منزلت رسالت و… دست نمییافتیم.
_____________
مجلس ماه نو ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
موضوع: بزرگی های فاطمه (س) در خردسالی.
(جلسه اول)
با درود بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام محضر حجتالاسلام انصاری.
در این موضوع جدید ،جناب استاد به دوران خردسالی حضرت زهرا(س) و رویدادهایی که در دوران کودکی شاهد آن بودند ،پرداختند. و گوشهای دیگر از زندگانی حضرت زهرا(س) را در قالب واژگان و کلمات و از دیدگاه دو نویسنده بزرگ شیعه ؛ مرحوم آیت الله سید محمد کاظم قزوینی (۱۴۱۵-۱۳۴۸ه.ق) و جناب دکتر سید جعفر شهیدی(۱۳۸۶-۱۲۹۷ ه.ش) از دو زاویه مورد بررسی قرار دادند. در ابتدا دوران کودکی حضرت زهرا (س) از نگاه تاریخ نگار برجسته جناب دکتر شهیدی در کتاب ایشان به نام «زندگانی فاطمه زهرا (س)» بررسی شد که بیش از چهار دهه پیشتر چاپ شده است. جناب دکتر شهیدی در کتاب خود در سطور کوتاهی به دوران طفولیت و خردسالی حضرت زهرا(س) پرداخته ولی زاویه نگاه ایشان ، زاویۀ متفاوتی است. نگاه مرحوم شهیدی از زاویهی برخورداریها و بهرهها و زیباییهای دوران کودکی حضرت فاطمه (س) است. دکتر شهیدی مضمونی دارند تحت عنوان اینکه چه سبب شد فاطمه، فاطمه بشود؟ و بعد اینگونه بیان میکنند که فاطمه در خانه پیغمبر و در کنار پدر و مادر زندگی میکردند، یعنی ایشان را به دایه نسپرده و دور از خانواده نبودند. فاطمه(س) از وقتی چشم باز کرد ، پدر و مادر را میبیند که با اسلام همراه هستند و فاطمه در کنار آنها خوشبخت است و از فضای معنوی و ارتباط معنوی که با خدا داشتند کسب فیض میکند. در خانهای که حضرت زهرا زندگی میکنند هر روز شاهد رفت و آمد اصحاب پیامبر و نو مسلمانهایی که با شور و شوق گرد پیامبر جمع شده و همچنین شاهد نزول وحی است. پیامبر هر روز آیات جدیدی از قرآن را میخوانند و فاطمه این عشق و جوش و خروش را میبیند. اینها گوشه ای از عبارات کتاب دکتر شهیدی است و ممکن است بعضی این نوع نگاه را نپسندند به لحاظ اینکه تلقی ما به لحاظ قواعد سنت معتبر این است که حضرت زهرا(س) قرار نبوده در این زمان چیزی بیاموزند و این تربیت از آموختهها آغاز شود و اکتسابی باشد و کم کم تحت تاثیر محیط و مربیان بالنده شود و رشد کند. در دیدگاه سنت معتبر ما حضرات معصومین و انبیاء الهی هیچکدام اینگونه نیستند و کودکی آنها از نقطه صفر آغاز نمیشود. کودکی آنها مسبوق به سابقه است و مجموعه عظیمی از اطلاعات و آگاهیها است که این آگاهیها را به عنوان علم لدنی و عنایت الهی میشناسیم. و حتی پیش از تولد دارای بهرهای سنگین از وجود و هستی هستند که این بهره ها ذات آنها را پربارتر کرده است. حضرت زهرا(س) با همه آگاهیهایی که داشتند ،از آغاز خردسالی با صحنههای شورآفرین و پر شعفی روبرو هستند. صحنههایی که وجود آدمی را پر از عشق میکند و این حکایت در مورد پیامبر (ص) نیز در قرآن مطرح است. در سوره نصر که جزء سورههای آخری است که بر پیغمبر نازل شده است ،خداوند میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ. هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد .وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا . و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند . فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا. پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی، و از او آمرزش بخواه، که او همواره توبه پذیر است.»
این آیات نشان میدهد که جان پیامبر نیز در چنان مواقعی به وجد آمده است و قلبش`با دیدن جمعیتهای انبوهی که مسلمان میشوند و از زشتیها و گناه، کناره میگیرند، سرشار از شادی و سرور میشود و این هدایت شدن و طاهر شدن مردم برای پیامبر شور و اشتیاق دارد و حضرت زهرا (س) نیز، شاهد این صحنهها هستند و در کنار پدر و مادر از این لذتها و اشتیاقها لذت میبرند .آنگاه که مقدادها و ابوذرها و سلمانها در خانه پیامبر حضور پیدا میکنند و جانشان از معارف الهی، لبریز شوق میشود و در چشمانشان برق شادی میزند و حضرت زهرا با آن علم الهی و عصمتی که دارند ،باز هم از دیدن این صحنهها و این حسها، شور و شادمانی خاصی را تجربه میکنند.
این قسمت از زندگانی حضرت زهرا (س) میتواند الگوی بسیار خوبی برای تربیت کودکان در جامعه اسلامی باشد. اینکه سعی بشود تا کودکان از همان دوران طفولیت در فضای معنوی و نورانی معارف قرآن و اهل بیت(ع) قرار بگیرند. و این میسر نمیشود مگر اینکه والدین نیز، در موضوعات و مجالس مربوط به اهل بیت (ع) ورود کنند و به تعبیری در تعظیم شعائر دین بکوشند تا کودک، لذت، ادب و معرفت را از کودکی بیاموزد و در فضاهای معنوی و نورانی به درک درستی از نور و محبت اهل بیت(ع) برسد .همان گونه که پیامبر حضرت زهرا (س) را در دوران کودکی در چنین فضایی رشد دادند تا خود عیناً نورانیت و جذابیت اسلام را ببیند و درک کند.
هر چند در زندگانی حضرت تلخیها و سختیهایی نیز، وجود دارد که در جلسه بعد و از زاویه نگاه آیت الله قزوینی ، جناب استاد انصاری به آن میپردازند.
_____________
مجلس ماه نو ۱۴۰۰/۱۰/۱۵
موضوع: بزرگیهای فاطمه(س) در خردسالی
(جلسه دوم)
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی طول عمر و سلامتی برای حجت الاسلامانصاری.
بزرگیهای فاطمه در خردسالی موضوع مورد بحث جناب استاد انصاری است و مبنای ایشان در این بحث، دو دیدگاه متفاوت از جناب دکتر شهیدی و جناب آیتالله قزوینی است که در جلسۀ پیش، دیدگاه دکتر شهیدی مطرح شد و آن دیدگاهی بود که به خوشیها، بهرهها، شور و اشتیاق دیدن نو مسلمانها، بهره وری صحابه و یاران نزدیک پیامبر(ص) متوجه بود که حضرت زهرا (س) در کودکی شاهد آنها بوده اند و این میتواند یک الگوی تربیتی جهت بخش در تربیت اسلامی بین والد و کودک باشد.
آشنا کردن کودکان با فضای اقتصادی و فرهنگی و حتی تا حدودی اجتماعی جزء شیوههای اهل بیت(ع) است. رفتار ما نسبت به فرزندانمان خواه ناخواه متناسب با بخشی از اهداف و آرمانهایی که در زندگی تعریف کردهایم ، شکل میگیرد. طبعاً کودکی که بتواند تا حدودی آگاه به زمان خودش بار بیاید، در بزرگی کمتر گرفتار آشوبها و گرفتاریها میشود و یقیناً بخشی از آموزش والدین باید در این حیطه و در جهت آشنایی کودکان با محیط اطرافشان باشد و به اختصار گفت؛ «با کودک، باید گاهی بزرگی کرد.» همانطور که دکتر شهیدی میگوید حضرت زهرا(س) در خانهای حضور داشتند که شب و روز، پیوسته رفتارها و گفتارهای پیامبر(س) ،آمدن فرشته وحی، رفتارهای نو مسلمانها و خبرهای پراکندهای که از داخل و خارج شهر میرسید، را میدیدند و -جدای از مقام عصمتی که دارند- در آن فضا رشد میکردند. در نتیجه، شخصیت ایشان چنان ساخته شده بود که در سن هشت سالگی، جزء اولین مهاجران از مکه به مدینه هستند.
و این نشان میدهد که حضرت زهرا(س) در فضای کودکی بودند اما بزرگی میدیدند و بزرگی میکردند و با بزرگان حشر و نشر داشتند و دیدگاه دکتر شهیدی نیز از دوران کودکی حضرت زهرا(س) یک زاویه دلنشین، دلفریب و خوشایند را در تاریخ زندگانی ایشان به ما نشان می دهد.
آشنا کردن کودکان با فضاهای پیرامون زندگی، آن بخشی که جدی و واقعی است، جزء شیوه های تربیتی اهل بیت(ع) است. شاید این مطلب را کسانی نپذیرند ولی به روشهای علمی نیز قادر نیستند که آن را غیر علمی بخوانند.
_____________
مجلس ماه نو۱۴۰۰/۱۰/۱۶
موضوع: بزرگیهای فاطمه (س) در خردسالی
(جلسه آخر)
با درود بر محمد و آل محمد و آرزوی توفیقات روز افزون برای حجتالاسلامانصاری.
در بحث کودکی های فاطمه (س) به دو دیدگاه از دو نویسنده بزرگ اشاره شد و زاویه اول از نگاه دکتر شهیدی در کتاب زندگانی فاطمه زهرا(س) بود که زاویهای مملو از خوشیها، بهرهها و لحظات ناب شور و اشتیاق صحابه راستین و نو مسلمانها و نزول وحی و سرتاسر نور و معرفت و آگاهی است . و زاویهی دوم از نگاه آیتالله قزوینی در کتاب فاطمه الزهراء من المهد الی اللحد است. این کتاب توسط علی کرمی ترجمه شده است و متقن و قابل اعتماد است. جناب قزوینی در این کتاب به نگاهی غیر از نگرش دکتر شهیدی پرداخته اند. زاویۀ نگاه ایشان از باب رنج و فشار و سختی است. نگاهی که در آن پیامبر (ص) زیر فشار مشرکان مکه است. یاران پیامبر، شکنجه و کشته میشوند. شخص پیامبر(ص) نیز تحت آزار مشرکان مکه است. توهینها، ناسزاها، فشارهای اقتصادی و دشمنیهای آنان کار را به جایی کشاند که پیامبر خدا به همراه همسرش خدیجه(س) و فاطمه(س) و یاران ، سه سال در شعب ابوطالب در بدترین رنجها و سختیها روزگار گذراندند و در پایان این سه سال محاصره، فاطمه(س) مادر خود حضرت خدیجه(س) را از دست میدهند و شاهد رنجها ،گرسنگیها، فشارهای اقتصادی و سیاسی قریش، تهدیدها و از دست دادن دو حامی بزرگ پیامبر(ص) ؛ حضرت خدیجه(س) و حضرت عبدالمطلب هستند.
حضرت زهرا(س) در چنین فضایی، که آمیخته با رنج و سختی است رشد کرده و علاوه بر عصمت و علم الهی که دارد، شخصیتشان بالیده میشود. امروزه معمولا روانشناسان و اصولا دانش روانشناسی در تربیت کودک، معتقد است که کودکان باید از فضای سختی و رنج به دور باشند و حتی در مسائل اقتصادی و کمبودهای مالیِ خانواده، وارد نشوند و اطلاع پیدا نکند تا در روحیه و شخصیت آنان اثر تخریبی نگذارد. در حالیکه قرآن و اسلام برای کودک، شخصیت و حقوقی قائل است و از آموزههای اهل بیت(ع) دانسته می شود که بایستی کودکان در بعضی امور بزرگسالان ورود کند و مربیان و والدین نیز موظفند با آنان به بزرگی رفتار کنند.
خداوند در قرآن میفرماید: وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا. و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمىجنگید؟ همانان که مىگویند: «پروردگارا، ما را از این شهرى که مردمش ستمپیشهاند بیرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما.»(نساء/۷۵،ترجمه فولادوند)
قرآن این کودکان را در کنار مردان و زنان قرار میدهد یعنی به درخواست کودکان در بافت اجتماعی جامعه باید توجه کافی و مناسب بشود و کودک از نگاه قرآن حق انتخاب دارد و دارای جایگاه خاصی است که خواسته و درخواستش ارزشمند است. و اهل بیت(ع) نیز از همین نگاه تربیتی برای جایگاه کودک ارزش و اهمیت خاصی قائل میشوند و حتی به عنوان نمونه امر میفرمایند که کودکان از پنج سالگی به نماز و تسبیحات حضرت زهرا(س) و از هفت سالگی به روزه گرفتن اهتمام داشته باشند تا کودک در موقعیت بزرگسالی قرار بگیرد و با او مثل یک بزرگسال رفتار شود. در نظام شیعی ما باید کودک بعضی از تجربهها و سخنها و رفتارها را ببیند و تجربه کند تا در رشد و شکوفایی شخصیت وی در بزرگسالی مؤثر باشد. همانطور که از دیدگاه آیتالله قزوینی، حضرت زهرا(س) این رنج ها و سختیها را تجربه کردند و ساختار شخصیتی ایشان در کنار عنایات و علم الهی، به چنان رشد و بالندگی رسید که در زمان فوت حضرت خدیجه(س) واسطه رساندن پیام حضرت خدیجه(س) به رسولالله شد و وصیت مادر بزرگوار خود را به گوش پیامبر (ص) رساند و بعدها همین شیوه الگوی حضرت زهرا (س) شد و حضرت انجام خواسته خود را برای روز عاشورا به دختر خردسال خود؛ حضرت زینب(س) بازگو کرده و ایشان را واسطه بین خودشان و حضرت سیدالشهدا(ع) قرار دادند.
