Mohammad Alavi:
استاد عزیز
بنده از بزرگانی که شاید دیگه نظیرشون در ج.ا دیده نشه مثل شهید بزرگوار بهشتی و امام موسی صدر تصاویزی دیدم در ملاقات و نشست با زنان بی حجاب.
تفسیر رفتار دو بزرگوار در دوران خودشون چیست ؟
Ansari Hosein:
سلام گرامی
بحمد الله جنابعالی نیاز به توضیحات اضافی این برادر کوچکتان ندارید لذا بسیار کوتاه و تلگرافی عرض می کنم.
تفاوت آشکار دو نوع برخوردی که یاد کردید ، ناشی از تفاوت زمان و تفاوت موضوع است.
امر حجاب یا همان پوشش زنان، بیش از دو قرن است که در جهان بشری به امری سیاسی تبدیل شده است و از موضوع مواجهه دینی خارج گردیده است. بازتاب این وضعیت در دوران اخیر حکومت قاجار به ایران رسید و تمام آنچه را که امروز در مواجهه با حجاب زنان مشاهده می شود بعینه در دوران قاجار تکرار گشته و بالاخره با دولت پهلوی اول به قانون کشف حجاب رسیده است. در حوزه ادبیات حجاب ستیزی ، شاعرانی مثل ایرج میرزا و عشقی و پروین را در این زمینه می توان بر شمرد.
مواجهه امثال دکتر بهشتی و حتی موسی صدر در دوران پیشاانقلاب بر اساس همین وجه سیاسی مسئله قابل فهم است. به همین جهت پس از صدور دستور امام خمینی در زمینه لزوم حجاب کارمندان دولت ، استاد مطهری و علامه حکیمی از تهران به قم آمدند تا از بخشنامه شدن آن جلوگیری کنند. با آنکه استاد مطهری یکی از منادیان اصلی به حجاب اسلامی در دوران پیشاانقلاب بود. بی حجابی در آن روزگار دلالت سیاسی برای مبارزه با انقلاب نداشت اما در تحولاتی که -با شتاب هم- صورت گرفت این وضعیت تغییر کرد و معادله سیاسی حجاب و انقلاب پدید آمد.
در دوران کنونی و معاصر نیز مانند گذشته، تمدن غربی برای سیطرۀ سیاسی خود از ابزارهای اجتماعی و قالبهای فرهنگی متناسب با اندیشه غربی کمک می گیرد و به ویژه در سالهای اخیر بر مسأله بی حجابی زنان تاکید داشته و هزینه ها و اقدامات سیاسی آشکاری را به انجام رسانده اند. در مقابل دولت ها نیز با وجوه مختلف سیاسی اجتماعی در جهت تقابل با آنان دست به اقداماتی زده اند.
آنچه اهمیت دارد این است که پدیده کشف حجاب کنونی حاصل یک رفتار اعتقادی نیست تا موضوع امر به معروف و یا رفق و مدارای اخلاقی قرار بگیرد. بلکه یک امر سیاسی است. کنشی سیاسی برای مواجهه و مقابله و بلکه براندازی یک نظام سیاسی است و از پشتوانه رسانه ای خارجی نیز برخوردار است و زاییدۀ فرهنگ و تمدن غربی بوده و به مبانی فکری آن نیز ناخواسته اتکا دارد. بنابر این موضعگیری های امروز افراد را در این زمینه باید بر وجه سیاسی یا دینی اش ارزیابی کرد. مثلا امام جمعه ای ممکن است از موضع دینی با مسأله برخورد کند، همچنانکه یک شخصیت سیاسی از موضع سیاسی. نتیجه آنکه تمام گفتارها و اندرزهایی که در قالب تعدیل و تبیین وظیفه امر به معروف و نهی از منکر توسط شخصیت های دینی و اجتماعی گفته یا نوشته می شود خارج از موضوع واجب امر به معروف بوده و به کنش های سیاسی و به انواع مواجهه و مقابله و براندازی مربوط است. گفتار آیت الله علوی بروجردی یا نوشته های آیت الله سروش محلاتی در این زمینه نمونه های خوبی است که در آنها خلط میان موضوع مسأله صورت گرفته است.
یک نظر بگذارید