به راستی تربیت اسلامی چگونه است که در آن طفلی خردسال و کودکی کم سن و سال مانند خواهر حضرت موسی(ع) واسطه اموری بزرگ میشود و چنان درک و آگاهی بالایی از خود نشان میدهد که گویا سالهاست در این دنیا زیسته و تجربه کسب کرده است و گویا از بدو تولد با عقلی در رده بزرگسالان به دنیا آمده و در حالیکه کودکی بیش نیست مانند بزرگسالان رفتار میکند .
_____________
@Heydarie Fatemeh
با عرض سلام
خدمت همکار محترم پژوهشی ، خانم فاطمه حیدریه و همۀ خاندان سوگوار، درگذشت مرحوم سید محمود حیدریه را تسلیت می گویم.
فقدان پدری مهربان که بنیان آرامش و مایۀ دلگرمی خانواده بود و چشم فرزندان از نگاه و نوایش، همیشه روشنی می گرفت، فقدانی سخت و جبران ناپذیر است. امیدوارم، خاطره های خوب و لبخندهای مهربانانه و راهنمایی های دلسوزانهاش، در خاطر شما زنده تر و آرزوهای ایمانی او در دفتر عمر بلندتان، جامۀ عمل بپوشد و به یاد و به پاس خاطر او بر تلاش و مجاهدت خود در مسیر روشن قرآن و اهل بیت علیهم السلام بیفزایید. برای آن سفرکردگان مؤمن، پیوسته دفتر عملی، به نام فرزندان شایسته شان، باز است و از آن بهره می توانند برد. امید آنکه رحمت خداوند، همه جا و همه وقت، شامل حال رفتگان و ماندگان باشد و لطف خداوند، آرامش بخش دلهای داغدیده.
حسین انصاری، ۲۲ دی ۱۴۰۰
گروه پژوهشهای دینی ۱ و ۲
_____________
از «فتوحات بازی» خلفا تا بازیگری با «تاریخ فتوحات» آنان….
ما با فاطمیه هاست که تاریخ اسلام را به درستی بازخوانی می کنیم.
«یکی از اهداف عمده صحابه از کشورگشایی، ثروت اندوزی بوده است؛ زیرا در عصر فتوحات، در حالی که قشر متوسط جامعه زندگی ساده و سختی داشتند، سردمداران و فرماندهان فتوحات در رفاه زندگی می کردند و ثروت کلانی اندوخته بودند. به عنوان نمونه، مغیره بن شعبه در جنگ قادسیه به فرمانروای فارس می گوید:
ما مأمور شده ایم که دسمنانمان را بکشیم و آمده این که جنگجویان شما را بکشیم و خانواده شما را به اسارت بگیریم؛ اما آنچه از غذا می گویی، چیزی نیافتیم که از آن سیر شویم، پس در سرزمین شما غذا و آب فراوان یافتیم و از این سرزمین بیرون نمی رویم تا آنها از آن ما و شما شود.»
(برگرفته از کتاب: سیری در آیات ولایت و امامت، نوشته آیت الله یثربی)
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح المهدی
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم سوم شادروان مرحوم سید محمود حیدریه
🔹 چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۹:۱۵ تا ۲۰
موضوع: فاطمه زهرا(س) رخ گردانیده و خشم کرده! (بخش ۲)
🔹 میبد، میدان مهدیه، مهدیه میبد
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
سوره؛ فصل سقیفه و نقد و نظرهای پیرامون آن؛
▪️آیتم رصد هفتۀ بیستم سوره
بعد از توقف پخش برنامه سوره؛ فصل سقیفه واکنشهای زیادی در صفحات مجازی سوره شکل گرفت. این واکنشها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. واکنشهایی که ناظر به تعطیلی برنامه بودند و دیگر واکنشهایی که حامل نقد یا نظری در مورد ایدۀ شکل گیری این فصل از سوره بودند. سوره در آیتم رصد این هفته نگاهی به برخی از این واکنشها داشته است. نقطه کانونی این گفتگوها این بود که آیا سقیفه مسئلهای صرفا تاریخی است که هیچ نسبتی با انسان معاصر و مسائل جهان اسلام ندارد یا بالعکس؟
زهرا روحالهی امیر، سعید طاووسی و محسن قنبریان به عنوان مهمانهای این فصل نکاتی را گفتهاند. امداد توران نقدی را متوجه واکنش برخی از کاربران شبکه اجتماعی به تعطیلی سوره کرد، محمدهادی گرامی طرفین این مناقشه مجازی را به نگاه همدلانه به نقطه نظرات یکدیگر دعوت کرد و حامد کاشانی با به اشتراک گذاشتن کلیپی از آیت الله جوادی آملی به ضرورت طرح مسئله سقیفه در نمازهای جمعه پرداخت.
⭕️ نظرهای خودتون رو در بخش کامنتهای همین پست در تلگرام با ما در میان بگذارید
@Sooreh_tv4
نظر سایت نگاه تازه:
پایین کشیدن «فصل سقیفه» به معنی بالا بردن «اصل سقیفه» است و آشوب کردن در یک بحث و مناقشه تاریخی، نشان از تأثیرداری آن در جریان زندگی معاصر است. فصل سقیفه را در ادبیات سیاسی امروز جهان اسلام باید با ممنوعیت نقد هولوکاست ، مقایسه کرد و دید.
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
کلیپ برنامه «یک ماه مانده» در معرفی استاد حکیمی طاب ثراه، به عنوان یکی از سربازان حقیقی امام عصر عجلاللهتعالیفرجهشریف.
این برنامه هر هفته، جمعه ظهر با موضوع انتظار از شبکه ۳ سیما پخش میشود. و در هر قسمت به معرفی یکی از سربازان امام زمان میپردازد.
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح المهدی
🔹 سخنرانی
🔹 در آستانۀ شهادت بانو ام البنین (س)
در چهارمین سال عروج جانباز گرامی، صدیق اهل بیتی؛
مسعود (منصور) حقیر ابراهیمآبادی
🔹 جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۹ تا ۱۹:۴۵
موضوع: در منظر فاطمه بودن
🔹 رستاق یزد، ابراهیم آباد، مسجد امام جعفر صادق علیه السلام
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مجلس آقای کربلایی اکرمی ۱۴۰۰/۱۰/۱۵
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ عقل سیاسی ” بخش ۱۳”
(جلسه اول)
با درود بر محمد و آل محمد و عرض ادب و ارادت خدمت حجت الاسلامانصاری.
در مبحث عقل سیاسی، جناب استاد یازده مورد را بیان فرمودند و ذیل هر کدام توضیحاتی جامع و کامل برای درک بهتر مفاهیم ارائه نمودند که آخرین مورد از عقل و اندیشه سیاسی حضرت زهرا(س) “شفافیت در حوزه سیاستها ” است و ذکر شد که حتی حضرت علی(ع) بعد از رسیدن به خلافت ظاهری، مبنای مدیریت سیاسی خود را بر شفافیت قرار داده و هیچ پرده پوشی، به جز در مسائل مربوط به جنگ، نداشتند. همچنین در نامه به مالک اشتر به سه نکته مهم اشاره میکنند: ۱- در ارتباط با مردم پرده پوشی نکن ۲- عذرت را آشکار کن (برای این بیان از لغت صحرا به معنای جایی که همه چیز در آن آشکار است) استفاده میکنند. ۳- بی واسطه حرف بزن و بین خودت و مردم، جز چهرهات و زبانت، واسطهای نگذار ، زیرا مردم در خطوط چهره و زبان و ادبیات تو، حرفهای تو را میخوانند. شاید بتوان گفت در حرکت حضرت زهرا(س) نیز یکی از مهمترین محورهای آن، همین شفافسازی و شفاف عمل کردن در برابر سقیفه بود.
اگر به دقت بنگرید انتخاب مسجد به عنوان مکان گفتگو و همچنین حرکت به سوی مسجد از در عمومی، با همراه زنان بنی هاشم و انصار و مخاطب قرار دادن مردم در مقابل غاصبان، همگی تلاشی در جهت شفاف سازی مسائل و رسانهای کردن آن است . حضرت زهرا (س) درمتن خطبه نیز با الفاظ و کنایات سخن نگفت بلکه آراء و اندیشه های خود را به طور شفاف بیان کرد و حتی خلیفه اول را شخصاً مخاطب قرار داد و فرمود : «ای پسر ابی قحافه در کتاب خدا اینچنین آمده است… »
این رفتارها و گفتارهای حضرت از نگاه سیاسی، قدمی محکم و استوار بود در راستای اینکه این گفتگوها تاریخی شود و بماند. زیرا پرده پوشی در این باره، یعنی کمک به ارباب قدرت، برای نابود کردن حق. شفاف عمل کردن حضرت زهرا(س) در مهم ترین بحران سیاسی بعد از پیامبر؛ همان بحرانی که برپاکنندگانش یک شبه نظام رسالت پیامبر را به هم ریختند، موجب شد تا حقانیت و مظلومیت حضرت زهرا(س) تا ابد در دل تاریخ ماندگار شود.
مورد دوازدهم در عقل سیاسی فاطمه سلام الله علیها ” محور بودن مردم” است. در تفکر سیاسی حضرت زهرا(س) محور و نقطه اصلی و اساسی در حوزه سیاست برای پیگیری، مطالبات و فراخوان، مردم هستند. یعنی کسانی که به عنوان پیکرۀ یک جامعه، زندگی میکنند. از آنجا که مردم در نظر ایشان صاحب حق هستند ، حضرت زهرا (س) آشکارا با مردم سخن میگویند و مردم را مخاطبین اصلی خدا و قرآن و رسالت پیامبر مینامند و در بخشی از خطبه بیان میفرمایند: « اَنْتُمْ عِبادَ اللَّهِ نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ، وَ حَمَلَهُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ، وَ اُمَناءُ اللَّهِ عَلى اَنْفُسِکُمْ، وَ بُلَغاؤُهُ اِلَى الْاُمَمِ؛… شما اى بندگان خدا پرچمداران امر و نهى او و حاملان دین و وحى او و امینهاى خدا بر یکدیگر و مبلّغان او بسوى امّتهایید» و چنین اهمیت دادن به مردم در تعقل سیاسی حضرت زهرا(س) فوقالعاده است.
_____________
مجلس آقای کربلایی اکرمی ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ عقل سیاسی “بخش۱۴”
(جلسه دوم)
با درود بر محمد و آل محمد و آروزی طول عمر و سلامتی برای حجت الاسلام انصاری.
در ادامه مباحث عقلانیت فاطمی و در ذکر مواردی از عقل سیاسی به آخرین موردی که اشاره شد «محور بودن مردم» در تمام امور مملکت داری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بود. حضرت زهرا(س) با تاکید بر این امر مهم در خطبه مسجد ،جایگاه و منزلت مرم را در جامعه نشان دادند. و به جمعیت مهاجر و انصار یادآوری کردند که این حاکمیت با حضور و دخالت شما حاکمیت میشود و اینکه محور اصلی رسالت و هدایت و سفارشات قرآن، شما مردم هستید. از دیدگاه حضرت زهرا(س) با مردم مشارکت کردن در تسهیم آگاهیها مسئله فوق العادهای است که از دیدگاه عقل سیاسی حضرت باید به آن پرداخت.
سیزدهمین موردی که حجت الاسلامانصاری در ادامه عنوان محوریت مردم به آن اشاره کردند ،” نقش مردم ” بود. بانوی اسلام پس از آنکه جایگاه مردم و اهمیت محوری بودن آنها در جامعه را خاطر نشان ساختند، به نقش مردم در تصمیم گیریها و سرنوشت جامعه پرداختند و برای اراده مردم، آگاهی مردم، نقش آفرینی مردم و حضور همه جانبه آنها در سرنوشت حاکمیت جامعه اسلامی ارزش فوقالعاهایی قائل شدند .در متن خطبه نیز آمده است: «ثم التفت الى اهل المجلس و قالت .آنگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها رو به مردم کرده و فرمود : اَنتُم عٍبادَ اللهِ (شما ای بندگان خدا) و این جمله بدان معناست که توجه حضرت به سمت مردم و اهل مجلس معطوف شد و با شروع جمله به صورت اسمیه (در زبان عربی جمله اسمیه که با اسم شروع میشود دلالت بر ثبوت و استقرار میکند) و نام بردن از مردم به صورت اسم عام( در زبان فارسی و علم معانی، قرار دادن اسم عام در ابتدای جمله دلیل بر تاکید است) توجه مردم را به عنوان مخاطبین اصلی خود جلب کردند تا به آنها در ادامه خطبه نقش و اهمیت حضورشان را به عنوان مخاطب اصلی امر و نهی خداوند و مخاطب آیات الهی که خداوند به واسطه جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل کرد ،نشان دهند.
حضرت زهرا(س) به صورت واضح و آشکار به مردم میگویند که جایگاه و نقش خودتان را در جامعه بفهمید که شما امانت دار خدا بر خودتان هستید و شاید یکی از قویترین پیشبینیهایی که حضرت کردند ،همین خطر اطاعت محض مردم از خلفا و در نتیجه، بی توجهی به رای و اندیشه آنها بود که بعدها توسط خلفا با ترویج نوعی تفکر کلیسایی (بدین صورت که پیامبر مخاطب امر و نهی خداوند بود. اکنون پیامبر رفته و خلیفه مخاطب امر و نهی خداوند است و اطاعت مردم از خلیفه و لو بدترین آدم باشند، یعنی اطاعت از خداوند) چه بسیار ظلمها و خونریزیها و جنگها که به اسم وجوب اطاعت از خلیفه، در تاریخ اسلام صورت گرفت. نمونه بارز آن جریان سال ۶۱ هجری و شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) بود که به دستور خلیفه و برای اطاعت از امر خلیفه روی داد.
از اینجا مشخص میشود که نقش مردم در اندیشه سیاسی حضرت زهرا(س) تا چه اندازه اهمیت دارد که حضرت به مردم گوشزد میکنند که شما خودتان مخاطبان اصلی امر و نهی خدا و حاملان دین خدا و وحی الهی هستید و شما امانتداران خدا بر خودتان هستید و شما باید دین خدا را به امتها و ملتهای دیگر برسانید.
در واقع تلاش حضرت برای بازگرداندن اعتماد به نفس مردمی که آنگونه مضطرب و پریشان شده اند و در سردرگمی و ترس از دستگاه خلافت، دست و پا میزنند، بسیار ارزشمند است . امروزه با پیشرفت علوم جامعه شناسی دریافتند که اهمیت دادن به نقش مردم و آرامش آنها یک منشأ مهم در اجتماع است. مردمی که ارادههایشان تبدیل شود به آرزوهای سرخورده ،دیگر هیچ انگیزهای برای رشد و پیشرفت در خود نمیبینند و این یک آسیب جدی اجتماعی است.
حضرت زهرا(س) هزار و چهارصد سال قبل با این تراز و معیار با مردم سخن میگویند تا مردم به اهمیت نقش و جایگاه خود پی ببرند و اجازه ندهند خلفای غاصب ،حاکم بر سرنوشت آنان شوند. این مسئله در نگرش اهل بیت(ع) برجسته است به حدی که بعد از گذشت بیست و پنج سال از شهادت حضرت زهرا(س) و شروع خلافت ظاهری حضرت علی(ع) ، اهمیت به نقش و جایگاه مردم صورت علنی پیدا میکند و مبنای کار امیرالمؤمنین(ع)، در حکومتش، مشارکت مردم و اهمیت دادن به آنان است. تا آنجا که حتی در ماجرای حکمیت ، با اینکه حضرت میدانند که بازیچه ای بیش از طرف معاویه نیست اما برای جایگاه و رأی مردم، اهمیت قائل میشوند و تن به حکمیت میدهند.
اما دریغ و درد که مردم مدینه در آن روزگار، نه تنها جایگاه و ارزش وجودی خود را درک نکردند که حتی ارزش و جایگاه حضرت زهرا(س) و ارزش امامت و ولایت را نیز به درستی درنیافتند و با سکوت خود اجازه دادند تا حقانیت و عدالت توسط خلفای غاصب پایمال شود و فریاد حضرت زهرا(س) که صدای عدالت، بیدارگری ، روشنگری و دادخواهی برای همان مردم بود ، در شهر مدینه خاموش شود.
اما تاریخ همواره بدینگونه نماند و هنوز بعد از گذر قرنها صدای حضرت زهرا(س) و ندای مظلومیتش و فریاد از بی عدالتی و اجحافی که در حق حضرت زهرا (س) و اهل بیت(ع) شده، بلند است و عواقب این بی عدالتی و ظلم همچنان گریبانگیر سرنوشت کنونی و آیندۀ جهان اسلام است .
_____________
مجلس آقای کربلایی اکرمی ۱۴۰۰/۱۰/۱۷
موضوع: عقلانیت فاطمی؛ عقل سیاسی” بخش ۱۵”
(جلسه آخر)
با درود بر محمد محمد آل محمد و آرزوی توفیق برای حجتالاسلام انصاری.
در عنوان دیگری از مبحث عقلانیتِ سیاسی حضرت زهرا(س) که توسط جناب استاد انصاری بیان شد، نقش و محوریت مردم در جامعه بود .با توجه به اینکه اکثریت جمعیت شهر مدینه از انصار بودند و تعداد اندکی از مهاجران (کسانی که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بودند)، مخاطب اصلی حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه را انصار تشکیل می دادند. برای همین جهت، حضرت رو به آنها مطالبی را خرده می گیرند که مضمون حقیقی اش این است که چرا خودتان را باخته اید؟ چرا تا این اندازه عقب نشینی کردهاید؟ چرا به جایگاه خودتان نمیخواهید برسید؟ چرا در برابر این کسان(خلفای مهاجر غاصب) صحنه را خالی کردهاید؟…
حضرت زهرا (س) درحالی چنین مفاهیمی را در قالب بیاناتشان مطرح میکردند که خودشان به خوبی میدانستند که اقلیت مهاجر در مدینه احساس قدرت کردهاند. زیرا با تهدید و تفرقه افکنی، انصار را از کسب حداقل شایستگیهای خودشان از حکومت آینده، محروم کرده بودند. حتی حضرت به انصار فرمودند :که شما هم صاحب حق و هم صاحب جایگاه هستید. اینها که مهاجرینی اندک هستند و شما انصار اکثریت هستید و توانایی شما بیشتر است و حتی شما اسلحه دارید.!
ناگفته نماند که مقصود حضرت زهرا(س) دعوت به خشونت نبود ،بلکه شمارش امکانات و تواناییهای مردم و قدرت اقدام و چانه زنی آنان بود.
و اینگونه انصار را به موقعیت و جایگاه خودشان و نقشی که میتوانند به عنوان صاحبان اصلی شهر مدینه ایفا کنند ، آگاه کردند. هر چند در همین خطبه مسجد ،حضرت زهرا(س) موضوع “آری به دفاع و نه به جنگ” را مطرح کرده بودند و هدف ایشان تفرقه و جنگ افروزی نبود بلک شناخت و آگاهی بیشتر مردم نسبت به موقعیت و جایگاه خودشان بود تا با سکوت خود در برابر این بی عدالتی و ظلم بر خاندان پیامبر ، زیر سلطه ظلم و ستم خلفای غاصب نروند ولی افسوس!
چهاردهمین مورد از عقل سیاسی حضرت زهرا(س) یا همان تفکر سیاسی ایشان مربوط میشود به یکی از مسائل جذاب در حوزه سیاستورزی که اگر فضای سیاسی، وجود داشته باشد در تحول نگاه و آگاهی شخصیتهای سیاسی و بالتبع مردم، بسیار راهگشا است و آن ” داشتن پیشبینی و تحلیل” است. حضرت زهرا (س) در عقل سیاسی خودشان هیچ کجا سخنی نگفتند مگر اینکه تحلیل و پیشبینش خود را از آینده بیان کنند.
در خطبه مسجد ، حضرت خشونت آینده در جامعه اسلامی را به عنوان تحلیل و پیشبینی خودشان بیان فرمودند. امروزه ما به دلیل اینکه میدانیم بانوی بزرگ اسلام از عصمت و علم الهی برخودار بودند از این عبارات به راحتی میگذریم اما شخصی چون پرفسور لویی ماسینیون(شرق شناس فرانسوی) یا مادلونگ، ممکن است در برابر این سخنان میخکوب شود که چگونه دختر هجده ساله پیامبر در شدیدترین بحران سیاسی نظام پس از پیامبر و در بدترین وضعیت روحی خود و در جوّ خفقان سیاسی که هنوز چند روز از سقیفه نگذشته است ، به چنین تحلیل و پیشبینی میپردازد.
طولی نکشید که اولین پیشبینی فاطمه(س) در خطبه شقشقیه توسط امام(ع) نمایان شد ،آنجا که حضرت علی (ع) فرمودند ابوبکر عبای خلافت پوشید در حالیکه به تنش زار میزد(شایسته او نبود) و این ناشی از آن بود که هیچ تدبیر مناسبی برای حکومت نداشتند و فقط میخواستند سوار بر اریکه قدرت شده باشند.
دومین پیشبینی حضرت زهرا(س) خشونت در حاکمیت بود که در آیندۀ نزدیک، دیگر از آن حاکمیت نرم، مؤمنانه و برادرانه خبری در جامعه نخواهد بود که گزارش همین پیشبینی را حضرت علی(ع) بعد از بیست و پنج دادند که خلیفه دوم کل حکومت را در فضایی خشن وارد کرد و آستانه تحمل مردم به شدت پایین آمد و مردم با یکدیگر درگیر هستند.
سومین پیشبینی استبداد سیاسی فراگیر است که در خطبه خانه ، مطرح میشود. حضرت زهرا (س) با تحلیلی که ارائه دادند ،فرمودند : یک استبداد بسیار گسترده که هیچ فردی نمیتواند از زیر بار این استبداد خارج شود ،حاکم میشود.
خوب است بدانیم که واژه “استبداد” را برای اولین بار در تاریخ اسلام، حضرت زهرا(س) وارد ادبیات سیاسی جهان اسلام کردند. بیایید باور کنیم که عجیب است، اینکه شخصیت زنی جوان، با گذشت فقط چند روز ، آنچنان عمیق و دقیق، حاکمیت خلافت را شناخته است.
چهارمین پیشبینی، گسترش خونریزی بود که حضرت فاطمه آن را چنین بیان فرمودند؛ که بروید بادیههای بزرگ فراهم کنید که با این وضعیتی که ساخته اید به زودی باید هر روز خون تازه ، بدوشید.
در تاریخ اسلام با شروع دوران خلافت غاصب ابوبکر چه بسیار خونها که به بهانه جنگهای ردّه و فتوحات ریخته شد و این کشتارها ادامه داشت. تا آنجا که حتی در حکومت حضرت علی (ع) نیز خونریزی ها ادامه یافت، به ویژه وقتی که عایشه برای جنگ با علی(ع) حرکت کرد.
تا وقتی که علی (ع) به بصره رسید بیش از ششصد نفر را لشگر جمل، به بهانه خونخواهی عثمان سر بریده بود و صحنه پایان کارزار، اجساد پراکندۀ ده هزار کشته اطراف شتر عایشه بود. نیمی از همراهان علی(ع) و نیمی از اصحاب جمل کشته شدند. زنی که خود از وابستگان این خلافت بود، با جنگ افروزی، دوازده هزار کشته از مردم گرفت. اینها فقط گوشهای از کشتارها،خونریزیها و ظلمهایی بود که توسط خلفا و جانشینان آنها اتفاق افتاده است.
همین گونه پیش بینی را حضرت زینب(س) در کوفه کردند و فرمودند: مردم کوفه از امروز که من در اینجا به عنوان اسیرم، دیگر روزی را بدون جنگ نخواهید دید و دکتر جعفر شهیدی میگوید: بیست سال تمام، سرزمین عراق یک روز بدون جنگ و خونریزی نداشت. در دارالاماره کوفه عراق، عرض چند سال، اول سر بریده مسلم ، بعد ابن زیاد، بعد مختار ،بعد مصعب و… و به همین طریق هر روز سری بریده بر دارالاماره بالا رفت، همانگونه که حضرت زینب (س) مانند مادر بزرگوارشان پیشبینی کرده بودند.
سخن پایانی اینکه در تفکر سیاسی حضرت زهرا(س) سیاست بدون تحلیل و پیشبینی آینده یعنی گفت بیهوده. و این مطلب بسیار مهمی در عقلانیت سیاسی حضرت زهرا(س) است .
_____________
◾علامه مامقانی می نویسد:
هنگامی که قاصد امام سجاد علیه السلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد.
حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام خبری بده!
(او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند!
حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود:
قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَیْهِ السَّلَام
رگهای دلم را بریدی! (من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟)
فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!🖤
و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید صیحه ای کشید…
👈 علامه مامقانی در ادامه می نویسد:
و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود.
📚تنقیح المقال ج۳ ص۷۰٫
_____________
وفاتِ حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها تسلیت
💠 یازدهمین جلسه پژوهشهای دینی یک
دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰
با احتساب وقت نماز
💠 گروه پژوهشهای دینی ۱ مجموعه فرهنگی امام صادق علیه السلام میبد،
دستور جلسه؛
۱- گفتاری از بانوی وفا سلام الله علیها
۲- گزارش کار و طرح یادبود
۳- طرح فاطمیات
۴- بررسی مقالات
🍀🍀🍀
میبد، مجموعه فرهنگی امام صادق(ع)، اتاق پژوهش
🔶 یادآوری؛ جلسه عمومی نیست.
🌐www.sheshom.net
_____________
دیده آنگاه که با اشک ملاقات کند
رزق گریه طلب از مادر سادات کند
گریه هر کس نکند معرفتش کامل نیست
“گر چه صد مرحله تحصیل اشارات کند” (عباس احمدی)
مجلس جهت استان البرز ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
موضوع: برخی از ویژگیهای تعظیم شعائر فاطمی(س)
(بخش اول)
با صلوات بر محمد و آل محمد و عرض ادب و ارادت خدمت حجتالاسلامانصاری.
جناب استاد در جلساتی به صورت مبسوطتر درباره شعائر حسینی سخن گفتهاند. از نظر ایشان کلیاتی که درباره شعائر حسینی گفته میشود در باب شعائر فاطمی هم جریان دارد و شعائر فاطمی مصداق بسیاری از آموزهها و سخنان اهل بیت(ع) و قرآن است. اما به نظر میرسد شعائر فاطمی دارای اختصاصاتی هم است ؛ که برخی موارد اشاره خواهد شد.
نخست: بزرگداشت آن بانو آگاهی هایی به دنبال خواهد داشت که شناخت مظلومیت آن حضرت، از جمله آنهاست. درک درست و عمیق از مظلومیت حضرت، به سوگواری آگاهانه و اشک عارفانه منتهی میشود. بلکه ابراز بیتابی و کم طاقتی در مصیبت آن بانوی مظلومه و شکسته پر را سبب می گردد. در باب گریه بر مصیبت حضرت زهرا(س) بر زبان اهل مرثیه این جمله جریان دارد، که خداوند دوست میدارد آنهایی را که بر مصیبت مادر سادات، فاطمه زهرا(س) بلند گریه میکنند. گریه آشکار بر مظلومیت پنهان ماندۀ فاطمه(س) جهاد بزرگی است که اولیای الهی توفیق انجام آن را یافته اند. آن بانوی بزرگ به روایتی به زبان درد دل، به امام علی علیه السلام فرمود، ابک لی و ابک للیتامی…بر من و بر فرزندانم گریه کن… همچنانکه علی(ع) در هنگام غسل شبانه بدن، و به وقت دفن پیکر مطهرش، بیتابی ها کرده «هاج به الحزن» و فرموده است: «یا رسول الله، قل عن صفیتک صبری و رق لها تجلدی؛ تحملم در عزای دختر نمونه ات، پایان یافته و خودداری ام شکننده گشته است..» این شواهد، نشان میدهد که ارتفاع صدا و بکاء و ابراز پریشان حالی، درباره حضرت زهرا(س) یک ویژگی علاوهتری دارد که می تواند جزو آثار قطعی در تعظیم شعائر فاطمی باشد. بارها دیده شده است که نوانمایش ها، نمایشها، حتی نمایش هنرهای تجسمی، در موضوع آن بانو، برای عموم مخاطبان، تاثیر عاطفی و تغییر احساس بالایی را پدید می آورد و بر حامیان راه و نگاه آن بانوی نور، می افزاید.
دوم: سرعت سعادت و نیکبختی است، زیرا تعظیم شعائر فاطمی، اسباب سعادت را دو چندان می کند و راهی سریعتر برای به دست آوردن رضایت خدا و خشنودی دل اولیای الهی پیش پای میگشاید. از جمله آنکه، به برکت حضرت صدیقه کبری، سلام الله علیها، مشکلات بسیاری برطرف شده است. در مسیر محبت حضرت زهرا و تعظیم و تکریم حضرت زهرا ، خاصیت شگفتی است و برای آنان که دچار مشکلی شده باشند، یاریهای ویژۀ اهل بیت(ع) بپاس توسل به آن بانو، در موارد متعددی گزارش شده است. در توسلات به حضرت زهرا(س) از این دست برکات، فراوان بوده است. اشخاصی برای عرض حاجت در جوار ائمه(ع) متوسل شدهاند و گاهی بزرگانی به آنها سفارش میکنند و یا خود ملتفت میشوند که در آنجا از حضرت زهرا(س) یاد کنند تا از مسئله یا حاجت آنها زودتر گره گشایی شود.
.
سوم: خاصیت تبری است که اقامۀ شعائر حضرت صدیقه کبری این ویژگی را دارد و جزء خصایص شعائر آن بانو است. تعظیم شعائر فاطمی در حقیقت عمل کردن همزمان به دو واجب از واجبات فروعات دینی است؛ که یکی تولّی و دیگری تبرّی است. تولّی که به معنای محبت ورزیدن، دوست داشتن و سرپرستی است و تبرّی هم عبارت است از بیزاری جستن و دوری کردن و کنارهگیری از دشمنان اهل بیت(ع) .در بحث شعائر حضرت زهرا(س) هر دو واجب همزمان و همراه با هم انجام میشود.
در باب سیدالشهدا(ع) در زمانه و روزگاری که ما در آن قرار داریم، تعظیم شعائر فاطمی با شعائر حسینی یک تفاوت جدی دارد. زیرا در ارتباط با صدیقه کبری وضعیتی هست که آن وضعیت، امروزه نسبت به سیدالشهدا (ع) ویژه و علاوه تر است. امروز در عزاداری سیدالشهدا(ع) جنبه تبرّی مسئله خیلی آشکار نیست زیرا به سعی شیعیان مؤمنان و لطف خداوند حتی در بیاعتقادترین آدمها ، امام حسین (ع) را به مثابۀ گفتمانی جهانی میشناسند و کم و بیش به ارزش آن واقف هستند. اما در بارۀ حضرت زهرا(س) هنوز جامعه مسلمانان، حتی بین جمعیت شیعه، مسائل و مشکلاتی در این باره وجود دارد، تا چه رسد به جامعه امامان جمعه و جماعت اهل تسنن؛ از قبیل مولوی ها و گرگیجها، و اهل تصوف مانند تابنده ها و شبکه های ماهواره ای.
کسانی که فاطمیه را تکریم میکنند و بزرگ می دارند از آنجا که با درک و شعور و آگاهی چنین کاری بزرگ، را انجام میدهند و نیز آن کسانی که از سر آگاهی به تاریخ و عقیده، میگویند «لعن الله قاتلی/ظالمی فاطمه» هم برائت انجام داده می دهند و هم ابراز مودت می کنند. طبق فرموده حضرت آیت الله وحید(حفظه الله) در هنگام مرگ دو چیز مهم است ؛ سکرات و حسرات .
البته برای مؤمنین به واسطه ارتباط با اهل بیت(ع) ،این سکرات تبدیل به آرامش، لذت و لبخند میشود و اما حسرات موت که به معنای اندوهها و تاسفها است، بخشی از این اندوه بزرگ و عذاب آور، برای کسانی است که با حضرت زهرا(س) ارتباط درستی برقرار نکردند. آنان که برای او تلاش نکردند و برای زنده کردن مرام او قدمی برنداشتند.
حضرت خدیجه(س) فقط ثروت خود را خرج اسلام نکرد بلکه خداوند به او یک فرزند بی مانند داد که آن را هم تقدیم اسلام کرد. فاطمه(س) در میان مردان و زنان -پس از محسن سقط شده اش- اول شهید اسلام و تشیع است. ان خونی که برای دفاع از رسالت پیامبر(ص) بر زمین ریخت و آن سینهای که برای دفاع از علی(ع) و عدالت و راستی امامت، در هم شکسته شد، آن اشکها و سوگواری در مصیبت فاطمه (س) که فرشتگان داشتند همگی نشان دهنده عظمت وجود فاطمه(س) است .حضرت زهرا(س) گوهر جانش را نه به راحتی بلکه با تحمل سختی و دشواری و آزار دشمنان، تقدیم آستان امامت و رسالت کرد. صلوات خدا هماره بر او نثار باد.
_____________
صلی الله علیک یا یا اباصالح المهدی
🔹 سخنرانی
🔹 مراسم هفتم شادروان مرحوم سید محمود حیدریه
🔹 دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰
ساعت ۱۸:۳۰ تا ۱۹:۱۰
موضوع: فاطمه زهرا(س) رخ گردانیده و خشم کرده! (بخش ۳)
🔹 میبد، میدان مهدیه، مهدیه میبد
@menbar_ansari
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
لینک پخش زنده (لایو) و تصویری در اینستاگرام
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
https://instagram.com/menbar_ansari?i
_____________
مجلس حسینیه حاج یوسف ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
موضوع: ویژگیهای مختص به شعائر فاطمی(س)
(بخش دوم)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی طول عمر همراه با سلامتی برای حجتالاسلامانصاری.
مبحث شعائر فاطمی ،موضوع دیگری است که جناب استاد انصاری در ایام فاطمیه به آن پرداختند. در این بحث استاد بیان فرمودند که شعائر فاطمی در اصول و کلیات از شعائر حسینی جدا نیست؛ یعنی هر اندازه اهمیت،نقش، ثواب ،پاداش و هر آنچه مشایخ و بزرگان ما درباره شعائر حسینی بیان کردهاند در مورد شعائر فاطمی هم به عینه وارد است.
این بدان معناست که شعائر حسینی، هر آثاری در دنیا و آخرت و هر پاداشی که دارد ،شعائر فاطمی هم آن را داراست و جدای از آن نیست، اما در شعائر فاطمی، ویژگیهایی وجود دارد که اختصاصی آن است.
پس همانطور که گفته شد ویژگی -پر اهمیت- دوم، در مختصات مربوط به شعائر فاطمی ، وجه تبرّایی است ولی در شعائر حسینی، وجه تبرایی تا این اندازه و کیفیت، مورد نظر نیست. چونکه مظلومیت حضرت سیدالشهدا(ع) در دوران معاصر، امری جهانی و شناخته شده است تا جایی که خلقی از ارمنی، مسیحی، زرتشتی و هندو و… برای سیدالشهدا(ع) اشک میریزند و بر قاتلان وی-بجز اندکی از سلفی های افراطی- لعنت و نفرین می کنند.
اکنون در تعظیم شعائر فاطمی و اهتمام به شرکت در مجالس و مناسک فاطمی، در عین ولایت و تولا، جهت دیگری هم وجود دارد که آن تبرّی از دشمنان فاطمه و فاطمه ستیزان -در تاریخ گذشته و معاصر- است. فاطمی ها به این وسیله، برائت خود از دشمنان را نشان میدهند و این تعظیم و تکریم، بدین معناست که من؛ فاطمه مظلومه را شهیده میدانم و قاتلان او را ملعون دانسته و در برابر آمران، ظالمان و مباشران این ظلم در موضع تبرایی ایستادهام. اگر چه عنوان خلیفه داشته باشند، یا از فهرست صحابۀ پیامبر باشند یا حتی از جمع همسران پیامبر باشند.
ویژگی سوم، «بازخوانی و احیاء تاریخ» صدر اسلام است. با تعظیم شعائر فاطمی، علاوه بر تولی و تبری، هدف دیگری نیز محقق میشود به اینکه شما با تعظیم شعائر فاطمی، در جهت احیای تاریخ واقعی و حقیقی صدر اول اسلامی گام برداشته و در این آگاهی افزایی تاریخی، سهیم می شوید. تفاوت عمده از آنجاست که ماجرای هجوم به خانه و ضرب و جرح و در نتیجه شهادت حضرت فاطمه(س) در روزهای آغاز دورۀ خلفای ثلاثه صورت می گیرد یعنی سال ۱۱ هجری ولی حضرت سیدالشهدا در دوره بنی امیه ، سال ۶۱ ه، اتفاق میافتد. آگاهی جامعه اسلامی و گزارش های تاریخی در مورد عصر خلافت ثلاثه با قضاوت در بارۀ تاریخ بنی امیه بسیار متفاوت است.
بعد از رحلت پیامبر، جامعه اسلامی با خلافتی مواجه شد که با ساز و کارهای سیاسی، غاصبانه و ظالمانه روی کار آمد. در یک جمع خود خواندۀ شانزده نفری، خلیفه اول انتخاب شد و بعد از دوسال به انتصاب شخصی همو، خلیفه دوم، تعیین گشت و نزدیک دو دهه بعد، خلیفه دوم شورای شش نفره ای تشکیل داد و این جمع، خلیفه سوم را تعیین و بر سرنوشت مردم حاکم کردند. تا زمانی که از مصر، جنوب و خود عراق، مردم مسلمان شورش گردند و بالاخره خلیفه سوم کشته شد و پرونده خلافت، بعد از بیست و پنج سال بسته شد. این خلاصۀ تاریخ خلفای ثلاثه است و از وفات پیامبر، سال دهم هجری، تا سال ۳۵ هجری را در بر می گیرد.
بعد از آنکه حضرت علی(ع) با تکیه بر آرای اکثریت مردم مدینه و خواستۀ جدی جمعیت حاضران از مصر و عراق و یمن، بر مسند حکومت ظاهری تکیه زدند و سر انجام در سال ۴۰ هجری به شهادت رسیدند؛ سلطنت موروثی بنی امیه شروع شده و ۲۱ سال بعد، شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) در حکومت بنی امیه اتفاق می افتد. اما شهادت حضرت زهرا(س) در ابتدای حاکمیت دستگاه خلافت ثلاثۀ غاصب است و اینها دو مقطع تاریخی و جدای از هم است.
بنابر این با تعظیم شعائر فاطمی و مراسم عزاداری و سوگواری بر حضرت زهرا(س) و ارج نهادن به رنجها و مجاهدتهای آن بانو ، انتظار طبیعی این است که همانند جریان سیدالشهدا و شعائر حسینی که بنی امیه را رسوا میکند، آفتابی و آشکار کردن جریان شهادت حضرت زهرا(س) نیز خلافت غاصب متکی به استبداد دینی را آشکار میکند.
اتفاقاً دلیل این همه خطاب و عتاب که بعضی برای جلوگیری از مجالس فاطمی و تعظیم شعائر فاطمی دارند متکی بر همین امر است. زیرا ظلم و ستم دستگاه خلافت غاصب و پایمال شدن حق امامت و ولایت را آشکار میکند و حرکت فاطمۀ زهرا(س) را زنده نگه میدارد.
چه بیچارگان و -شاید- ناآگاهانی هستند آنان که میخواهند بر بازخوانی تاریخی این ظلم و ستم بزرگ، سرپوش بگذارند و صدای مظلومیت یگانه دختر پیغمبر خاتم النبیین و سیده زنان عالم را خاموش کنند.
همان گونه که با به شهادت رساندن حضرت زهرا(س) خواستند چراغ خانه علی را خاموش کنند ، غافل از آنکه فاطمه سلام الله علیها خورشیدی است که هرگز خاموش نمیشود و کشتی نجاتی است که دوری از او سبب غرق شدن در ظلمت و گمراهی میشود و بی شک آنچه که پیامبر اکرم(ص) فرمودند «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاه» جایگاهی است که حسین (ع) از مادر بزرگوار خود به ارث برده اند.
_____________
مجلس آقای نیک محضر ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
موضوع: ویژگیهای مختص به شعائر فاطمی(س)
(بخش سوم)
با صلوات بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام خدمت حجت الاسلامانصاری.
در دنباله مبحث تعظیم شعائر فاطمی به این مورد رسیدیم که احیای شعائر فاطمی در حقیقت احیای مقطعی سرنوشت ساز از تاریخ اسلام است که دانستن آن برای اعتقادات تشیع، ضروری است. در حقیقت شعائر فاطمی سبب میشود که آن بخش از تاریخ را دوباره بازخوانی کنیم و خوانش صحیح از آن مقطع را به نسلهای دیگری در آینده انتقال دهیم و آن، مقطعی است که خلافت به جای امامت نشانده شد و اولین کاری که دستگاه خلافت نوپا کرد شهادت حضرت زهرا(س) بود. جنایت بزرگی که در حق اولیاء خدا و رسالت ختمی مرتبت صورت گرفت و آنچه که اتفاق افتاد نتیجه سیاست و عملکرد خلفای غاصب در روزهای ابتدای خلافت است که بر اریکه قدرت تکیه زده بودند. خلفایی که در کتابها و نوشتهها به عنوان «خلفای راشدین» از آنها نام می برند در حالیکه این لقب هیچ مناسبتی با شخصیت و اهداف و عملکرد خلفای غاصب ندارد.
شعائر فاطمی موجب بازخوانی تاریخ حکومت خلفا میشود و انسان را به تعمق وامیدارد که ملاک رشد این خلفا در چه چیزی بوده است؟ اینها کدام ارزشهای اخلاقی انسانی و کدام جهات ایمانی و معنوی در رسالت پیامبر را رشد دادند و به جلو بردند؟ و اگر با دقت بنگریم درمییابیم که بسیاری از مسائل اعتقادی، فقهی، تفسیری و حدیثی در تاریخ اسلام در این چهار بخش بدون فهم درست از خلافت بیست و پنج ساله خلفا قابل فهم نیست و اگر درست فهمیده نشود، جریان حدیث هم نمیتوان فهمید و بسیاری از جریانات فقهی را نمیتوان درک کرد و برداشتهای غلطی را بر افراد تحمیل میکند و گزارشهای فقهی و کتابهای تاریخی چنان شخص را در زیر چنبره جعلیات و اوهام قرار میدهد که نمیتوان از زیر فشار اختاپوس خلفا بیرون بیاید و تمام عقایدی که نقطه اختلاف و افترا با دیدگاه تشیع در جامعه اسلامی است به همان خسارتی برمیگردد که در دوره اول اسلام، خلفا به قرآن و حدیث اسلامی وارد کردند . برای مثال، تئوری جاهلانه «نظریه عدالت صحابه» (همه صحابه عادل هستند) چه جنایتی در حق اسلام و مسلمانی صورت داده است؟ نظریهای که یکی از ارکان فکر غیر شیعی است، ریشه گرفته از دوران خلافت است و هنوز در جهان اسلام ضربات سختی بر پیکره دین از این تفکر باطل، وارد میشود. تا کی باید برداشتهای درست و تفسیرهای بجا و دارای معیار از آیات قرآن و سیره صحیح پیامبر در برابر چنین نظریه بی پایه، بر خاک بیفتد؟
فهم حقیقت در این باره چندان مشکل نیست. به طور مثال، پرفسور ویلفرد مادلونگ نه شیعه است و نه مسلمان ولی چرا باید دیدگاه او درباره مواضع سیاسی حضرت زهرا(س) با دیدگاه من و شما و شیخ کلینی و شیخ صدوق و… یکسان و مشابه باشد؟چه شباهتی بین ما و یک شاعر فرزانه در اروپا مانند لامارتین است؟ چرا اسلام پژوهان بزرگی از غرب، در بعضی اظهار نظرها درباره حضرت زهرا(س) به آرا و عقاید من و شما معترف میشوند؟ جز این است که آنان با اندیشه آزاد وارد این بخش از تاریخ اسلام میشوند؟ ولی چرا ابن ابی الحدید معتزلی با بیست مجلد شرح نهجالبلاغه نوشتن و اختصاص نیمی از یک مجلد از کتابش به موضوع فدک و جریان مسجد و هجوم به خانۀ زهرا(س) که تقریبا میشود نگارش بخشی از تاریخ زهرا(س) ولی آخر سر به عقیده من و شما اعتراف نمیکند؟
این در واقع، محصول سیطره تفکری است که خلافت بر ذهن اینها حاکم کرده است و به همان تعبیری که گفته شد ، «اختاپوس مدرسه خلافت» فوقالعاده عمل کرده است. البته در ادامۀ تاریخ اسلام، همه جا اینگونه نبود و نماند. آن سیطره، دوره هایی در هم شکسته شد. بنابر این نباید تصور کرد که کار بزرگ شیعیان نتایج نداشت. در دورهای که خلافت بنی امیه سقوط کرد و بنی عباس روی کار آمد عامۀ مردم به این دیدگاه رسیدند که الگوی خلافت اولی و دومی و سومی باید از سپهر جامعه اسلامی حذف شود ؛ چون دیگر، مردم در آن ایام می دانستند که معاویهها جز با پیراهن عثمان بالا نیامدند و تئوری حکومت و فرمانروایی در دوره امویها و مروانیها ، و تمام شاکله حکومت آنها بر سیره شیخین استوار بود و مردم فضاحت این تفکر را دیدند و آن مردم علیه بنیامیه و زمینه سازان حکومت بنیامیه، انقلاب کردند و در نتیجه، گفتمان شیعی همگانیتر شد. ولی دشمنان قسم خورده اهل بیت(ع) آسوده ننشستند و با کمک خلفای عباسی، در جریان نهضت خراسانی دوباره جای پا محکم کردند.
برای همین، در دوران ائمه متاخر مانند امام رضا(ع) مواجه میشویم با چهرههایی -چون یحیی بن اکثم- که دوباره سعی میکنند آن جریان شیخین را بازسازی کنند و برای بازسازی آن، سعی کردند از نو و مجددا با الگوی تاریخی حضرت فاطمه زهرا(س) مبارزه کنند، و به تعبیری که اهل بیت(ع) فرمودند این تحول روزگاری است که حق در آن، فراز و فرود دارد دوباره شروع شود و جریان را به سمتی بردند که دوباره خاموش شود. اما مرام فاطمه(س) هیچگاه فراموش نمیشود.
همانطور که حکومت علویان در شمال ایران، و حکومت أدارسه در شمال افریقا در قرن دوم، توسط نوادگان فاطمه و بنام آن بانوی بزرگ، توسط همان سه نفری که از قیام فخ (قیام شهید فخّ یا واقعه فخّ از قیامهای علویان علیه عباسیان است که در ذیالحجه سال ۱۶۹ هجری به رهبری حسین بن علی معروف به صاحب فخ از نوادگان امام حسن(ع) در مدینه شکل گرفت و به کشته شدن او و بیشتر یارانش انجامید. از آنجا که این قیام در منطقه فخ در نزدیکی مکه رخ داد به قیام فخ یا قیام صاحب فخ مشهور شدهاست) زنده ماندند که در آن واقعه بیش از صد نفر سادات علوی سرهایشان جدا شد و از میان این سه نفر که ماندند ،یک نفر به ایران گریخت که همان ابو محمد حسن اطروش بود و حکومت علویان را در مازندران سرپا کرد و دو نفر دیگر به مغرب اسلامی یعنی تونس و مراکش رفتند و حکومت فاطمیها را تشکیل دادند. اینجاست که متوجه میشویم با نام فاطمه(س) فقط همزبانی کردن و یا دین و باور داشتنن، کفایت نمیکند. بلکه باید گفتمان فاطمه(س) تداوم داشته باشد و قاعدتاً گفتمان حضرت زهرا(س) قدرت داشته که هنوز ادامه دارد و جریانی قدرتمند شده است. آن هم فاطمهای که شبانه دفن شد، نامش بر مأذنههای شهری بلند میشود که حاصل تمدنی حکومتی به نام فاطمیان و آن هم در شهر هزار مسجد؛ شهر قاهره است. اصل شهر را فاطمیان بنا کردند و نام زهرا مقتدرترین و لطیفترین نامی بود که در منازل و معابر آن یاد میشد و هنوز نیز آثار آن نام در فرهنگ و زندگی و معماری مصر، قابل مشاهده است.
آری، با اهتمام بر تعظیم شعائر فاطمی ، تاریخ خلفا، انحراف و ظلم و ستمی که حکومتهای بعد از خلفا از جمله بنی امیه روا داشتند، مشخصمیشود . باید گفتمان حضرت زهرا(س) تداوم داشته باشد تا کسانی که سعی در پنهانکاری بر این ظلمی که در حق حضرت زهرا(س) شده ، دارند رسوا شوند . و حق پایمال شده امامت و ولایت زیر سرپوش استبداد دینی فراموش نشود و در این اهتمام، هیچ گونه سستی جایز نیست و این تلاش و دعوت به آن را نباید افراط گرایی پنداشت زیرا شخصیت و مقام حضرت زهرا(س) در وصف نمیگنجد و مظلومیت و حقانیت حضرت را نمیتوان نادیده گرفت و الگوی برتر وجودی او را در ساختن جامعه انسانی، نادیده گرفت. بسیاری از اندیشمندان و بزرگان بر این نکته اتفاق نظر دارند.
استاد علامه محمدرضا حکیمی(طاب ثراه) در پاسخ به پرسشی که در جلسهای خصوصی از ایشان داشتم و پرسیدم چرا جناب استاد، کتابی مستقل در بارۀ حضرت فاطمه نمی نویسند، فرمود: «هرگاه قلم به دست گرفتم که درباره حضرت زهرا(س) بنویسم ، در برابر عظمت و بزرگی او دستانم لرزید، و جز اندکی، نمی توانستم نوشت» جا دارد با خود بیندیشیم که فاطمه (س) کیست که قلم در دست نابغۀ ادیبی چونان علامه حکیمی (طاب ثراه) میلرزد؟ و باید اندیشید چه ظلمی بر فاطمه مظلومه روا داشتند که عواقب خسارت بار و جبران ناپذیر آن قرنهاست بر پیکره جامعه اسلامی خودنمایی میکند؟ خلفای غاصب با حق ولایت و امامت چه کردند و چه سرنوشت شومی را برای آیندۀ جامعه اسلامی رقم زدند که ظلمت و گمراهی آن هنوز در جامعه مسلمانان خودنمایی میکند؟
_____________
منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری:
مجلس آقای موسوی ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
موضوع: فاطمیات قرآنی
با صلوات بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام خدمت جناب حجتالاسلامانصاری.
جناب استاد در پایان دهه فاطمیه دوم موضوع جدیدی تحت عنوان” فاطمیات قرآنی” مطرح کردند.در باب حضرت زهرا(س)یکی از مباحثی که میشود در مورد آن سخن گفت، بحث «فاطمیات قرآنی» است که ارتباط زیادی با یکی از بحث های پیش گفته، یعنی «آیات فاطمی قرآن» دارد که در مورد آن جناب استاد، قبلا بحث کردهاند . بررسی این موضوع فوائدی دارد، از جمله اینکه بر خلاف مطالبی که دور افتادگان از مکتب قرآن و وادی دین و تفسیر قرآن و آنان که با مذهب تشیع آشنا نیستند، مطرح میکنند؛ که چرا نام علی(ع) در قرآن نیست؛ چنین بحثی از لحاظ کلامی مفید است بلکه توجه داشته باشیم که نام بردن صریح، چندان کار مناسبی نیست مخصوصا در متنی که میتواند مطمع تحریف واقع شود و نام افراد، اسباب به هم ریختگی یک متن منجسم مثل کتاب آسمانی میشود. ولی، بجای آن، اوصاف گویایی در قرآن ذکر شده که مصداق کامل آن شخصیت علی(ع) است. روی همین مبنای که اگر کسی به آیات فاطمی قرآن توجه کند درخواهد یافت، علاوه بر نام امیرالمؤمنین(ع) حتی توصیفات حضرت زهرا(س) و حسنین(ع) نیز در قرآن، قابل پیگیری و دریافت است. همان اوصافی که در روایات شیعه و سنی قابل استشهاد/شاهدآوری است. بحث «آیات فاطمی قرآن» بحث مفید و سازندهای است ولی با «فاطمیات قرآن» تفاوتهایی دارد.
از جمله اینکه بحث آیات فاطمی، متکی به اسناد و گزارشاتی است که در کتب تاریخی ، تفسیری و روایی دلالت میکند بر اینکه آیه ای درباره آن حضرت نازل شده یا حضرت زهرا(س) یکی/بخشی از شان نزول آیه بوده است. همانطور که در تفسیر روایی قرآن با گزارشاتی از این دست، فراوان روبرو هستیم. اما در مبحث فاطمیات قرآن بحث بدین گونه است که همپای مطالعه در زندگی حضرت زهرا(س) نگاهی به مضامین آیات قرآن داشته باشیم و زندگی حضرت را درنظر گرفته، ببینیم چه تناسبی با آیات قرآن دارد. با این نوع نگاه میشود پاره ای از خصوصیات و ویژگیهای حضرت زهرا(س) را در قرآن کاوید و با مضامین آن ارتباط برقرار کرد.
باز از جمله تفاوت ها یکی دیگر این است که در بحث «آیه های فاطمی قرآن» ما نیازمند به اسناد تاریخی و متون روایی هستیم در حالیکه در بحث «فاطمیات قرآنی» نیازمند تحلیل محتوا هستیم.
ابتدا باید به شناخت درستی از زندگانی حضرت زهرا (س) رسید. ایشان در سال پنجم هجری در مکه متولد شدند و هشت سال در مکه بودند و ده سال در مدینه زندگی کردند و پس از حصر در شعب ابوطالب، جزء اولین مهاجران به سوی مدینه بودند. هم در مکه و هم در مدینه شاهد نزول آیات قرآن بر روح و جان پیامبر(ص) بودند . همانطور که میدانیم بسیاری از سوره های قرآن در مکه نازل شد که به آنها سورههای مکی میگویند و به سورههایی که در مدینه نازل شد ،مدنی میگویند. در سوره های مکی که در اوایل بعثت پیامبر نازل شده به موضوعاتی مانند؛ انسان، قیامت، یادآوری خداوند و دعوت به توحید، هشدار برای وضعیت بد جامعه و تضاد طبقاتی ، اعتراض به زنده به گور کردن دختران و خودکامگی است پرداخته شده است. از طرفی دیگر، بسیاری از موضوعات اجتماعی، احکام و قوانین حقوقی، جایگاه بعضی از اصناف و طبقات و حقوق مردم در سورههای مدنی است. بنابر این اگر با دقت در تفسیر قرآن نظر کنیم و اگر آیات آن را تحلیل محتوایی کنیم ،به بخشی از توصیفات بر میخوریم که در اوصاف حضرت زهرا(س) به روشنی قابل مشاهده است.
بنابر این، در قرآن توصیفاتی وجود دارد که مربوط میشود به یک دسته ویژگیهای اخلاقی ، روحی و معنوی در انسانِ اهل فضل و معنا که با این توصیفات در پیشگاه خداوند شناخته میشود و وجود حضرت زهرا(س) در این توصیفات پسندیده متجلی است.
به عنوان نمونه در آیه ۳۵ سوره احزاب، میفرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا؛ خدا برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادت پیشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان حفظ کننده خود از پلیدی های جنسی، و مردان و زنانی که بسیار یاد خدا می کنند، آمرزش و پاداشی بزرگ آماده کرده است» در این آیه برای مردان و زنان، همپای یکدیگر، قرآن، یازده صفت را ذکر میکند.
همچنانکه در آیات مشابه دیگری نیز خداوند به صفات مؤمن و معتقد، صبور، شکیبا ، اهل صدقه و بخشش در توصیف زنان میپردازد. اکنون اگر با دقت نگریسته شود از میان جمعیت زنان مسلمان، در چه کسی این صفات قرآنی بیشتر از حضرت زهرا(س) متجلی است؟ چه کسی در صدقه دادن بهتر از حضرت زهرا(س) است که در شب عروسی، جامه عروسی خود را به فقیری میبخشد؟
به همین گونه، همۀ صفاتی که قرآن برای مجاهدان بیان میکند، بر حضرت زهرا(س) صادق است و صفاتی که برای جهاد و تلاش در راه خدا گفته شده است بر اوصاف فاطمه(س) صدق میکند. همچنین صفاتی که برای مهاجرین الی الله است برای فاطمه(س) ثابت است زیرا که جزء اولین زنان مهاجری است که همراه علی(ع) به مدینه هجرت میکنند. حضرت زهرا(س) در بحث انفاق پیشگام هستند، در بحث هجرت پیشگام هستند، در بحث جهاد پیشگام هستند و آنجا که قرآن در آیاتی اهل معرفت و صبر و بزرگواری را تجلیل میکند، حضرت زهرا(س) برترین و بهترین مصداق ها برای این آیات قرآن هستند.
نتیجه آنکه در هر آیه ای از اینگونه ویژگی ها و صفات پسندیدۀ کمالی که بنگریم نقش حضرت زهرا(س) در پیوند با آنها، نقش و چهرهای دلنشینتر و ملموستر است. چه بسا باید در آئینه آیات قرآن بسیار کاوید و جستجو کرد تا متوجه شد که هنوز آیات پر شماری در ارتباط با زندگی و شخصیت حضرت زهرا(س) یافت میشود و میتوان به آنها استشهاد کرد. آنچه که ذکر شد فقط گوشه ای از «فاطمیات قرآن» و طرح بابی در این زمینه بود که جناب استاد انصاری، بحث و بررسی بیشتر در مورد این موضوع را به جلسات بعدی موکول کردند.
_____________
مجلس آقای موسوی ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
موضوع: فاطمیات قرآنی
با صلوات بر محمد و آل محمد و عرض ادب و احترام خدمت جناب حجتالاسلامانصاری.
جناب استاد در پایان دهه فاطمیه دوم موضوع جدیدی تحت عنوان” فاطمیات قرآنی” مطرح کردند.در باب حضرت زهرا(س)یکی از مباحثی که میشود در مورد آن سخن گفت، بحث «فاطمیات قرآنی» است که ارتباط زیادی با یکی از بحث های پیش گفته، یعنی «آیات فاطمی قرآن» دارد که در مورد آن جناب استاد، قبلا بحث کردهاند . بررسی این موضوع فوائدی دارد، از جمله اینکه بر خلاف مطالبی که دور افتادگان از مکتب قرآن و وادی دین و تفسیر قرآن و آنان که با مذهب تشیع آشنا نیستند، مطرح میکنند؛ که چرا نام علی(ع) در قرآن نیست؛ چنین بحثی از لحاظ کلامی مفید است بلکه توجه داشته باشیم که نام بردن صریح، چندان کار مناسبی نیست مخصوصا در متنی که میتواند مطمع تحریف واقع شود و نام افراد، اسباب به هم ریختگی یک متن منجسم مثل کتاب آسمانی میشود. ولی، بجای آن، اوصاف گویایی در قرآن ذکر شده که مصداق کامل آن شخصیت علی(ع) است. روی همین مبنای که اگر کسی به آیات فاطمی قرآن توجه کند درخواهد یافت، علاوه بر نام امیرالمؤمنین(ع) حتی توصیفات حضرت زهرا(س) و حسنین(ع) نیز در قرآن، قابل پیگیری و دریافت است. همان اوصافی که در روایات شیعه و سنی قابل استشهاد/شاهدآوری است. بحث «آیات فاطمی قرآن» بحث مفید و سازندهای است ولی با «فاطمیات قرآن» تفاوتهایی دارد.
از جمله اینکه بحث آیات فاطمی، متکی به اسناد و گزارشاتی است که در کتب تاریخی ، تفسیری و روایی دلالت میکند بر اینکه آیه ای درباره آن حضرت نازل شده یا حضرت زهرا(س) یکی/بخشی از شان نزول آیه بوده است. همانطور که در تفسیر روایی قرآن با گزارشاتی از این دست، فراوان روبرو هستیم. اما در مبحث فاطمیات قرآن بحث بدین گونه است که همپای مطالعه در زندگی حضرت زهرا(س) نگاهی به مضامین آیات قرآن داشته باشیم و زندگی حضرت را درنظر گرفته، ببینیم چه تناسبی با آیات قرآن دارد. با این نوع نگاه میشود پاره ای از خصوصیات و ویژگیهای حضرت زهرا(س) را در قرآن کاوید و با مضامین آن ارتباط برقرار کرد.
باز از جمله تفاوت ها یکی دیگر این است که در بحث «آیه های فاطمی قرآن» ما نیازمند به اسناد تاریخی و متون روایی هستیم در حالیکه در بحث «فاطمیات قرآنی» نیازمند تحلیل محتوا هستیم.
ابتدا باید به شناخت درستی از زندگانی حضرت زهرا (س) رسید. ایشان در سال پنجم هجری در مکه متولد شدند و هشت سال در مکه بودند و ده سال در مدینه زندگی کردند و پس از حصر در شعب ابوطالب، جزء اولین مهاجران به سوی مدینه بودند. هم در مکه و هم در مدینه شاهد نزول آیات قرآن بر روح و جان پیامبر(ص) بودند . همانطور که میدانیم بسیاری از سوره های قرآن در مکه نازل شد که به آنها سورههای مکی میگویند و به سورههایی که در مدینه نازل شد ،مدنی میگویند. در سوره های مکی که در اوایل بعثت پیامبر نازل شده به موضوعاتی مانند؛ انسان، قیامت، یادآوری خداوند و دعوت به توحید، هشدار برای وضعیت بد جامعه و تضاد طبقاتی ، اعتراض به زنده به گور کردن دختران و خودکامگی است پرداخته شده است. از طرفی دیگر، بسیاری از موضوعات اجتماعی، احکام و قوانین حقوقی، جایگاه بعضی از اصناف و طبقات و حقوق مردم در سورههای مدنی است. بنابر این اگر با دقت در تفسیر قرآن نظر کنیم و اگر آیات آن را تحلیل محتوایی کنیم ،به بخشی از توصیفات بر میخوریم که در اوصاف حضرت زهرا(س) به روشنی قابل مشاهده است.
بنابر این، در قرآن توصیفاتی وجود دارد که مربوط میشود به یک دسته ویژگیهای اخلاقی ، روحی و معنوی در انسانِ اهل فضل و معنا که با این توصیفات در پیشگاه خداوند شناخته میشود و وجود حضرت زهرا(س) در این توصیفات پسندیده متجلی است.
به عنوان نمونه در آیه ۳۵ سوره احزاب، میفرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا؛ خدا برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادت پیشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان حفظ کننده خود از پلیدی های جنسی، و مردان و زنانی که بسیار یاد خدا می کنند، آمرزش و پاداشی بزرگ آماده کرده است» در این آیه برای مردان و زنان، همپای یکدیگر، قرآن، یازده صفت را ذکر میکند.
همچنانکه در آیات مشابه دیگری نیز خداوند به صفات مؤمن و معتقد، صبور، شکیبا ، اهل صدقه و بخشش در توصیف زنان میپردازد. اکنون اگر با دقت نگریسته شود از میان جمعیت زنان مسلمان، در چه کسی این صفات قرآنی بیشتر از حضرت زهرا(س) متجلی است؟ چه کسی در صدقه دادن بهتر از حضرت زهرا(س) است که در شب عروسی، جامه عروسی خود را به فقیری میبخشد؟
به همین گونه، همۀ صفاتی که قرآن برای مجاهدان بیان میکند، بر حضرت زهرا(س) صادق است و صفاتی که برای جهاد و تلاش در راه خدا گفته شده است بر اوصاف فاطمه(س) صدق میکند. همچنین صفاتی که برای مهاجرین الی الله است برای فاطمه(س) ثابت است زیرا که جزء اولین زنان مهاجری است که همراه علی(ع) به مدینه هجرت میکنند. حضرت زهرا(س) در بحث انفاق پیشگام هستند، در بحث هجرت پیشگام هستند، در بحث جهاد پیشگام هستند و آنجا که قرآن در آیاتی اهل معرفت و صبر و بزرگواری را تجلیل میکند، حضرت زهرا(س) برترین و بهترین مصداق ها برای این آیات قرآن هستند.
نتیجه آنکه در هر آیه ای از اینگونه ویژگی ها و صفات پسندیدۀ کمالی که بنگریم نقش حضرت زهرا(س) در پیوند با آنها، نقش و چهرهای دلنشینتر و ملموستر است. چه بسا باید در آئینه آیات قرآن بسیار کاوید و جستجو کرد تا متوجه شد که هنوز آیات پر شماری در ارتباط با زندگی و شخصیت حضرت زهرا(س) یافت میشود و میتوان به آنها استشهاد کرد. آنچه که ذکر شد فقط گوشه ای از «فاطمیات قرآن» و طرح بابی در این زمینه بود که جناب استاد انصاری، بحث و بررسی بیشتر در مورد این موضوع را به جلسات بعدی موکول کردند.
_____________
مجلس مهدیه میبد ۱۴۰۰/۱۰/۲۲
موضوع: فاطمه رخ گردانده و خشمگین است (بخش دوم)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی طول عمر و سلامتی برای حجتالاسلامانصاری.
در مبحث قبلی که جناب استاد درباره همین موضوع بابی را تحت عنوان ” مداهنه” گشودند و به توضیح معنا و مفهوم کلمه مداهنه پرداخته و فرمودند : حضرت زهرا(س) با اینکه دختر رحمه للعالمین هستند ولی آنجا که به اعتقادات و دفاع از حق امامت و ولایت میرسد، اهل مداهنه نیستند. مهمترین جلوه مداهنه و از کنار قضایای خطیر، بی تفاوت گذشتن، مربوط به جایی است که انکار منکرات میخواهند بکنند ،منکری که جامعه را به فساد کشاند ولی به دلیل ملاحظه مراکز ثروت و قدرت از کنار مسئلهای خطرناک، میگذرد.
ارتکاب مداهنه، جزء منکرات الهی است. حضرت زهرا (س) در برابر خلافت غاصب مداهنه نکردند و جانشان را هزینه این پافشاری و ایستادگی و مقاومت در مسیر حق نمودند. امروزه کسانی در جامعه ما دیده می شوند که برای ترک مداهنه، از راهها و بهانه هایی که شیطان یاد میدهد استفاده میکنند.
اولین راه که اشخاص برای ترک مداهنه بر می گزینند این است که مداهنه در دین را با مدارای مردم یکی میگیرند. مدارا با مردم به رفتار عملی، برخورد نیکو، ادب و رعایت حقوق در معامله است و ربطی به مسألۀ دین و مواجهۀ با آن ندارد تا کسی مجاز باشد که دین و حقایق دین را به بازی بگیرد و به عنوان وجه المصالحه با اسباب قدرت و ثروت با دین و مسائل آن، برخورد کند. بنابر این در منکرات اصلی که ماهیت اسلام ، حقیقت پیامبر و قرآن را وارونه می کند نباید مجامله کنند و ترک مداهنه وظیفه همه اهل ایمان است.
دومین مورد که در این بحث به آن پرداخته میشود این است که یکی از راههای انحرافی که سبب میشود افراد از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند پیش کشیدن مسئله ای انحرافی است به نام علم نافع که در برابر علم غیر نافع یا غیر سودمند است. علم بیسود علمی است که جزء فضولات زندگی است و فقط تلنبار علم است و با رشد انسان، ارتباط مستقیمی ندارد.
توضیح مطلب اینکه، در روایات اسلامی توجه به دو مقولۀ علم نافع و علم زیان بار را داریم. چون گاهی علمها سودی برای صاحبان خود ندارند . از نگاه دین این علمها، شنیدنیهای بی حاصل است و فایدهای ندارد. زیرا علم غیر سودمند در زندگی، راهی نشان نمیدهد. بعضی در روزگار ما برای فرار از بار مسئولیت و انکار منکر بزرگ اجتماعی خود، زیر چتر علم نافع خود را پنهان میکنند و بیانشان این است که این علوم، از جملۀ علم نافع نیست. لذا در بحث حضرت فاطمه(س) هنگامی که در مورد سقیفه و آنچه در سال یازدهم هجری اتفاق افتاد، و اینکه در سقیفه چه گذشت و با فاطمه چه کردند؟ سخن گفته میشود، برخی میگویند که این مباحث به کار ما نمیآید و برایمان نافع نیست.
در پاسخ به این بحث انحرافی، باید گفت که شما بین علم نافع و علم منافع تمییز قائل نشدید و فقط به سراغ علمی رفته اید که منافع شما را تامین کند. اما این فکری نادرست است زیرا فردی که سقیفه را نفهمید و تشخیص نداد در سقیفه چه خسارتی علیه جهان اسلام رقم خورد و چرا فاطمه(س) در برابر این اقدامات قد علم کرد و نمیداند چه بر سر رسالت آمد ،یعنی این فرد دین خود و راه درست دین را نشناخته است و نمیداند تفاوت راه مالکی، اشعری و… با شیعه دوازده امامی کدام است؟ و علم نافع را بهانه ای برای گریز قرار میدهد.
پرسش های مهم در تاریخ اسلام و حقیقت آنچه که در سقیفه اتفاق افتاد و آن حقی که از علی(ع) بناحق ستانده شد و اینکه حضرت زهرا(س) چه کردند؟ مدینه چه شد؟ حضرت چه گفتند؟ و با دختر بزرگ پیامبر خاتم چه برخوردی صورت گرفت؟ و اینکه چرا فاطمه (س) با آنان سازش و مداهنه نکرد؟… همه این موارد جزء مسائل مهم تاریخ شیعه و جهان تشیع است. کسانی که در این مسائل فکر نکنند و آنها را نشناسند و بین علم نافع و علم منافع و یا به تعبیری علم معنوی سودمند و علم مادی غیر سودمند که فقط در جهت منافع شخصی است ،هیچ تفاوتی قائل نشوند، به درک درستی از دین شناسی دست نیافتهاند.
سومین مسئله که در این موضوع مطرح میشود، برای بازی کردن با حقایق تاریخ حضرت زهرا(س) و مظلومیت آن بانو که سند حقانیت شیعه دوازده امامی است این است که توسط برخی چنین عنوان میشود که بحث خلفای ثلاثه و سقیفه به چه کار جامعه امروزِ میآید؟ چه چیزی امروز به این بحث وابسته است و بین زندگیهای امروزی که دستخوش تلاطم امواج اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است ، بحث از خلفای زیسته در هزار و چهارصد سال پیش به چه کاری میآید و برای چیست؟
واقعا این گونه سخنان و اظهار نظرها جای بسی تاسف دارد که چه کسانی مدعی فهم و اندیشه و پژوهش هستند اما هنوز تاریخ اسلام را به درستی نشناختهاند و راه را از چاه تشخیص ندادهاند و نفهمیدهاند تاریخ حیات حضرت فاطمه (س) و آموزه و سیرۀ او چه نقشی در زندگی امروزین آنها دارد و با این وصف، خود را شیعه میدانند به گونهای که اگر به آنان گفته شود با چنین وضعیتی از ناآگاهی تاریخی، شما اصولا شیعه نمیتوانید باشید زیرا بویی از تشیع واقعی نبردهاید، در برابر آن موضع میگیرند و بر می آشوبند.
در حالیکه پیداست اگر شما سقیفه را نشناختید ،یعنی امامت را نفهمیدهاید. اسلام عدالت محور علی(ع) و غصب و دست اندازی ظالمانه دیگران را در تاریخ نفهمیدهاید. تفاوت بین تفسیر درست و تفسیر غلط و برداشتهای منحرفانه از قرآن را متوجه نشده اید و حتی تفاوت میان احکام شرعی و برداشت صحیح شیعه از غیر شیعه را متوجه نشدهاید. این ناآگاهی ها در بستر عدم شناخت مظلومیت زهرا(س) و جریان حقانیت ایشان است. چرا که سقیفه، سنت پیغمبر را با سنت دیگران و نظرات آنان، جابجا کرد و چنان جوّی فاسد، همراه با رعب و وحشت بر جامعه حاکم کرد که تا به امروز اجازه نمیدهد درباره آنچه در سقیفه اتفاق افتاد و آنچه با حق امامت و ولایت کردند پیگیری انجام شود و حق شناخته شود. همانند جامعه غرب که پدیدهای به نام هولوکاست (ممنوعیت سخن گفتن از کشتار یهودیان و تحقیق و نقد گزارشات در مورد آن) را بعد از جنگ جهانی دوم به وجود آورد ، سقیفه نیز «هولوکاست جهان اسلام» و جامعه اسلامی شده است که آشکارا نمیخواهد و نمی گذارد تا اسناد تاریخی درباره حق گرفته شده و مظلومیت و شهادت فاطمه(س) پیگیری و بازخواست گردد، مبادا واقعیتها و حقانیتها معلوم گردد.
_____________
مجلس رستاق یزد ۱۴۰۰/۱۰/۲۴
موضوع: در منظر فاطمه (س) بودن
با صلوات بر محمد و آل محمد و درود و عرض ادب محضر حجت الاسلامانصاری.
در این مبحث جناب استاد مقدمه ای در باب علم آموزی و یادگیریهای اکتسابی و آنچه که انسان با دیدن و شنیدن میآموزد ،بیان فرمودند و نتیجه گرفتند که آموزش و فراگیری علوم و آگاهی ها منحصر به خواندنی ها و نوشتی ها و آموزش های درس محور نیست. بلکه راههای کهن تر و مهمتر دیگری نیز وجود دارد.
از جمله، از نگاه قرآن یکی از نخستین انواع یادگیری انسان و علوم اکتسابی با داستان هابیل و قابیل شروع شد که چون قابیل بر اثر حسادت برادر خود هابیل را کشت ،نمیدانست با جنازه او چه کند. خداوند در قرآن میفرماید: «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَهَ أَخِیهِ ۚ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَٰذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَهَ أَخِی ۖ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ؛ خدا کلاغى را واداشت تا زمین را بکاود و به او بیاموزد که چگونه جسد برادر خود پنهان سازد. گفت: واى بر من، نتوانم همانند این کلاغ باشم و پیکر برادرم را دفن کنم. و در زمره پشیمانان درآمد.» (مائده/۳۱،ترجمه: آیتی) همانطور که در این آیه نشان داده میشود، کلاغ مامور آموزش شد و قابیل از نحوه رفتار کلاغ علمی را بدست آورد و راهی آموخت تا جسد برادر را دفن کند. به همین شیوه، انسانها در طول تاریخ علم، بسیاری از دستاوردها و علوم مادی خود را از طبیعت یا حیوانات الهام گرفته و بر آن اساس در جهت پیشرفت و یادگیری قدم برداشته اند. از جمله پرواز و ساخت هواپیما که سازندگان از پرندگان الگو گرفتند و یا ساخت رادار که بر اساس کار خفاش ساخته شد.
اما اینها نیز همه آنچه درباره علم و آموزش باید گفته شود نیست. زیرا آموزش و یادگیری، صرفاً متوقف بر دیدن و شنیدن نیست، چه بسا نیروی مافوق بشری یا فوق مادی نیز در این میان نقش داشته باشد که به آن الهام میگویند. در تاریخ علم و اختراعات و اکتشافات، بسیاری از دانشمندان در توصیف اختراعات، یافتههای خود را ناشی از نوعی الهام میدانند. از جمله نیوتن و کشف قانون جاذبه و یا ارشمیدس و قانون وزن چگالی اجسام و بسیاری دیگر …
پس لزوما فراگیری علوم همیشه نباید در مقابل دیدگان و یا متوقف بر خواندن متن و شنیدن درس در محضر استاد باشد، بلکه الهام، درس گرفتن از پدیدههای عالم طبیعت ، تجربه و آزمون و خطا کردن تا برسد به انواع دیگری که انسان در فضای معنوی آنها را درک میکند و در عالم معنا و معنویت چیزهایی را کسب میکند ، را شامل میشود.
با این مقدمه شتابزده اکنون می توان آمادگی یافت تا این حقیقت فهم و دریافت شود که وقتی انسان با اهل بیت(ع) ارتباط قلبی برقرار میکند و قلب به سوی ایشان توجه پیدا میکند، این توجه قلبی و حس عالی به منزلۀ رشتهای است که از طریق آن یکی از بهترین راههای آموزش و القای حقیقی اتفاق میافتد و راههای بیشمار و بی پایانی از درک و دریافت های برین و فراتر از حس و دانش تجربی برای صاحبان آن فراهم می آید.
در موضوع بحث حاضر نیز، یکی از مهم ترین ارتباطات معنوی، و قابل دسترس برای آدمی، ارتباط روحی و قلبی با انسانهای «هادی» مانند حضرت زهرا(س) است که انسان تمام حس و قلب و ذهن خود را به سوی حضرتشان متوجه میکند و با انجام قربات، ذکر صلوات، انجام خیرات، نماز و دعا با ایشان ارتباط برقرار میکند. البته ارتباط فقط اظهار ادب نیست بلکه وقتی انسان به آن ذات مقدس توجه پیدا میکند و وصل میشود، یک نظری از آن سمت و سو مانند یک تابشی از شعاع خورشید وش بر زندگی و جان و دل انسان میتابد و قصهای اتفاق میافتد که در بیان سیر و سلوکی به آن “نظر اهل نظر ” میگویند. یعنی،نگاهی که ولیّ خدا به یک پدیده و موجود میتوانند داشته باشند. نظری که خود فرد باعث جذب آن شده است و به اراده اولیه اش در این وادی وارد میشود. در این «نظرشدگی» وجود آدمی جابجا میگردد و تحولات روحی و ذهنی حیرتآوری برای نظرشدگان رخ می دهد. پیرامون این «منظر» در ادبیات عرفانی نیز، مطالب و اشاراتی، به زبان آورده شده است و چه بسا خود گویندگان و نویسندگان نیز طعم این نوع نظر و نگاه را درک کرده باشند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشه چشمی به ما کنند؟
باید توجه داشت که این صاحب نظر بودن با آنکه فردی را صاحب نظریه در مراتب علمی یا فکر و اندیشه بدانند متفاوت است. شناسۀ فردی که صاحب نظریه در مراتب علم و تفکر است غالباً تناسبی با صاحب نظر بودن در بُعد معنوی و الهی ندارد. در اینجا صاحب نظر بودن یعنی کسی توجه و نگاهش تربیت کننده و تحول ساز باشد به گونهای که گاهی در پی ایجاد یک پیوند یا رابطهای صحیح، شعاع وجودی ولی خدا به حیات و هستی انسان نظری افکنده و دگرگونی و جابجایی انسان ساز را به روح و روان آدمی عنایت میکند.
به طور مثال میتوان به داستان جوان نصرانی اشاره کرد که در راه بیابان به کاروان حضرت سیدالشهدا(ع) در مسیر کربلا بر میخورد و نگاهی و گوشه چشمی و نظری از حضرت در او چنان تحولی ایجاد میکند و چنان انقلابی در روح و جانش پدید میآورد که به همراه مادر و همسر خود به اسلام مشرف میشوند و جوان تازه مسلمان شده جانش را در کربلا فدای امام حسین(ع) میکند و هنگامی که سر بریده اش را دشمن در کنار خیمه های زنان برای سوزاندن دل مادرش پرتاب میکند، مادرش _ام وهب _ سر را دوباره به میدان جنگ پرتاب میکند و میگوید سری که در راه خدا دادم باز پس نمیگیرم و بدین گونه در طی زمانی بسیار اندک، خالق یکی از زیباترین صحنههای کربلا میشود. به راستی آن چه نگاه و نظری است که با مادر و جوانی تازه مسلمان چنین میکند که اینگونه در میدان نبرد کربلا، زیبایی میآفرینند و شکوهمندانه جانفشانی میکنند؟
ارتباط با اهل بیت(ع) -علی الخصوص حضرت زهرا(س) که ائمه اطهار نیز، توسل و ارتباط روحی و معنوی با ایشان را در روایاتی سفارش میکنند- چنان عنایات و توجهاتی از سوی ایشان برای انسان حاصل میکند. حتی گوشه چشم و نظری از ایشان کافی است تا انسان از گودال زمین به اوج علیین برسد و به درجاتی بی مانند نائل آید و بر مشکلات بزرگ، چیره شود و گرههای ناگشودهای برایش باز شود که در هیچ مکتب و منصب آکادمیک و علمی و زیر نظر هیچ استادی، توفیق گشایش در آنها حاصل نمیشود، جز در مکتب فاطمی و اهل بیت (ع).
از جمله، یکی دیگر از مصادیق عالی برای نظرشدگی و در منظر فاطمه(س) بودن، بانو امالنبین را میتوان نام برد. بانویی که حضرت زهرا(س) را ندیدند و اصلا در محضر ایشان تشرف حضور نداشتند. یا سن و سال ایشان شاید اجازه نمیداده است تا بتواند از محضر دختر پیامبر(ص) کسب فیض نماید. ولی با این حال، بنگرید که تا چه انداره از حضرت فاطمه(س) درس آموخته و از ایشان الگو گرفته بود و حتی -به تعبیر اخوی مکرم، حجت الاسلام شیخ علی انصاری- پس از واقعه عاشورا ، دست فرزند خردسال عباس(ع) را میگرفت و در بقیع اقامۀ سوگ و ماتم میداشت. شیوهای که یادآور بیت الاحزان فاطمه زهرا(س) و اقامه سوگواره در قبرستان بقیع است. به راستی باید از او پرسید؛ بانو جان ؛ تو کجا زهرایی شدی؟ چگونه پسری چون حضرت عباس(ع) تربیت کردی که امیرالمؤمنین در برابرت حیران است؟ و فاطمه(س) او را در عالم فرامادی، «فرزندم» خطاب می کند؟ اگر حضرت فاطمه(س) نظری بر جناب امالبنین نکرده باشند او چطور و چگونه تربیت فاطمی یافته است؟
بی شک، در سایۀ عنایت و نظر حضرت زهرا(س) لطف ویژه ای است تا اینگونه بانویی ساخته و تربیت شود، زیرا آن نظر الهی، کیمیاگر خاک و سرّی از اسرار الهی است.
فاطمه جان:
ای که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
(شعر از سید عمادالدین حسنی برقعی(مبرقعی)، معروف به عماد خراسانی (۱۳۰۰ – ۲۸ بهمن ۱۳۸۲) شاعر ،غزلسرا و قصیده سرای خراسانی)
_____________
مجلس مهدیه میبد ۱۴۰۰/۱۰/۲۷
موضوع: فاطمه(س)، رخ گردانیده و خشم کرده!
(بخش سوم)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی توفیقات روز افزون برای حجتالاسلامانصاری.
در این موضوع جناب استاد انصاری در جلسات قبل توضیحاتی در مورد رفتار و علل رفتاری حضرت زهرا(س) در برابر غاصبان خلافت ارائه نمودند که به طور مختصر و برای یادآوری به آن اشاره میکنیم. در ادامه حلقه این بحث یادآوری میشود که فاطمه(س) با اینکه دختر پیغمبر خاتم و رحمه للعالمین بود و کانون مهر، عاطفه انسانی و توجه به انسانهای محروم و ستمدیده بود با این وجود در برابر قدمهایی که سعی میکند راه حقیقت را سد کند سخت و استوار ایستاد. و یاد کرده شد که فاطمه (س) از دنیا رفت در حالیکه به روایت علمای حدیثدان و تاریخ فهم شیعه و سنی ، بر کسانی و از گروههایی، خشمگین بود. در مسجد پیامبر(ص) نیز اعلام کرد که حکم و داوری در آنچه رخ داده را به خدا واگذار میکنم که بهترین حاکم خدا است. پس آشکار است که فاطمه(س) بر خلفای غاصب خشم کرد و ترک مداهنه کرد. بعد از آن اشاره ایی به تفاوت میان مدارا و مداهنه شد و سپس ،جناب استاد به ذکر نقدهایی پرداخت که در برابر «ترک مداهنه» به آنها استناد می شود که مورد سوم، عبارت از این مساله بود که تکرار گزارش تاریخی حضرت زهرا(س) و موضعگیری وی در برابر خلافت مدینه، و بازگویی بخشی از گذشتههای دور که اکنون نیازی به آن نداریم چه اثری در زندگی ما دارد و به چه کاری در جامعه امروز میآید؟
در پاسخ به این اشکال، گفته شد که بدون پرداختن و بازخوانی این قسمت از تاریخ اسلام، اصولا نمیتوان فهمید که اسلام یعنی چه؟ و دریافت که اسلام درست کدام اسلام است؟ اسلامی که علی(ع) اعلام کرد و شیوۀ ابوذر و مقداد و سلمان و… بود یا اسلام خلفا و امویان؟ آیا از اسلام علوی تا اسلام خلافت و اسلام اموی، چه اندازه تفاوت موجود است؟
راز مسأله اینجاست که جز با تاریخ صحیح، نمی توان دریافت خلفا با اسلام محمدی چه کردند. برای نمونه، در حکومت خلیفۀ سوم، جناب ابوذر رحمهالله علیه را با درد و رنج بسیار از تبعید شام بر می گردانند و پیرمرد و صحابی شایسته پیامبر را سوار بر شتر برهنه، با پای بسته در زیر شکم شتران، به مدینه میآورند. بعد از گذشت مدتی و پس از بهبودی نسبی زخم پاهایش، ابوذر به دارالاماره مدینه وارد می شود. ورود او در آنجا مصادف میشود با روزهایی که عبدالرحمن عوف مُرده است. عبدالرحمان عوف کسی بود که برجسته ترین کار او در ایام مسلمانی اش این است که جزو مهاجمانی بود که در حمله به خانه حضرت زهرا(س)، آتش زدن در آن و انداختن ریسمان به گردن حضرت علی(ع) نقش داشت. به پاس همین خدمات، عمر او را عضو شورای شش نفره تعیین خلیفه کرد و در حکومت خلیفه سوم، او که مردی آسمان جُل بود به چنان ثروت افسانه ای دست یافت که برای تقسیم اموال منقول و غیر منقول بی حد و اندازه اش از دربار خلیفه کمک گرفته شد. به همین منظور، اموال منقول او را با گونی های بزرگ به دربار خلیفه آوردند و پیش خلیفه انباشته کردند که دو حجم انبوه از سکه های طلا و نقره شد. ابوذر شاهد این ماجراست. عثمان مشاهده کرد که آن حجم انبوه از سکه ها برای ناظران مسأله ساز است. در این هنگام رو به اطرافیان کرد و پرسید ای بزرگان، اگر کسی که حقوق واجب (زکات) ثروت خود را پرداخته است بمیرد و این اندازه ثروت و پس انداز از او بجا بماند؛ آیا باز هم حقوقی واجب در اموالش باقی است و وظیفهای دارد؟ کعب الاحبار یهودی که ادعای مسلمانی داشت و در کنار خلیفه سوم به نظر دادن و مشاوره می پرداخت، بیدرنگ گفت: خیر.
این گفتگو در حالی صورت گرفت که ابوذر که دوران درخشان حیات پیامبر(ص) را درک کرده و عدالت رسول خدا و سیرۀ او را می شناسد، اکنون با چشم خود میبیند که دین خدا و رسالت پیامبر و آنچه که در حقوق اسلامی مطرح شده به کجا کشانده شده است. ابوذر خونش به جوش میآید و با عصا به سینه کعب الاحبار میتازد و میگوید: ای،پسر دو یهودی! تو به ما دین یاد میدهی؟ آیا کسی که با این اندازه ثروت، مرده است حسابش پاک است؟ در حالیکه قرآن می گوید؛ «…وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛ و کسانى را که زر و سیم مى اندوزند و آن را در راه خدا خرج نمى کنند به عذابى دردناک نوید ده» (توبه /۳۴)
این در حالی بود که در همان مدینه و در همان ایام، زنی یا دختر جوانی برای تأمین خوراک زندگی، در کوچه های شهر، سرگین ستوران را جمع کرده و در سبد میگذارد تا خشک کند و بفروشد و درآمد ناچیزی کسب کند و نان بخور و نمیری برای خانواده فراهم کند.
به راستی که بدون شناخت تاریخ اسلام نمیتوان فهمید از کدام اسلام شایسته است که تبعیت کنیم، و اینکه فرق اسلام نبوی(ص) با اسلام عثمانی چه بود. فاطمه و علی(ع) چه میگفتند که دیگران از فهم و درک آن عاجز بودند؟ خلفا با اسلام نبوی چه کردند که مدینۀ فاضلۀ پیامبر (ص) در کمتر از سه دهه به چنان فقر و تضاد طبقاتی دچار شده بود و یک خاخام یهودی زاده، در مسند فقه و حقوق مسلمین، نشسته و فتوا صادر میکند؟ به راستی با رسالت پیامبر چه کردند؟ چرا فاطمه(س) از آنان خشمگین است و چرا فاطمه از دیدار آنها رویگردان است؟ چه کردند که مستحق خشم و غضب فاطمه (س) شده اند؟ آیا چنین حقایق تاریخی، نیازمند تأمل و بازخوانی صحیح نیست تا راه حق از باطل، شناخته گردد؟!
_____________
یک نظر بگذارید